تعریف اهل سنت و الجماعت
سنت در لغت از سَنَّ سِنُّ و لَسُنُّ سَنَّاً، فهو مسنونٌ، مشتق شده است. و سنّ الامر: یعنی آن روش را مقرر کرد. و سنت یعنی راه و سیرت، خواه این راه و روش پسندیده باشد و خواه ناپسند باشد، چنان که پیامبر جمیفرماید: «لتقبعنّ سنن من کان قبلکم بشراً بشيرٍ وذراعاً بذراع» [۱۰]. «شما از سنّتهای کسانیکه قبل از شما بودهاند وجب به وجب پیروی میکنید». یعنی از راه و روش آنان در دین و دنیا پیروی میکنید.
و میفرماید: «هرکسی در اسلام سنت نیکویی بنا نهد به او پاداش آن میرسد و هرکسی بعد از او به آن عمل کند نیز به او (بنیانگذار سنت) پاداش میرسد، بدون آن که از پاداشهایشان چیزی کاسته شود، و هرکسی در اسلام سنّتی بد اساس گذارد گناهش بر اوست و همچنین گناه کسانیکه بعد از او به آن عمل کنند بر او خواهد بود، بدون آن که از گناهان آنها چیزی کاسته شود».
یعنی سیرت و روشی را تاسیس نماید.
پس هرکسی کاری را آغاز کند و گروهی بعد از او به آن عمل کنند، گفته میشود او آن را سنّت قرار داده است.
سنّت در اصطلاح:
یعنی رهنمود علمی و اعتقادی و گفتاری و عملی و تائیدی رسول اکرم جو اصحاب ایشان.
و همچنین سنت به سنتهای عبادات و اعتقادات اطلاق میشود و در مقابل سنّت، بدعت قرار دارد.
پیامبر جمیفرماید: «هرکسی از شما بعد از من زندگی کند اختلافات زیادی را خواهد دید، پس سنّت من و سنّتهای خلفای هدایت یافته را لازم بگیرید» [۱۱].
جماعت در لغت: از جمع گرفته شده است یعنی پیوند دادن چیزی، و نزدیک کردن آن با یکدیگر. و ضدّ آن پراکندگی و تفرقه است. چنان که میگویند آن را جمع نموده و گرد آوردم پس گرد هم آمد ، از اجتماع مشتق شده که ضدّ آن تفرقه و جدایی است.
و جماعت یعنی شمار زیادی از مردم، و همچنین یعنی بخشی از مردم که یک هدف آنان را گِرد هم آورده است.
جماعت در اصطلاح: یعنی جماعت مسلمین، و آنها سلف این امت خجسته یعنی صحابه بزرگوار و تابعین و ائمه برجستهای که صادقانه و مخلصانه و به نیکویی از آنها پیروی کردهاند، میباشند. آنان که بر محور قرآن و سنت گرد هم آمده و در مورد اعتقاد و علم و عمل در ظاهر و باطن راه و شیوه رسول اکرم جرا در پیش گرفتهاند.
و الله متعال بندگان مومن خود را به همراهی با جماعت فرمان داده و به ائتلاف و همکاری تشویق نوده و از تفرقه و اختلاف بازداشته است. چنان که میفرماید: ﴿وَٱعۡتَصِمُواْ بِحَبۡلِ ٱللَّهِ جَمِيعٗا وَلَا تَفَرَّقُواْۚ﴾[آل عمران: ۱۰۳].
«و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراکنده نشوید».
و الله متعال میفرماید: ﴿وَلَا تَكُونُواْ كَٱلَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَٱخۡتَلَفُواْ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلۡبَيِّنَٰتُۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ عَذَابٌ عَظِيمٞ١٠٥﴾[آل عمران: ۱۰۵].
«و مانند کسانی نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند پس از اینکه نشانههای روشن پیش آنها آمد، و برای ایشان عذابی بزرگ است».
و رسول اکرم جمیفرماید: «این امت به هفتاد و سه فرقه تقسیم میشود، هفتاد و دو در جهنم خواهد بود و یکی در بهشت خواهد بود و آن جماعت است» [۱۲].
و صحابی بزرگوار عبدالله بن مسعودسمیگوید: «جماعت همان چیزی است که مطابق با حق باشد حتی اگر شما تنها باشی» [۱۳].
پس اهل سنت و الجماعت به سنت پیامبر جو پیروان او یعنی صحابه و تابعین و کسانیکه از آنها پیروی کرده و به راه آنان راهیاب شده و شیوۀ آنان را در اعتقاد و گفتار و کردار در پیش گرفتهاند، متمسّک هستند. آنانی که راه اتبّاع را در پیش گرفته و از بدعت گذاری دوری گزیدهاند و تا قیامت موفق و پیروزند. پس پیروی از آنها هدایت و مخالفت با آنان گمراهی است.
ویژگیها و صفاتی که اهل سنت دارد آنان را از دیگر گروهها متمایز میکند، و برخی از این ویژگیها عبارتند از:
۱- آنان میانه رو هستند و از افراط و تفریط و زیادهروی و جفا به دورند. و این میانهروی در عقاید و احکام و سلوک آنها مشهود است و برداشت و فهم و دیدگاهی میانه در بین فرقههای امت دارند، همان طور که امت اسلامی در میان ملّتها میانه است.
۲- نصوص قرآن و سنت را بزرگ میدارند و در فراگیری فقط به آن دو بسنده میکنند و به آن اهتمام ورزیده و در مقابل نصوص قرآن و سنت مطلقا! تسلیم هستند، و آن را مطابق شیوه سلف صالح و راه والای آنان میفهمند.
۳- آنها جز رسول الله جچنان امام و پیشوایی ندارند که همه سخنان او را بپذیرند و آنچه با کلام او مخالف باشد ترک کنند. و آنان بیش از همه به احوال و اقوال و کارهای رسول اکرم جآگاهترند، از این رو بیش از دیگران با سنّت محبّت دارند و بیش از همه میکوشند از آن پیروی نمایند و با اهل آن بیشتر دوستی مینمایند.
۴- از جدال و دعوای در دین پرهیز میکنند و از اهل آن دوری مینمایند و در مسایل حلال و حرام جدال نمیکنند، و کاملاً وارد دایره دین میشوند.
۵- به سلف صالح و ائمهشان احترام میگذارند و بر این باورند که راه و شیوه سلف سالمتر و آگاهانهتر و استوارتر است.
۶- تاویلات کلامی را نمیپذیرند و تسلیم شریعت هستند و نقل را بر عقل (یعنی تصورات اذهان) مقدّم میدارند، و عقل را پیرو نقل قرار میدهند.
۷- آنها حکم را تعمیم نمیدهند و در یک مساله همه نصوص را جمعآوری میکنند، و متشابه را در پرتو محکم و مجمل را در پرتو آنچه بیان شده، تفسیر میکنند و مطلق را به مقید ارجاع میدهند؛ و با این شیوه عمل، از تناقص سالم مانده و به حق رسیدهاند.
۸- آنان الگوی صالحاناند، کسانیکه به حق هدایت میکنند و به راه راست راهنمایی میکنند، چون بر حق ثابت قدم هستند و از آن دور نمیشوند و در امور عقیده متفقاند و بین علم و عبادت و میان توکل بر الله و استفاده از اسباب جمع کردهاند و در کنار استفاده از دنیا پرهیزگاری را رعایت مینمایند، و همراه هراس و خوف از الله به او امیداورند و حبّ و بغض هر دو را با خود دارند، و با مومنان مهربان، و در برابر کفار سخت و تند هستند و با این که در زمانها و مکانهای متفاوتی قرار دارند اما با هم متحد و هم آهنگ هستند.
۹- آنان اسمی غیر از اسلام و سنت و جماعت ندارند.
۱۰- میکوشند عقیده درست و دین استوار را نشر نموده و آن را به مردم بیاموزند، و مردم را اندرز گویند، و به امور آنها اهتمام میورزند.
۱۱- آنان در سخنانی که میگویند و در باورهایشان و دعوت خود بیش از همه صبورند.
۱۲- برای همدلی و وحدت میکوشند و مردم را به آن فرامیخوانند و تشویق میکنند و از اختلاف و تفرقه دوری میکنند و مردم را از آن برحذر میدارند.
۱۳- الله متعال آنان را از اینکه یکدیگر را کافر یا بدعتگذار و یا فاسق قرار دهند، مصمون داشته است، و آنان در احکام شرع از همه فقیهترند و هرگاه در مورد دیگران داوری کنند براساس علم و آگاهی و دادگری و انصاف داوری میکنند.
۱۴- آنان یکدیگر را دوست میدارند و با همدیگر مهرباناند و برای یکدیگر دعا میکنند و از یکدیگر دفاع مینمایند. و کم بود همدیگر را جبران میکنند و این را برای رضامندی الله انجام میدهند، و فقط براساس دین دشمنی میورزند.
کوتاه سخن اینکه آنان از همه با اخلاقتر و بیش از همه میکوشند با عبادت و بندگی کردن برای الله خویشتن را پاکیزه دارند، و از همه دیدی وسیعتر داشته و دوراندیشترند، و اختلاف نظر را بیش از همه با سعه صدری بیشتر میپذیرند و از دیگران به آداب و اصول آن آگاهترند.
و گزیدۀ سخن درباره مفهوم اهل سنت و الجماعت این است که:
اهل سنت و الجماعت گروهی است که رسول اکرم جاز میان فرقهها فقط به آن وعده نجات داده است و محور این ویژگی بر پایه پیروی از سنت و همآهنگ بودن با باورها و عبادت و رهنمود و سلوک و اخلاقی است که در سنت آمده و همراهی با جماعت مسلمین است.
بنابراین تعریف اهل سنت و الجماعت از تعریف سلف بیرون نیست، دانستیم که سلف یعنی کسانیکه عامل به قرآن و متمسّک به سنت هستند، پس سلف همان اهل سنت هستند که مقصود پیامبر بودهاند و اهل سنت همان سف صالح و کسانیاند که راه آنان را در پیش گرفتهاند.
و این معنی خاصتر اهل سنت و الجماعت است که با این معنی همه گروههای بدعتگذار و هواپرست مانند خوارج و جهمیه و قدریه و معتزله و رافضه و مرجئه و دیگر اهل بدعت که راه اینها را در پیش گرفتهاند از اهل سنت جدا میشوند.
پس سنت در اینجا در مقابل بدعت و جماعت در مقابل تفرقه قرار دارد، و احادیثی که در آن به لزوم جماعت امر شده و از تفرقه نهی میکند، مقصود همین است.
و مفسّر قرآن عبدالله بن عباسبدر تفسیر گفته: «الهی که «يوم تبيض وجوه وتسودّ وجوه» روزی که چهرههایی سفید و چهرههایی سیاه میشود». همین مفهوم را مراد گرفته است و میگوید: «چهرههای اهل سنت و الجماعت سفید میشود و چهرمهای اهل بدعت و تفرقه سیاه میگردد» [۱۴].
و کلمه سلف صالح با واژه اهل سنت و الجماعت مترادف است، همان طوری که به اهل سنت، اهل الاثر، و اهل حدیث و گروه رستگار و اهل اتباع و غرباء گفته میشود و این نامها از علمای سلف نقل شدهاند.
[۱۰] بخاری و مسلم. [۱۱] صحیح سنن ابیداود آلبانی. [۱۲] صحیح سنن ابیداود آلبانی. [۱۳] مسند احمد و آلبانی در کتاب «السنه» ابی عاصم آن را صحیح دانسته است. [۱۴] ن ک تفسیر ابن کثیر، سوره آل عمران: ۱۰۶.