تعریف سلف
سلف در لغت: یعنی آنچه گذشته و پیشتر بوده است، میگویند: «سلفَ الشئُ سلفاً»، یعنی گذشت و سلف یعنی گروه گذشتگان و یا قومی که قبلاً رفتهاند. الله متعال میفرماید:
﴿فَلَمَّآ ءَاسَفُونَا ٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡ فَأَغۡرَقۡنَٰهُمۡ أَجۡمَعِينَ ٥٥ فَجَعَلۡنَٰهُمۡ سَلَفٗا وَمَثَلٗا لِّلۡأٓخِرِينَ ٥٦﴾[الزخرف: ۵۵-۵۶].
«پس هنگامی که ما را بر سر خشم آوردند از آنان انتقام گرفتیم و آنانرا همگی غرق کردیم. سپس آنانرا برای آیندگان پیشینه و مایۀ عبرتی قرار دادیم».
یعنی آنان را گذشتگانی قرار دادهایم ، تا کسانیکه بعد از آنها میآیند از سرنوشت آنها درس عبرت بگیرند و تا دیگران از آنها پند بگیرند.
و سلف یعنی پدران و خویشاوندان شما که قبل از شما بوده و بر شما در سنّ و سال و مقام برتری دارند. از این رو مسلمانان نخستین دوران تابعین سلف صالح نامیده میشوند [۵].
[۵] ن ک به کتایهای لغت: تاج العروس، لسان العرب، القاموس المحیط، ماده سَلَفَ.