الوجیز در عقیده سلف صالح

فهرست کتاب

ضوابط و رهگذرهای دعوت‌گران

ضوابط و رهگذرهای دعوت‌گران

۱. دعوت دادن به سوس الله متعال یکی از راه‌های نجات در دو جهان است، چنان که پیامبر جمی‌فرماید: «سوگند به خدا اگر الله متعال بوسیلۀ تو یک نفر را هدایت کند، برایت بهتر از شتران سرخ مو است» [۲۳۰].

و با انجام دادن دعوت پاداش می‌رسد و پاداش آن وابسته به پذیرفتن آن نمی‌باشد، و از دعوتگر خواسته نشده که پیروزی بای اسلام بیاورد! چون این کار خداوند و به دست اوست ولی از دعوتگر خواسته شده که در این راه نهایت تلاش خود را مبذول دارد.

آمادگی کردن برای دعوتگر شرط است و پیروزی وعده الهی است، و دعوت یکی از شیوه‌های جهاد است که در مقصد و نتیجه با جهاد مشترک است.

۲. تعمیق و تاکید بر منهج سلف این امت که اهل سنت و الجماعت نماد پیدا می‌کند، و به اعتدال و شمولیت و دور بودن از افراط و تفریط معروف است.

و از رهگذر علم شرعی باید حرکت کرد؛ علمی که مقید به قرآن و سنت صحیح است و این علم به لطف الهی فرد را از سقوط مصون می‌دارد و راه را برای کسانی‌که راه پیامبران را در پیش گرفته‌اند، روشن می‌کند.

۳. تلاش برای اتحاد مسلمین و وحدت کلمه آن‌ها بر حق؛ براساس شیوه‌ای که می‌گوید: «کلمه توحید اساس وحدت کلمه است» به همراه دوری گزیدن از حزب‌گرایی منفوری که میان مسلمین تفرقه انداخته و دل‌های‌شان را از هم دور ساخته است و نیرویشان را ضعیف کرده است. و دیدگاه درست درباره هر تجمعی در راه دعوت به الله متعال این است که گروهی از مسلمین هستند، نه اینکه جماعت مسلمین فقط آن‌ها هستند.

۴. محور دوستی و حمایت دین باشد نه اشخاص، هر چند مقام‌شان بالا باشد چون حق باقی است و اشخاص از بین می‌روند و حق را بشناس اهل حق را خواهی شناخت.

۵. دعوت به همکاری و هر انچه به همکاری می‌انجامد؛ و دوری کردن از اختلاف و آنچه به آن می‌انجامد، البته تا حدودی که شریعت اجاز می‌دهد و باید با یکدیگر همکاری کنیم و در اختلافاتی که در اموری است که گنجایش اختلاف را دارد، خیرخواه یکدیگر باشیم و همدیگر را نصیحت کنیم بدون آن کینه با یکدیگر دشمنی و کینه بورزیم.

و اصل در میان جماعت‌های اسلامی میانه‌رو این است که با یکدیگر تعامل کرده و متحد باشند، اگر این کار مشکل بود، پس همکاری کنیم، و اگر همکاری مشکل بود، همزیستی مسالمت‌آمیز، و بعد از این هلاکت است.

۶. نباید برای گروه و جماعتی که فرد مسلمان به آن منتسب است تعصب داشته باشد، و باید از هر تلاشی که دیگران ارائه می‌کنند تا وقتی که موافق شریعت است و افراط و تفریط به دور است، استقبال کند.

۷. اختلاف در فروع شریعت موجب اندرز کردن و گفتگو و سعه صدر باید باشد نه سبب مجادله و دشمنی.

۸. خود انتقادی، و بازنگری در خود، و اصلاح مستمر خویش.

۹. فراگرفتن ادب اختلاف، و قاعده‌گذاری قواعد گفتگو و تعمیق آن، و تاکید بر اهمیت آن، و ضرورت به دست آوردن لوازم آن.

۱۰. دوری کردن از تعمیم حکم و داوری، و پرهیز نمودن از آفات آن، و رعایت دادگری و عدالت در قضاوت و در مورد اشخاص، و انصاف این است که بر معانی حکم شود نه بر مبانی.

۱۱. هدف و وسیله را از یکدیگر باید تشخیص داد، به عنوان مثال: دعوت دادن به الله متعال مقصد و هدف و خواسته‌ایی شرعی است، اما حرکت و جماعت و جمعیت و مرکز و غیره از وسائل مشروع آن است.

۱۲. ثبات و پایداری در مقاصد و اهداف و آسان در اتخاذ وسائل برحسب آنچه شریعت اجازه می‌دهد.

۱۳. رعایت اولویت‌ها، و ترتیب دادن امور برحسب اهمیت آن، و اگر لازم است که به قضیه‌ای جزئی یا فرعی پرداخته شود، باید در جا و وقت و در شرایط مناسب آن به آن پرداخته شود.

۱۴. حرکت براساس تجربه‌های گذشتگان، و تبادل معلومات و مهرات‌های بین دعوت‌گران؛ امر بسیار مهمی است و دعوتگر کارش را از یک خلاء آغاز نمی‌کند و اولین کسی نیست که برای خدمت این دین بپاخاسته است و آخرین هم نخواهد بود چون هیچ کس وجود نداشته و نخواهد داشت که بالاتر از این باشد که نصیحت و راهنمایی شود و چنین کسی هم وجود ندارد که همه کارهایش درست باشد یا همه کارهایش غلط باشد.

۱۵. احترام گذاشتن به علمای معتبر امت آنان که به اتباع و عقیده درست و تمسک به سنت و حدیث معروفند، و فراگرفتن علم از آن‌ها و اقتدا به آنان و احترام گذاشتن به آن ها و زبان درازی نکردن به آن‌ها، و تردید ایجاد نکردن در مورد نیات آنان و تهمت نزدن به آنان، بدون آن که بر آن‌ها تعصب ورزیده شود، چون هر عالمی هم اشتباه می‌کند و هم درست می‌گوید، خطای هرکسی به خودش برمی‌گردد و فضل و جای‌گاهش تا وقتی او مجتهد است باقی خواهد بود.

۱۶. گمان نیک بردن به مسلمین، و حمل کلام آن‌ها به بهترین محل، و پوشاندن عیوب و لغزش‌های آنان، به همراه غافل نبودن از بیان آن برای مرتکبش در چارچوب ضوابط.

۱۷. اگر خوبی‌های فرد غالب باشد زشتی‌های او ذکر نمی‌شود مگر اینکه مصلحت معتبر می‌باشد، و اگر بدی‌های فرد بر خوبی‌هایش چیره شود خوبی‌هایش ذکر نمی‌شود چون مبادا مردم در مورد او دچار اشتباه شوند.

۱۸. به کار بردن کلمات و واژه‌های شرعی، چون دقیق و منضبط هستند، و پرهیز نمودن از واژه‌های بیگانه و پیچیده! به عنوان مثال باید کلمه شوری را به کار برد نه دموکراسی.

۱۹. اتخاذ موضع درست در مورد مذاهب فقهی معتبر که به حق ثروتی فقهی بزرگ و مفید و بررسی شده و قاعده‌مند هستند، که ما باید آن را مورد مطالعه و تحقیق قرار دهیم و از آن استفاده ببریم و از خوبی‌ها و استنباطات آن بهره جوئیم، و بر آن تعصب نورزیم و هم به صورت اجمالی آن را رد نکنیم و بلکه از مسائل ضعیف و شاد آن دوری کنیم و آنچه از ان حق و درست است را در پرتو قرآن و سنت و فهم سلف امت بگیریم.

۲۰. تعیین موضع درست در برابر غرب کافر و تمدن آن! به گونه‌ای که از علوم تجربی آن‌ها براساس ضوابط دین بزرگ خود و قواعد حکیمانه آن استفاده کنیم.

۲۱. اهمیت شوری را در دعوت بدانیم، و باید دعوتگر فقه رایزنی و مشاوره را فرا بگیرد.

۲۲. پیروی از راه حکمت و موعظه نیکو و قرار دادن فرموده الهی که می‌فرماید: ﴿ٱدۡعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِٱلۡحِكۡمَةِ وَٱلۡمَوۡعِظَةِ ٱلۡحَسَنَةِۖ وَجَٰدِلۡهُم بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُ[النحل: ۱۲۵]. «(مردم را) با حکمت و اندرز نیکو و زیبا به راه پروردگارت فراخوان و با ایشان به شیوه‌ی نیکوتر و بهتر گفتگو کن». به عنوان معیار دعوت و حکمتی که باید بر آن حرکت کرد.

۲۳. الگوی نیکو؛ دعوتگر آئینه دعوت خویش و نمونه عملی آن است.

۲۴. صبر و شکیبایی و آموختن آداب و احکام آن. چون صبر از صفات پیامبران علیهم الصلاه و السلام است، و محور موفقیت دعوت آن‌هاست.

۲۵. از سخت‌گیری نسنجیده اجتناب کنیم و از آفات و از پیامدهای منفی آن برحذر باشیم و در حدودی که شریعت اجازه می‌دهد از نرمی استفاده شود.

۲۶. مسلمان به دنبال حق است، و شجاعت در بیان حق از ضروریات دعوت است، اما اگر توان حق گفتن را نداری باطل نگوی.

۲۷. از سستی به شدت باید پرهیز شود و از پیامدهای منفی آن در زندگی دعوتگر باید برحذر بود، و نباید از بررسی اسباب و راه‌های علاج آن غافل ماند.

۲۸. از شایعه پراکنی پرهیز شود زیرا پیامدهای منفی در جامعه اسلامی دارد و نباید از بررسی و دنبال کردن منبع شایعات و از راه‌های علاج آن غافل بود.

۲۹. معیار برتری تقوا و اعتقاد درست و عمل صالح است و باید از همه تعصبات جاهلانه از قبیل تعصب بر وطن یا قبیله یا گروه و جماعت، پرهیز کرد.

۳۰. اصل در دعوت این است که آشکارا باشد و به مقدار نیاز از پنهانی استفاده می‌شود.

۳۱. بهترین شیوه در دعوت این است که نخست حقایق اسلام و مناهج آن مقدم شوند و ایراد شبهات و پاسخ گفتن به آن در اولویت نیست، چون شیوه‌ اسلامی بر ساختن استوار است نه بر تخریب و باید به مردم ترازویی که با آن حق را می‌سنجند داده شود و به اصول دین دعوت شوند و توحید خالص به آن‌ها آموخته شود و به اندازه عقل‌هایشان با آنان سخن گفته شود و شناختن راه‌ها ورود به آن‌ها وسیله بسیار مهمی در هدایت یافتن آنان می‌باشد.

۳۲. دعوت‌گران صادق و جماعت‌های اسلامی مخلص باید در هر کاری همواره به الله متعال پناه ببرید و بر او تکیه کنند و تلاش خود را انجام داده و از خداوند کمک بخواهند و یقین کامل و باور صادقانه داشته باشند که خداوند است راه دعوت را پیش می‌برد و دعوت‌گران را به راه درست رهنمود می‌گرداند، و دین و کار همه در دست الله متعال است.

بدان برادر مسلمانم که این ضوابط و آموختنی‌ها ثمره تجربه بسیاری از علما و دعوت‌گران مخلص است، و به یقین باید بدانیم که اگر دعوت‌گران به الله متعال، این قواعد و ضوابط را درک می‌کردند و به آن عمل می‌نمودند، خیر فراوانی برای دعوت به ارمغان می‌آورد و همه دعوت‌گران صادق اسلام بدانند، که تنها راه موفقیت آنان و دعوت‌شان پناه بردن و توکل نمودن بر خداوند در همه کارهاست و باید فقط از او توفیق بجویند و در همه کارها نیت آن‌ها فقط و خالصانه رضامندی خداوند باشد و از همه انواع هواپرستی دوری گزیند، و کارها را همه فقط برای الله انجام دهند.

[۲۳۰] بخاری.