موفقیت امام در امتحان
هزاران نفر منتظر بودند تا امام بخاری در حلقه درسش به روایت حدیث بپردازد و به سوالات حاضرین پاسخ دهد هنوز دقایقی از تقریر او نگذشته بود که نفر اول از آن ده نفر بلند شد و از امام بخاری حدیثی پرسید که از نظر سند و متن مقلوب بود امام در جواب فرمودند: «آن را نمیشناسم» میپرسید تا ده حدیث آن تمام شد و از امام در جواب میفرمود: «آن را نمیشناسم».
در لحظاتی که آن مرد احادیث را میپرسید امام بخاری میفرمود: «آن را نمیشناسم» او همچنین میپرسید حاضرین مجلس دو گروه شدند: گروهی مقلوب بودن احادیث را میدانستند و به یکدیگر نگاه میکردند و اظهار امام بخاری را تایید میکردند. و گروهی به حدیث آشنایی نداشتند و امام بخاری را به عجز و ناتوانی و عدم شناخت متهم میکردند.. درجه حرارت مجلس به اوج خود رسیده بود و امام بخاری همچنان با هیبت و وقار و سکون و آرامش به آنان نگاه میکرد.
اولین مرحله امتحان بدون اینکه امام بخاری اشتباه کند پایان یافت. گویا امتحان همچنان ادامه دارد. و کسی نمیتوانست نتیجه آن را با کثرت سوالات پیش بینی کند سپس نفر دوم از آن ده نفر برای کوبیدن امام بخاری برخاست. بین او و امام بخاری نفس گفتگوی انجام گرفته با نفر اول صورت گرفت. اهل حدیث تعجب و حیرت میکردند امام بخاری نیز با موفقیت این مرحله از امتحان را پشت سر گذاشت نفر سوم از آن ده نفر که با نقشه مشایخ بغداد احادیث غلط را ارائه میکردند برخاست و اینچنین یکی بعد از دیگری بلند شدند تا اینکه آن ده نفر تمامی یکصد حدیث مقلوب را ارائه کردند. امام بخاری جزء جمله «آن را نمیشناسم» چیزی نمیگفت.
وقتی که امام بخاری متوجه شد دیگر کسی نیست تا از او حدیثی بپرسد رو به نفر اول کرد و گفت اولین حدیثی که نقل کردی صحیحش این است. صحیح حدیث دوم را نیز بیان کرد و به تصحیح احادیث یکی بعد از دیگری ادامه داد تا اینکه ده حدیث تمام شد هر متنی را با اسناد آن و هر سندی را با متن آنها تصحیح کرد. با دیگران نیز اینچنین کرد یعنی متون احادیث را به اسناد آنها و اسانید را به متون آنها مطابقت داد.
مجلس به یک باره تکان خورد و اهل حدیث در بغداد به قدرت حافظه امام و به دقت روایت حدیث او اقرار کردند. و در بغداد و هر جای دیگر به آنچه که در مجلس امام بخاری اتفاق افتاده بود، نقل کلام میشد.
***