علاقه امام بخاری به قرآن
زندگی امام بخاری از لحظه طلوع سپیده دم تا به هنگام شب و لحظه رفتن به رختخواب سرا پا عبادت بود. هنگامی که به نماز مشغول میشد تمام آنچه را که در اطرافش بود فراموش میکرد چرا که بر خود نمیپسندید که در محضر خدای تعالی به امری غیر از او، یا در اموری که برای او مقدور شده است، بیندیشد.
احساسش به هیبت و قدرت الهی باعث میشد که نمازش را هرگز قطع نکند گر چه زمین زیر پایش به لرزه در آید یا حشرات او را نیش زنند.
روزی به باغ یکی از دوستانش دعوت شد بعد از اقامه شدم نماز ظهر به امامت او قسمتی از پیراهنش را کنار زد و به یکی از دوستانش گفت: «که نگاه کن آیا زیر پیراهن من چیزی را میبینی» آن مرد حشرهای را دید که امام بخاری را شانزده یا هفده جا، نیش زده و محل نیشها ورم کرده بود، بعضی از دوستانش به او گفتند: «چرا با اولین نیش نماز را نشکستی» فرمودند: «سورهای از قرآن را تلاوت میکردم دوست داشتم آن را تمام کنم».
یعنی اینکه حلاوت و شیرینی قرآن امام بخاری را از فکر کردن به دردهایی که حشره با نیش خود در بدنش به وجود آورده بود بازداشت. زیرا که قرآن در قلب و درون او لذت و حلاوت خاصی داده بود، پس چگونه این لذت روحی را ترک کند و از نماز خارج شود. و اگر کسی بتواند حلاوت و شیرینی قرآن را درک کند و هرگز با قرآن مخالفت نمیکند. قرآن سلطه و نفوذ ویژهای بر قلبهای مومنین دارد، هرکس که تحت تاثیر آن قرار گرفت هر آنچه در دنیا وجود دارد حلاوت و شیرینی خود را از دست میدهد.
و اینچنین بود ارتباط امام بخاری با قرآن!!.
قلبی که از نور خدا مملو شده است گناه و معصیت نمیتواند دروازههای آن را فتح کند.
بدین جهت است که در مییابیم چرا امام بخاری نسبت به ادای تهجد و نماز در وقت سحر خیلی مشتاق بود و در شب سیزده رکعت نماز بجای میآورد همان طور که پیامبرصمیداد هر سه شبانه روز یک بار قرآن را ختم میکرد.
***