زندگی نامه امام بخاری رحمه الله

فهرست کتاب

نیشابور از امام بخاری استقبال می‌كند

نیشابور از امام بخاری استقبال می‌كند

حال روزگار امام بخاری را بر دوشش سوار نموده است و در علو و مجد او را یاری می‌کند ولی بادهای حسد و کینه در صحرای نفوس لحظه مناسب را برای حرکت و وزیدن انتظار می‌کشیدند و حوادث از این سو و آن سو امام بزرگوار را در محاصره گرفته و در جاهایی که او مطلع نبود کمین زده بودند.

در خواب آتشی را دید که روشن شده شپش خاموش گردید، بدون آنکه کسی از آن استفاده کند.. فکرش را شک و تردید مغشوش ساخت. که عده‌ای هنوز وجود دارند برای او توطئه چینی می‌کنند.

ولی او دلیلی برای کوبیدن کسانی که در خفا برای او توطئه می‌چیدند نداشت. او با شیوخ بغداد و سمرقند وارد معرکه‌ها و مناقشات علمی گردید و بر آنان برتری یافت و آنان هم به فضل و برتری او اعتراف کردند.

پس در طول زندگی منتظر چه چیزی است؟ و آن راهی است که مملو از مشکلات و مصائب و گرفتاری‌ها است. اینک او به دعوت اهل نیشابور عازم آنجاست؟

نیشابور قلعه امن او به حساب می‌آید. در نوجوانی نزد امام بزرگوار نیشابور، امام محمد بن یحیی ذهلی به فراگیری دانش مشغول بود. و به او حسن اعتماد داشت و از او به بزرگی و نیکویی یاد می‌کرد.

همینطور نزد شیوخ دیگری نیز به فراگیری دانش پرداخته بود و ارتباط بین آنان از روی معرفت و دانش نشات می‌گرفت. از سوی دیگر در نیشابور حفاظ و ائمه بزرگوار بودند که قدرت و منزلت و جایگاه والای او را می‌شناختند.

از آنان امام مسلم حجاج را می‌توان نام برد. که ذکر نام او بعد از اسم امام بخاری می‌آید. آن دو امام بزرگوار در روایت بسیاری از احادیث پیامبرصاتفاق نظر دارند و این جمله برای دانش پژوهان مالوف و آشناست که بگویند «رواه البخاری و مسلم» احمد بن سلمه نیز در آنجا بود که امام بخاری حاضر بود، جانش را برای او فدا کند و با تمام وجود از او دفاع نماید.

علاوه بر آن اهل نیشابور در وجود امام بخاری انعکاس عصر نبوت را می‌دیدند. او امامی است که در فکر هم چشمی با دیگران نیست. و فقیه‌ای است که قصد رقابت با دیگران را ندارد. و حافظی است که مناقشه و غلبه بر دیگران هدف او نیست. و محدثی است که در روایت حدیث دیگران را ملول و خسته نمی‌کند.

قدم مبارک وی به نیشابور، بعد از تالیف کتاب «الجامع الصحیح» و بقیه آثارش که دنیا را به لرزه در آورده بود، صورت گرفت و برای این شهر که در گهواره فقه و حدیث رشد یافته بود، تولد جدیدی محسوب می‌شد.

نیشابوریان امام بخاری را در حالی مشاهده کردند که در سنین جوانی کلیدهای نبوغ را در دست دارد. هجرت امام بخاری به شهر نیشابور در سال دویست و پنجاه هجری انجام گرفت.

حب و دوستی، تقدیر و احترام و تکریم و بزرگواری، سرا پای کاروان امام بخاری را احاطه کرده بود و شهر دوست داشتنی، بازوهای خود را برای به آغوش کشیدن او باز نموده بود.

و این اولین استقبال با شکوه از امام بخاری نبود، بلکه قبل از آن شهرهای بصره، بغداد، کوفه و. از او چنین استقبال‌هایی انجام داده بودند.

جایگاه علمی که امام بخاری از آن برخوردار بود. به او منزلتی بالاتر از منزلت پادشاهان و سلاطین داده بود. و امامان بزرگوار محمد بن یحیی ذهلی و مسلم بن حجاج در صف اول استقبال کنندگان بودند. و هنگام رسیدن امام بخاری بر او درهم و دینار و شیرینی و نقل و نبات نثار می‌کردند و آن روز با شکوه و به یاد ماندنی را تاریخ نیشابور فراموش نمی‌کند.. تمامی این امور اتفاق افتاد. و امام بخاری در تواضع، و وقارش سپاس خداوند را بجای آورد. و با او راز و نیاز می‌کرد: بار الها، تو به خوبی می‌دانی که من برای رسیدن به پست و مقام به نیشابور نمی‌روم. نه به منظور تکبر و فخر فروشی بر دیگران. بلکه تصمیم گرفته‌‌ام که به موطن خود به علت بیهوده گویی مخالفین مراجعت کنم. و امام بخاری می‌دانست که استقبال و خوش آمد گویی مردم نسبت به او جز خوش آمد گویی و احترام به حدیث پیامبرصنیست. کسی که احترام حدیث پیامبرصرا رعایت می‌کند قله‌های رفیع ایمان را فتح کرده است. چرا که از علامات و نشانه‌های ایمان راستین، دوستی پیامبرصاست.

***