عبادت امام بخاری
اخلاق امام بخاری متشکل است، از آنچه که پیامبرصدستور میدهد.
فهم و درکش از دین از حضور دائمی وجدان او با پیامبرصنشات گرفته است و از صحابه پیامبرصالبته جزء از خلفای راشدین رحمهم الله در نزد پیامبرصحضور بیشتری دارد.
برای اینکه این فرصت برای هیچیک از صحابه پیش نیامد که حضوری دائمی در نزد پیامبرصداشته باشد و تمامی احادیث را از او بشنود.
ولی این فرصت برای امام بخاری مهیا شد که پیامبرصرا در تمامی لحظههای زندگیاش همراهی کند. پس ارتباط او ارتباط دائمی و مستمر بود. وصایای پیامبرصعقل، قلب و وجدانش را پر نموده و آنها را نصب عین و آویزه گوش خویش قرار داده بود.
او عصر نبوت را در خلوت و تنهایی، در مجالس علم، و در همه جا استشمام میکرد.
تجسم سیرت پیامبرصلحظهای از ذهن امام بخاری خارج نمیشود. و صدای پیامبرصپیوسته به گوش او میرسید. امام بخاری در حالی که یک قرن از عروج ملکوتی پیامبرصگذشته بود در محضر او زندگی میکرد. تا آنجا چهرهای از علم و معرفت امام بخاری را نمایان ساختیم در ادامه این سوال پیش میآید. عبادتش چگونه بود؟
زندگی امام بخاری سر تا پا عبادت بود. کودکیاش را در تحصیل علم به دور از بازیهای کودکانه سپری میکرد خاطره دوران کودکی او را دوستش- هانی بن نضر- (رفیق دوران تحصیلش) برای ما این چنین بیان میکند.
در نزد محمد بن یوسف فریابی بودیم در شام، مثل دیگر جوانان برای تفرج و توت خوردن بیرون رفتیم محمد بن اسماعیل در آن زمان نیز نزد ما بود و با ما در اموری که مشغول بودیم همکاری نمیکرد و سخت مشغول فراگیری دانش بود. این نشان دهنده اخلاق و سیرت امام بخاری در دوران کودکی است او دقیقهای از عمر خود را بیهوده بدون فراگیری دانش تلف نمیکرد. در کودکی مانند بزرگان عمل میکرد و شخصیت علمی خویش را کم کم شکل میداد به نفس خود اجازه نمیداد برنده جام (کاپ) بچه گانه در میدان زندگی باشد.
استادش فریابی او را کودکی مییابد که نبوغش در حال شکوفایی بود، قبل از اینکه موعد زمان آن فرا رسیده باشد. نشانههای استادی و بزرگواری در سنین کودکی در او مشهود بود. وقتی که فریابی از او حدیثی میپرسید، به گونهای سند و متن آن را ذکر میکرد که گویا نام و نام خانوادگی خود را بیان میکند. هنگامی که موقع نماز فرا میرسید در اسرع وقت برای انجام آن بپا میخواست. وقتی که دوستانش به لهو مشغول بودند از آنان دوری مینمود چرا که او در اموری که مربوط به او نبود شرکت نمیکرد. وقتی که صحبت از دنیا بود صحبتش را با حمد و ثنای خداوند شروع میکرد.
***