ده ساعت نوشتن روزانه:
مردم درباره هیاهویی که اهل حدیث بغداد برای امتحان او بکار برده بودند همه جا سخن میگفتند، او را داناتر از آنچه تصور میشد یافتند، از شگفتیهای وجودی او صحبت میکردند که چگونه در مقابل حافظان هم عصر خود بر جایگاه بالاتری ایستاده است.
بغداد پر از پرهیزگاران و صالحین بود گروهی از آنان امام بخاری را در خواب دیدند، که گام به گام پشت سر نبی اکرمصدر حرکت بود. و قدمهایش را بر قدمهای رسولصمیگذاشت.
همچنین امام بخاری در خواب دید که باد بزنی در دست دارد و مگسها را از پیامبرصمیراند. مردم این خواب را اینچنین تعبیر کردند که دروغِ دروغ پردازان را از پیامبرصدور میکند یعنی احادیث ضعیف و موضوع را از احادیث صحیح جدا میکند و تشخیص میدهد.
مهم اینکه در بغداد چیزی جز بیان فضل، علم، حفظ و والایی مقام امام بخاری نبود امام بخاری فارغ از آنچه که مردم به آن میاندیشیدند. خوابی مقطع داشت، ساعتی از خوابش نمیگذشت که بلند میشد و چراغ را روشن میکرد و بعضی از احادیث را مرور میکرد سپس میخوابید او در سحرگاهان از خواب بیدار میشد و تا دمیدن سپیده نماز شب میخواند و قرآن تلاوت میکرد و روزش را برای تدوین حدیث شروع میکرد. همان طوری که گفتیم برای نوشتن هر حدیثی غسل میکرد و دو رکعت نماز بجای میآورد و از بعضی از دوستانش در نوشتن احادیث کمک میگرفت، گاهی نوشتن احادیث روزانه ده ساعت طول میکشید و فقط در موقع نماز، وقت غذا از املاء و نوشتن احادیث باز میایستاد.
امام وقتی که احساس میکرد شخصی که برای او حدیث املاء میکند کسل و خسته است به او میگفت:
زمانی که مردم در عشرتگاهها وقت خود را هدر میدهند و در مزارع خویش به کشاورزی مشغول هستند و در کارگاههای خویش کار میکنند تو با پیامبر و اصحاب و تابعین زندگی میکنی و به این سخن خستگی و کسالت را از او بر طرف میکرد.
***