الوجیز در عقیده سلف صالح

فهرست کتاب

و یکی از ویژگی‌های سلف صالح اهل سنت و الجماعت

و یکی از ویژگی‌های سلف صالح اهل سنت و الجماعت

این است که: در علم و عمل مخلص هستند و از ریاکاری می‌هراسند، چون آنان دین را خالصانه برای خداوند انجام می‌دهند، و فقط الله متعال را می‌پرستند و هیچ چیزی را شریک او قرار نمی‌دهند و نیت‌های آنان خالص برای خداوند است و از شائبه شرک و آلودگی‌های ریاکاری و شهرت طلبی و پیروی از هوای نفس پاک است، چون فقط الله متعال سزاوار پرستش و طاعت است.

و خالص نمودن دین برای خداوند بر دو اساس استوار است که عبارتند از:

ـ عمل فقط خالصانه برای الله متعال انجام شود

ـ عمل باید موافق شریعت باشد، یعنی متابعت محقق گردد.

و خداوند به اخلاص در گفتار و کردار فرمان داده و از ریاکاری و شرک ورزی برحذر داشته است، چنان که می‌فرماید: ﴿إِلَّا ٱلَّذِينَ تَابُواْ وَأَصۡلَحُواْ وَٱعۡتَصَمُواْ بِٱللَّهِ وَأَخۡلَصُواْ دِينَهُمۡ لِلَّهِ فَأُوْلَٰٓئِكَ مَعَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَۖ وَسَوۡفَ يُؤۡتِ ٱللَّهُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ أَجۡرًا عَظِيمٗا١٤٦[النساء: ۱۴۶].

«به جز کسانی‌که توبه کردند و خود را اصلاح نمودند و به دین خدا چنگ زدند و آئین خود را خالصانه برای خدا قرار دادند، پس ایشان با مؤمنانند و خداوند پاداشی بزرگ به مؤمنان خواهد داد».

و می‌فرماید: ﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ حُنَفَآءَ وَيُقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُواْ ٱلزَّكَوٰةَۚ وَذَٰلِكَ دِينُ ٱلۡقَيِّمَةِ٥[البینة: ۵].

«و فرمان نیافتند جز آن که خدا را مخلصانه و حق‌گرایانه بپرستند و نماز را برپای دارند و زکات را بپردازند و این است آئین راستین».

شکیبایی و صبوری در راه خداوند متعال، و بر نعمت‌های فراوانی که داده و صبر به هنگام مشکلاتی که زندگی آنان را فرامی‌گیرد و کنترل خود در برابر شهوت،ها و استقامت و شکیبایی بر طاعت خداوند و انجام واجبات بندگی خداوند، و صبر بر سختی‌های راه دعوت و جهاد از ویژگی‌های زیبایی آنان است و آنان می‌دانند که صبر در راه خدا از صفت انبیاء علیهم الصلاه و السلام است و شرط موفقیت دعوت آنان در رساندن پیام‌های الله متعال و رساندن شریعت و فرمان اوست، و می‌دانند که از نیازهای ضروری بنده برای رسیدن به آرزوهایش و دست یافتن به اهدافش صبر و شکیبایی است، چون آنان بهشت را می‌جویند و بهشت کالای گرانبهای الهی است و باید بهای آن پرداخت شود و هرکسی صبر پیشه کرد موفق خواهد شد و خداوند متعال می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱصۡبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ٢٠٠[آل عمران: ۲۰۰].

«ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! بردباری کنید، و استقامت و پایداری ورزید، و مراقب باشید و از خدا بترسید تا رستگار شوید».

و می‌فرماید: ﴿فَٱصۡبِرۡ كَمَا صَبَرَ أُوْلُواْ ٱلۡعَزۡمِ مِنَ ٱلرُّسُلِ وَلَا تَسۡتَعۡجِل لَّهُمۡ[الأحقاف: ۳۵].

«پس شکیبایی کن چنانکه پیامبران اولوالعزم شکیبایی ورزیدند، و برای (عذاب) آنان شتاب مکن».

و می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱسۡتَعِينُواْ بِٱلصَّبۡرِ وَٱلصَّلَوٰةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلصَّٰبِرِينَ١٥٣[البقرة: ۱۵۳].

«ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! از شکیبایی و نماز یاری بجویید که خداوند با صبر کنندگان است».

و آنان حرمات الهی را بزرگ می‌دارند و هرگاه حرمت‌های الهی هتک شود غیرت آنان به جوش می‌آید، و آن‌ها حکم و فرمان الهی را دوست دارند و دین و شریعت خداوندی را یاری می‌دهند و در هر امر کوچک و بزرگی کاملاً تسلیم شریعت هستند، و حرمت‌های مسلمین را به شدت تعظیم می‌نمایند و خیر و خوبی را برای‌شان می‌پسندند، خداوند متعال می‌فرماید: ﴿ذَٰلِكَۖ وَمَن يُعَظِّمۡ شَعَٰٓئِرَ ٱللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقۡوَى ٱلۡقُلُوبِ٣٢[الحج: ۳۲].

«و هرکس شعایر خداوند را بزرگ شمارد بی‌گمان بزرگداشت آن نشانۀ پرهیزگاری دل‌هاست».

چون آن‌ها فقط ار الله متعال می‌ترسند و از هیچ کسی غیر از او هراسی ندارند و در اجرای حدود الهی نرمش نشان نمی‌دهند و در عهدی که با خدا برای یاری دینش بسته‌اند در سخن و عمل صادق‌اند. و از بزرگترین صفات‌شان این است که رسول اکرم جرا از همه بیشتر دارند. و رسول اکرم جمی‌فرماید: «هیچ کسی از شما مؤمن واقعی به شمار نمی‌آید مگر اینکه مرا از فرزند و پدر و از همه مردم بیشتر دوست داشته باشد» [۱۸۳].

ظاهر و باطن آنان یکی است و همواره برای دوری جستن از نفاق و دورویی می‌کوشند، کارها و اعمال خود را اندک می‌شمارند و اعمال آخرت را بر اعمال دنیا مقدم می‌دارند. دل‌های‌شان نرم است و از کوتاهی‌هایی که در حق خدا نموده‌اند به کثرت گریه و زاری می‌کنند تا شاید خداوند آن‌ها را بیامرزد و ببخشد و از گناهان‌شان درگذرد.

از مرگ درس می‌گیرند و به آن اهمیت می‌دهند به خصوص وقتی جنازه‌ای را ببینند، یا مرگ و سکرات آن و سوء خاتمه را به یاد آورند به کثرت گریه می‌کنند و متأثر می‌شوند و دل‌های‌شان تکان می‌خورد هر چه در راه نزدیک شدن به خدا پیشرفت کنند متواضع‌تر می‌شوند.

و به کثرت توبه و اظهار ندامت می‌کنند و شب و روز استغفار می‌کنند چون باورشان این است که از گناه پاک نیستند حتی در طاعت و عبادت خود شاید به علت کوتاهی ورزیدن در آن مرتکب گناه شده باشند، و در مورد هیچ عملی از اعمال خود دچار خودپسندی نمی‌شوند و شهرت را دوست ندارند بلکه آنان عبادات خود را دارای نقص و کمبود می‌بینند چه برسد به بدی‌های‌شان.

هیچ کس از آن‌ها ادعای تقوا نمی‌کند و به شدت از خاتمه بد می‌ترسند و به کثرت از الله می‌ترسند و از ذکر و یاد او غافل نمی‌شوند. به هیچ چیزی از زینت و زیبایی‌های دنیای فانی شادمان نمی‌شوند و دنیا برای‌شان بی‌ارزش است و از دنیا و فتنه‌هایش به شدت دوری می‌جویند و این کمال خردمندی آن‌هاست.

به ساختن خانه‌های مجلل توجهی ندارند و فقط به آن مقدار که نیاز است بدون اسراف و تزئین، بسنده می‌کنند. و رسول اکرم جمی‌فرماید: «سوگند به خداوند! که دنیا در برابر آخرت چیزی نیست مگر مانند اینکه فردی از شما انگشت خود را در دریا فرو ببرد و بعد نگاه کند که چه مقدار از آب دریا با آن همراه است» [۱۸۴].

به شدت پرهیزگارند و به هیچ وجه به خطایی که متوجه دین یا مسلمین شود راضی نمی‌شوند، بلکه آن را رد می‌کنند و گوینده‌اش را معذور می‌دانند، اگر از کسانی باشد که باید عذری برایش جستجو شود، چون آن‌ها خیلی برای پوشاندن عیوب برادران‌شان می‌کوشند و دوست ندارند که عیب هیچ مسلمانی آشکار شود، و آن‌ها به جای پرداختن به عیب‌های مردم به عیب‌های خود می‌پردازند و می‌کوشند عیب‌های دیگران را بپوشانند و اسرار را پنهان می‌دارند، و هر چه در مورد کسی بشنوند آن را به جایی نمی‌رسانند و به خاطر هوای نفس با مردم دشمنی نمی‌کنند، و دشمنی آن‌ها فقط براساس دین است، و خیلی با مردم مدارا می‌کنند و با هیچ کس برخورد بدی نمی‌کنند، پس آنان با هیچ کسی از مسلمین دشمنی نمی‌ورزند. رسول اکرم جمی‌فرماید: «فرد سخن‌چین به بهشت نمی‌رود». در مجالس آن‌ها غیبت نمی‌شود و زبان خود را از آن محفوظ می‌دارند تا مجالس آن‌ها مجالس گناه نباشد، خداوند متعال می‌فرماید: «»

به کثرت با حیا و مؤدب و متین و با وقار و دارای اخلاق خوب هستند، کم حرف می‌زنند و کم می‌خندند، و اغلب ساکت‌اند و با حکمت سخن می‌گویند و رسول اکرم جمی‌فرماید: «هرکسی به خدا و روز قیامت ایمان دارد سخن نیک بگوید، یا ساکت باشد».

از مبارزه با بزرگترین دشمن انسان یعنی ابلیس ـ و همدستانش از شیاطین انسی و جنی ـ غافل نیستند و همواره می‌کوشند توطئه‌ها و دام‌های آن را بشناسند.

ـ در عبادت‌ها مانند وضو و نماز به وسوسه‌ها توجهی ندارند و وسوسه‌ نمی‌شوند، چون همه وسوسه‌ها از عمل شیطان است.

ـ اوضاع و احوال دوستان را به کثرت جویا می‌شوند تا با غذا و لباس و پول با آن‌ها همدردی کنند.

ـ هر آنچه از نیازهای‌شان اضافی باشد آن را صدقه می‌کنند و از اسراف و تنگ چشمی دوری می‌کنند.

مال حلالی که به دست می‌آورند در مصرف آن اسراف نمی‌کنند چون خداوند اسراف‌کاران را دوست نمی‌دارد.

مذمت بخل ورزیدن، و کثرت سخاوت‌مندی و دادن مال و خوش‌رویی و همدردی و همکاری با برادران در سفر و حضر از کارهای بزرگی است که بوسیله آن در راه یاری کردن دین که هدف نهایی آنان است، دوستان را یاور یکدیگر می‌نماید. آنان به شدت دوست دارند که با برادران خوبی کنند و برادران‌شان را بر خود مقدم می‌دارند. مهمان را گرامی می‌دارند چون گرامی داشتن مهمان نشانه ایمان به خداوند است و خود مهمان را خدمت می‌کنند ـ مگر اینکه عذری شرعی داشته باشند ـ و با وجود این باورشان این است که خدمت او را به گونه شایسته انجام نداده‌اند.

وقتی برادران آن‌ها را دعوت می‌کنند اجابت می‌نمایند مگر کسی که غذایش حرام باشد و یا دعوتی باشد که فقط ثروتمندان در آن دعوت داده شده‌اند نه فقرا، یا در محل دعوت گناهانی انجام گیرد.

ـ با کوچک‌ترها مؤدبانه رفتار می‌کنند چه برسد به بزرگ‌ترها، و با دور مؤدب هستند چه برسد به نزدیک، و با جاهل رفتاری مؤدبانه دارند چه برسد به عالم.

ایجاد تفاهم و آشتی بین برادران چون از بهترین راه‌های نیکوکاری است و چون ایجاد تفاهم و آشتی نقشه‌های شیطان و اهدافش را که ایجاد دشمنی و کینه‌ورزی بین مسلمین است، نقش بر آب می‌کند.

ـ از حسادت ورزیدن نهی می‌کنند، چون حسادت دشمنی و کینه‌ورزی به بار می‌آورد و موجب ضعف ایمان می‌شود و باعث می‌شود تا انسان بدون قصد شرعی دنیا و آنچه در آن است را دوست بدارد، و چون حسود به تقدیر الهی بارو ندارد زیرا نسبت به مردم به خاطر آنچه خداوند به آن‌ها عطا نموده حسادت می‌ورزند.

به نیکی کردن با پدر و مادر و گرامی داشتن آن‌ها و تلاش برای جلب رضامند‌ی‌شان و دادن پول به آن‌ها و ناراحت نکردن آن‌ها و پرخاش نکردن به آن‌ها به خصوص وقتی سن آن‌ها بالا رفته باشد، امر می‌کنند چون نیکی کردن به پدر و مادر موجب رضامندی و خشنودی خداوند می‌شود و خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِيَّاهُ وَبِٱلۡوَٰلِدَيۡنِ إِحۡسَٰنًاۚ إِمَّا يَبۡلُغَنَّ عِندَكَ ٱلۡكِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوۡ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَآ أُفّٖ وَلَا تَنۡهَرۡهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوۡلٗا كَرِيمٗا٢٣ وَٱخۡفِضۡ لَهُمَا جَنَاحَ ٱلذُّلِّ مِنَ ٱلرَّحۡمَةِ وَقُل رَّبِّ ٱرۡحَمۡهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرٗا٢٤[الإسراء: ۲۳-۲۴].

«و پروردگارت فرمان داده است که جز او را مپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید. اگر یکی از آن‌ها یا هر دوی ایشان در نزد تو به سن پیری رسیدند، به آنان «أف» مگو، و بر سر ایشان فریاد مزن و محترمانه با آن دو سخن بگو. و از روی مهربانی بال فروتنی را برای آنان بگستران و بگو: پروردگارا! به آنان رحم کن همانگونه که آنان در کوچکی مرا تربیت و بزرگ نمودند».

و می‌فرماید: ﴿وَوَصَّيۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ بِوَٰلِدَيۡهِ إِحۡسَٰنًاۖ حَمَلَتۡهُ أُمُّهُۥ كُرۡهٗا[الأحقاف: ۱۵].

«و به انسان دربارۀ پدر و مادرش به نیکوکاری سفارش کرده‌ایم، مادرش با دشواری به او آبستن شده».

به نیکی با همسای‌گان، مهربانی با بندگان و برقرار داشتن پیوند خویشاوندان و سلام کردن، و مهربانی با فقرا و مستمندان و اتیام و مسافران امری می‌کنند.

ـ از به خود بالیدن و تکبر و خودپسندی و تجاوز و دست‌درازی ناحق به مردم نهی می‌کنند، و به التزام به عدالت در همه چیز فرمان می‌دهند در مورد هیچ چیزی از فضائل اعمال و اقوال که شریعت به انجام آن تشویق کرده کوتاهی نمی‌ورزند. و رسول اکرم جمی‌فرماید: «هیچ چیزی از خوبی و معروف را حقیر نشمارید، حتی اگر این باشد که با برادرت با خوشرویی روبرو شوی» [۱۸۵].

ـ از بدگمانی و تجسس، و رفتن به دنبال عیب‌های مسلمین نهی می‌کنند، چون این کارها روابط اجتماعی را فاسد می‌کند و بین برادران تفرقه می‌اندازد و بذر فساد را یم‌کارد.

ـ به خاطر خود خشم نمی‌کنند چون آن‌ها فقه چشم را می‌فهمند، و خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَٱلۡكَٰظِمِينَ ٱلۡغَيۡظَ وَٱلۡعَافِينَ عَنِ ٱلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ يُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِينَ[آل عمران: ۱۳۴].

«و خشم خود را فرو می‌خورند، و از مردم گذشت می‌کنند، و خداوند نیکوکاران را دوست دارد».

و دیگر موارد اخلاقی از اخلاق والای پیامبر ج.

[۱۸۳] بخاری. [۱۸۴] مسلم. [۱۸۵] مسلم.