۳. توحید اسماء و صفات
یعنی اعتقاد قطعی داشتن به اینکه الله متعال نامهای نیکو و صفاتی والا دارد، و او به همه صفات کمال متصف است و از همه صفات نقص و از همه کاستیها پاک است و در همه این امور از همه هستیها و مخلوقات یگانه و یکتاست.
و اهل سنت و الجماعت پروردگارشان را با صفاتش که در قرآن و سنت آمده میشناسند و پروردگارشان را به همان چیزهایی وصف میکنند که خود را به آن توصیف نموده و پیامبرش جاو را به آن وصف کرده است، و تحریف نمیکنند و در اسماء و صفات اوتعالی راه الحاد [۱۹]را در پیش نمیگیرند و آنچه الله متعال برای خود اثبات نموده آن را بدون تشبیه و بیان کیفیت و بدون انکار و تحریف اثبات مینمایند.
و قاعدهشان در این مورد فرموده الهی است که میفرماید: ﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ﴾[الشورى: ۱۱].
«هیچ چیزی همانند او نیست و او شنوای بیناست».
و اینکه میفرماید: ﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَاۖ وَذَرُواْ ٱلَّذِينَ يُلۡحِدُونَ فِيٓ أَسۡمَٰٓئِهِۦۚ سَيُجۡزَوۡنَ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ١٨٠﴾[الأعراف: ۱۸۰].
«و خدا دارای زیباترین و نیکوترین نامها است، پس او را بدان نامها بخوانید، و ترک کنید کسانی را که در نامهای خدا دست به تحریف میزنند، آنان سزای آنچه را که میکنند، خواهند دید».
و اهل سنت و الجماعت:
کیفیت صفات را تعیین نمیکنند چون الله متعال از کیفیت خبر نداده است و چون هیچ کسی از خود الله متعال او را بهتر نمیداند، و الله متعال میفرماید: ﴿قُلۡ ءَأَنتُمۡ أَعۡلَمُ أَمِ ٱللَّهُ﴾[البقرة: ۱۴۰].
«بگو: شما داناترید یا خدا؟».
و میفرماید: ﴿فَلَا تَضۡرِبُواْ لِلَّهِ ٱلۡأَمۡثَالَۚ إِنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ٧٤﴾[النحل: ۷۴].
«پس برای خدا شبیه و نظیر قرار میدهد، بیگمان خداوند میداند و شما نمیدانید».
و بعد از الله متعال هیچ کس از پیامبرش او را بهتر نمیداند، پیامبر که الله متعال درباره او میفرماید: ﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ٣ إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡيٞ يُوحَىٰ٤﴾[النجم: ۳-۴].
«و از روی هوی و هوس سخن نمیگوید. آن (چیزی که با خود آورده و با شما در میان نهاده است) جز وحیی نیست که (بر او) فرستاده میشو».
و اهل سنت و الجماعت، ایمان دارند که الله متعال اول و نخستین است که قبل از او چیزی نیست و آخری است که بعد از او چیزی نیست، و ظاهر است که برتر از او چیزی نیست، و پنهانی است که آنسوتر از او چیزی نیست، چنان که میفرماید: ﴿هُوَ ٱلۡأَوَّلُ وَٱلۡأٓخِرُ وَٱلظَّٰهِرُ وَٱلۡبَاطِنُۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٌ٣﴾[الحدید: ۳].
«او «اوّل» و «آخر» و «ظاهر» و «باطن» است و او به همه چیز داناست».
و همان طور که ذات او با دیگر ذاتها شباهتی ندارد همانگونه صفات او با دیگر صفات شباهتی ندارد؛ چون اوتعالی همتا و همنام و همگونی ندارد و با آفریدههایش مقایسه نمیشود، پس اهل سنت آنچه را که الله متعال برای خود اثبات نموده اثبات میکنند، بدون آنکه او را به چیزی تشبیه داده باشند و بدون آنکه صفات را انکار کنند او را منزّه میدانند، پس وقتی برای الله متعال آنچه را خود برای خود اثبات کرده اثبات مینمایند. تشبیه نمیدهند و هرگاه او را منزّه و پاک میدانند صفاتی را که او خود را به آن وصف نموده انکار نمیکنند، پاک است او و ایمان دارند که الله متعال همه چیز را در احاطه دارد و آفریننده همه چیز است و به همه موجودات زنده روزی میدهد و او بر همه چیز تواناست چنان که میفرماید: ﴿أَلَا يَعۡلَمُ مَنۡ خَلَقَ وَهُوَ ٱللَّطِيفُ ٱلۡخَبِيرُ١٤﴾[الملک: ۱۴].
«آیا کسیکه (همه چیز را) آفریده است نمیداند؟ در حالی که او باریک بین آگاه است».
و میفرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ ذُو ٱلۡقُوَّةِ ٱلۡمَتِينُ٥٨﴾[الذاریات: ۵۸].
«بیگمان تنها خداوند روزیرسان و صاحب قدرت و نیرومند است».
و اهل سنت و الجماعت:
ایمان دارند که الله متعال بر بالای عرش بالای هفت آسمان است، همان طور که به علوّ و برتری او ایمان دارند، و باور دارند که او از آفریدههایش جداست و همه چیز را با علم و آگاهی خویشتن در احاطه دارد، همانطور که خودش در قرآن و در هفت آیه این مطلب را بیان کرده است. اما کیفیت بر عرش بودن اوتعالی مشخّص نیست چنان که الله متعال میفرماید: ﴿ٱلرَّحۡمَٰنُ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ ٱسۡتَوَىٰ٥﴾[طه: ۵].
«خداوند مهربان بر بالای عرش است».
و میفرماید: [۲۰]
﴿ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ﴾[الحدید: ۴].
«آنگاه بر عرش بلند و مرتفع گردید».
و میفرماید: ﴿ءَأَمِنتُم مَّن فِي ٱلسَّمَآءِ أَن يَخۡسِفَ بِكُمُ ٱلۡأَرۡضَ فَإِذَا هِيَ تَمُورُ١٦ أَمۡ أَمِنتُم مَّن فِي ٱلسَّمَآءِ أَن يُرۡسِلَ عَلَيۡكُمۡ حَاصِبٗاۖ فَسَتَعۡلَمُونَ كَيۡفَ نَذِيرِ١٧﴾[الملک: ۱۶-۱۷].
«آیا از خدایی که در آسمان است خود را در امان میدانید که شما را در زمین فرو بَرَد در حالی که آن میجنبد. آیا از خدایی که در آسمان است ایمن شدهاید که طوفان شن بر شما بفرستد؟! پس خواهید دانست که هشدار من چگونه بوده است!».
و میفرماید: ﴿إِلَيۡهِ يَصۡعَدُ ٱلۡكَلِمُ ٱلطَّيِّبُ وَٱلۡعَمَلُ ٱلصَّٰلِحُ يَرۡفَعُهُ﴾[فاطر: ۱۰].
«گفتار پاکیزه به سوی او بالا میرود و کار پسندیده را بالا میبرد».
و میفرماید: ﴿يَخَافُونَ رَبَّهُم مِّن فَوۡقِهِمۡ﴾[النحل: ۵۰].
«از پروردگارشان که بر بالای سرشان است میترسند».
و رسول اکرم جمیفرماید: «آیا مرا امین نمیدانید و حال آن که من امین کسی هستم که در آسمان است؟» [۲۱].
و اهل سنت و الجماعت:
ایمان دارد که وجود عرش و کرسی حق است و شکی در آن نیست و عرش بزرگترین و بالاترین و سقف همه مخلوقات است و مانند گنبد بر جهان است، و اندازه آن را فقط الله متعال میداند، و دارای پایههایی است که ملائکه آن را حمل میکنند و الله متعال میفرماید: ﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِيمِ۩٢٦﴾[النمل: ۲۶].
«جز خدا که صاحب عرش عظیم است هیچ معبود بحقی وجود ندارد».
و کرسی جلوی عرش است و محل قدمهای پروردگار است و کرسی در مقابل عرش مانند حلقهای است که در کویری افتاده که در مقابل وسعت کویر بسیار ناچیز است و عرش همه آسمانها و زمین را در برگرفته است.
و الله متعال میفرماید: ﴿وَسِعَ كُرۡسِيُّهُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۖ وَلَا ئَُودُهُۥ حِفۡظُهُمَاۚ وَهُوَ ٱلۡعَلِيُّ ٱلۡعَظِيمُ﴾[البقرة: ۲۵۵].
«کرسی او آسمانها و زمین را فرا گرفته است. و نگاهداری آنها برای او مشکل نیست، و او والاتر و بزرگتر است».
و ایمان دارند که الله متعال از عرش و کرسی بینیاز است و پاک است از اینکه به عرش و غیره نیازی داشته باشد، بلکه عرش و کرسی با قدرت و سلطه او حمل میشوند. و ایمان دارند که الله متعال آدم را با دو دست خویش آفریده است و هر دو دست او راست هستند و دستهایش گشودهاند و هر گونه که بخواهد انفاق میکند، همان طور که میفرماید: ﴿مَا مَنَعَكَ أَن تَسۡجُدَ لِمَا خَلَقۡتُ بِيَدَيَّ﴾[ص: ۷۵].
«چه چیزی تو را بازداشت از اینکه برای آنچه با دو دست خود آفریدهام سجده کنی؟».
و میفرماید: ﴿وَقَالَتِ ٱلۡيَهُودُ يَدُ ٱللَّهِ مَغۡلُولَةٌۚ غُلَّتۡ أَيۡدِيهِمۡ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْۘ بَلۡ يَدَاهُ مَبۡسُوطَتَانِ يُنفِقُ كَيۡفَ يَشَآءُ﴾[المائدة: ۶۴].
«و یهودیان میگویند: دست خدا بسته است. دستهای خودشان بسته باد! و به سبب آنچه گفتند نفرینشان باد (و از رحمت خدا دور شوند)! بلکه هر دو دست خدا باز است و هرطور که بخواهد میبخشد».
و اهل سنت و الجماعت:
برای الله متعال علم و قدرت و قوت و عزت و سخن و محبت و رحمت و نفس و خشم و ناخوشنودی و ناپسند دانستن، و رضامندی و خندیدن و همراه بودن و قدم و ساق داشتن و دست و شنوایی و بینایی و چهره و چشم و دیگر صفتهایی که شایسته شکوه و عظمت و کمال اوتعالی است و خود را در کتابش و بر زبان پیامبر جبه آن وصف نموده اثبات مینمایند و باور دارند که او دارای این صفات است اما کیفیت آن را فقط الله متعال میداند و ما کیفیت این صفات را نمیدانیم چون اوتعالی ما را از کیفیت خبر نکرده است. چنان که الله متعال میفرماید: ﴿إِنَّنِي مَعَكُمَآ أَسۡمَعُ وَأَرَىٰ﴾[طه: ۴۶].
«همانا من با شما هستم بیگمان میشنوم و میبینیم».
﴿وَهُوَ ٱلۡعَلِيمُ ٱلۡحَكِيمُ﴾[التحریم: ۲].
«و خداوند کارساز شما است و اوست دانای فرزانه».
﴿وَكَلَّمَ ٱللَّهُ مُوسَىٰ تَكۡلِيمٗا﴾[النساء: ۱۶۴].
«و خداوند حقیقاً با موسی سخن گفت».
﴿وَيَبۡقَىٰ وَجۡهُ رَبِّكَ ذُو ٱلۡجَلَٰلِ وَٱلۡإِكۡرَامِ٢٧﴾[الرحمن: ۲۷].
«و (تنها) ذات پروردگار شکوهمندِ گرامی باقی میماند».
﴿رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ﴾[المائده: ۱۱۹].
(خداوند از آنان خشنود است و آنان از خدا خشنودند».
﴿يُحِبُّهُمۡ وَيُحِبُّونَهُ﴾[المائدة: ۵۴].
«که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند».
﴿فَلَمَّآ ءَاسَفُونَا ٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡ﴾[الزخرف: ۵۵].
«پس هنگامی که ما را بر سر خشم آوردند از آنان انتقام گرفتیم».
﴿غَضِبَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِمۡ﴾[الممتحنة: ۱۳].
«خدا بر آنان خشمگین است».
﴿يَوۡمَ يُكۡشَفُ عَن سَاقٖ وَيُدۡعَوۡنَ إِلَى ٱلسُّجُودِ فَلَا يَسۡتَطِيعُونَ٤٢﴾[القلم: ۴۲].
«روزی که ساق آشکار میشود و به سجده فراخوانده میشوند ولی نمیتوانند».
﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَيُّ ٱلۡقَيُّومُ﴾[البقرة: ۲۵۵].
«معبود به حقی جز «الله» وجود ندارد، زنده و پایدار است».
و دیگر آیات صفات.
و اهل سنت و الجماعت:
ایمان دارند که برترین و لذیذترین نعمتی که به اهل بهشت میرسد، این است که در قیامت پروردگارشان را با چشمان خود میبینند و با او دیدار میکنند اوتعالی با آنها سخن میگوید و آنان با او حرف میزنند، چنان که میفرماید:
﴿وُجُوهٞ يَوۡمَئِذٖ نَّاضِرَةٌ٢٢ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٞ٢٣﴾[القیامة: ۲۲-۲۳].
«در آن روز چهرههایی تازه (و خرم) هستند. به پروردگار خود مینگرند».
و بهشتیان پروردگارشان را خواهند دید همان طور که در شب چهارده ماه را میبینند، و برای دیدن آن نیازی نیست که به هم پیوسته و تحت فشار باشند، چنان که پیامبر جمیفرماید: «شما پروردگارتان را خواهید همان طور که ماه شب چهارده را میبینید، و در دیدن او به هم پیوسته نخواهید بود و بر یکدیگر فشاری نخواهید آورد» [۲۲].
و ایمان دارند که الله متعال در یک سوم اخیر شب به آسمان دنیا پائین میآید، پائین آمدنی که شایسته شکوه و عظمت اوست، و کیفیت آن را نمیدانیم.
چنان که پیامبر جمیفرماید: «هر شب وقتی یک سوم از شب باقی میماند پروردگارمان به آسمان دنیا میآید و میگوید: چه کسی مرا میخواند تا دعایش را اجابت کنم؟ چه کسی از من میخواهد تا به او بدهم ؟ چه کسی از من طلب آمرزش میکند تا او را بیامرزم؟» [۲۳].
و ایمان دارند که الله متعال روز قیامت در حالی که ملائکه صف گرفتهاند، برای فیصله و داوری بین بندگان میآید، آمدنی که شایسته اوست و کیفیت آن را کسی نمیداند، همان طور که خود را در کتابش وصف نموده و میفرماید: ﴿كَلَّآۖ إِذَا دُكَّتِ ٱلۡأَرۡضُ دَكّٗا دَكّٗا٢١ وَجَآءَ رَبُّكَ وَٱلۡمَلَكُ صَفّٗا صَفّٗا٢٢﴾[الفجر: ۲۱-۲۲].
«چنین نیست (که میگویید)، زمانیکه زمین پی در پی هموار شود. و پروردگارت بیاید و فرشتگان صف صف حاضر شوند».
و میفرماید: ﴿هَلۡ يَنظُرُونَ إِلَّآ أَن يَأۡتِيَهُمُ ٱللَّهُ فِي ظُلَلٖ مِّنَ ٱلۡغَمَامِ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَقُضِيَ ٱلۡأَمۡرُۚ وَإِلَى ٱللَّهِ تُرۡجَعُ ٱلۡأُمُورُ٢١٠﴾[البقرة: ۲۱۰].
«آیا انتظار آنان غیر از این است که خداوند و فرشتگان در سایبانهایی از ابر بیایند و کار (قضاوت) یک سره شود؟ و کارها به سوی خدا بازگردانده میشوند».
پس شیوه و روش اهل سنت و الجماعت در ایمان داشتن به الله متعال این گونه خلاصه میشود:
آنان به آنچه الله متعال در کتابش از آن خبر داده و به آنچه پیامبرش جدر سنت خویش از آن خبر داده، ایمان قطعی دارند و کاملاً به آن اقرار میکنند، بدون آن که راه انحراف و یا تأویل و یا انکار و یا تشبیه را در پیش گرفته باشند. و بدون آن که کوچکترین شک و تردیدی در آن داشته باشند بلکه ایمان و تسلیم و عمل راه آنان است، چنان امام محمد بن سلم زهری ـ تابعی فقیه ـ/میگوید: «از سوی خدا پیام فرستادن است و پیامبر باید برساند و وظیفه ما پذیرفتن میباشد» [۲۴].
و همان طور که امام سفیان بن عیینه/میگوید: «هر آنچه الله متعال خود را به آن در قرآن وصف نموده، خواندنش تفسیرش میباشد، نه کیفیتی برای آن بیان میشود و نه نمونه و مثالی» [۲۵].
و چنان که امام شافعی/میگوید: «به الله ایمان آوردهام و به آنچه از الله متعال آمده به همان صورت که مراد الله است ایمان دارم و به رسول الله و آنچه از رسول الله آمده به همان صورتی که مقصود اوست ایمان دارم» [۲۶].
و امام دارالهجره مالک بن انس/میگوید: «از بدعتها بپرهیزید!! گفتند!.
بدعتها چه هستند؟ فرمود: اهل بدعت کسانیاند که در مورد اسمای الله متعال و صفات و کلام و علم و قدرت او سخن میگویند، و در مورد آنچه صحابه و تابعین سکوت نمودهاند، سکوت پیشه نمیکنند» [۲۷].
و فردی از امام مالک/در مورد آیه «الرحمان علی العرش استوی» پرسید که الله چگونه بر عرش است؟ گفت: استوی نامعلوم نیست، و کیفیت آن را عقل درک نمیکند و ایمان داشتن به آن واجب و پرسیدن از آن بدعت است و تو را جز فرد گمراهی نمیبینم!! و دستور داد او را از مجلس بیرون کنند [۲۸].
و امام ابوحنیفه/میگوید: «هیچ کس حق ندارد چیزی در مورد ذات الله متعال بگوید، بلکه باید الله را به آنچه خودش خود را وصف کرده، وصف نماید، و رأی و فکر خود را در مورد او چیزی نگوید، خجسته است الله متعال پروردگار جهانیان» [۲۹].
و میگوید: «هرکسی این را که الله متعال در آسمان است انکار کند، کفر ورزیده است» [۳۰].
و وقتی وی در مورد صفت نزول پرسیدند او رحمه الله گفت: «پائین میآید بدون آن که کیفیت آن را بدانیم» [۳۱].
و ولید بن مسلم قرشی میگوید: «از اوزاعی و سفیان بن عیینه و مالک بن انس در مورد احادیث صفات و رویت پرسیدم گفتند: آن را همان طور که آمده قرار دهید بدون بیان کیفیت» [۳۲].
و امام حافظ نعیم بن حمّاد الخزاعی/میگوید: «هرکسی الله متعال را به آفریدههایش تشبیه دهد کفر ورزیده است، و هرکسی آنچه را که او خود را به آن وصف نموده انکار کند کفر ورزیده، و در آنچه او و پیامبرش او را وصف کردهاند تشبیهی نیست» [۳۳].
و بعضی از ائمه رحمهم الله تعالی میگویند: «قدم اسلام جز بر پل تسلیم بودن استوار نخواهد بود» [۳۴].
و امام ابن قدامه مقدسی رحم هم الله تعالی میگوید: «سلف و ائمه خلف همه بر این اتفاق دارند که صفاتی که در کتاب الله متعالی و سنّت پیامبرش آمده، بدون تأویل آن اثبات گردد و به آن اقرار شود. و ما فرمان یافتهایم که به آنان اقتدا کنیم و راه آنان را برویم» [۳۵].
پس اهل سنت و الجماعت از مذاهب منکران صفت و از مذاهب کسانیکه تشبیه میدهند یا تفویض میکنند بیزار و به دورند. و الحمدلله
این بود عقیده سلف صالح ـ اهل سنت الجماعت، و اقوال ائمهشان در مورد الله متعال؛ پس هرکسی راه آنان را در پیش گرفته باشد به منهج و شیوه رسول اکرم جو اصحاب بزرگوارششملتزم خواهد بود.
[۱۹] الحاد یعنی انحراف از حق که انکار و تحریف و کیفیت بیان کردن و تشبیه را شامل میشود. تحریف: یعنی اینکه نص در لفظ یا در معنی تغییر داده شود و از معنای ظاهریاش به معنایی برده شود که بر آن دلالت نمیکند مگر با یک احتمال مرجوح؛ پس تکییف: یعنی هیئت و کیفیت برای صفات بیان کردن. تمثیل: یعنی ارائه مثال و مشابهی برای چیزی که از همه جهت همانند آن باشد. [۲۰] استوای بر عرش و برتری دو صفت هستند که ما هر دو را برای الله اثبات میکنیم که شایسته شکوه و جلال اوست و تفسیر کلمه استوی نزد سلف یعنی «بالا قرار گرفت و بالا رفت و مستقر شد» سلف کلمۀ «استوی» را به همین معانی تفسیر کردهاند و از آن فراتر نرفته و به آن نیفزودهاند، و هیچگاه سلف «استوی» را به معنی «مستولی شد و مالک قرار گرفت، و چیره گشت» معنی نکردهاند. امام اسحاق بن راهویه در تفسیر این آیه میگوید: علما بر این کتاب اجماع کردهاند که الله بر بالا عرش است و همه چیز را در زیر زمین هفتم میداند. روایت امام ذهبی از کتاب.... [۲۱] بخاری و مسلم. [۲۲] متفق علیه. [۲۳] متفق علیه. [۲۴] سیر اعلام النبلاء امام ذهبی ج۵/ ص۳۷۷. [۲۵] امام لالکانی در «... الاعتقاد الهادی ای سبیل الرشاد» از امام ابن قدامه مقدس روایت کرده است. [۲۶] ن ک: «لمعه الاعتقاد الهادی الی سبیل الرشاد» امام ابن قدامه مقدس. [۲۷] امام بغوی در شرح السنه ج۱/ص۲۱۷. [۲۸] امام لالکائی در شرح اصول اعتقاد اهل السنه والجماعه ج۳/ص۴۴۰ روایت کرده است. «...» کیفیت مجهول است و کسی جز الله متعال آن را نمیداند و ایمان داشتن به آن واجب است چون براساس دلایل ثابت است و پرسیدن در مورد آن بدعت است چون کیفیت استواء را کسی جز الله متعال نمیداند و صحابه از رسول اکرم جدر مورد کیفیت استوا نپرسیدهاند. [۲۹] شرح العقیده الطحاویه امام ابی العز حنفی/. [۳۰] امام ذهبی در «العلوللعلی ...» ج۲/ص۴۲۷ آن را روایت کرده است. [۳۱] عقیده السلف اصحاب الحدیث امام صابونی. [۳۲] امام بغوی در شرح السنه و لالکائی در اصول الاعتقاد روایت کرده است: اینکه ائمه رحمهم الله گفتهاند آن را همانطور که آمده قرار دهید سخنشان ردّی بر منکران صفات و اینکه گفتهاند (بدون بیان کیفیت!) ردّی است بر کسانی که تشبیه میدهند و مفهوم سخن آنان این است که معانی این صفات همانطور که در نصوص قرآن و سنت آمده برای الله متعال به گونهای که شایسته الله متعال است برای او اثبات گردد یعنی در مورد کیفیت پرسیده نشود چون کسی از آن آگاهی ندارد، بلکه همانطور که آمده قرار داده شود، و در مورد همه صفات همین طور است، اما معنیاش این نیست که این صفات بدون اینکه معنی آن دانسته شود اثبات شوند، چون این مذهب مفوّضه و معطّله است و این یعنی صحابه و رسول الله کلامی را میخواندهاند که نمیفهمیدهاند، مانند «وهو السمیع البصیر» که معنیاش مفهوم است یعنی اثبات شنوایی و بینایی برای الله اما بدون اینکه کیفیت آن بیان شود چون عقل از درک بعضی از محسوسات قاصر است، پس چگونه کسی را درک میکند که چشمها قادر به درک آن نیستند؟ [۳۳] امام لالکائی در شرح اصول اعتقاد اهل السنه ج۴/ص۵۸۷ [۳۴] امام بغوی در شرح السنّه ج۱/ ص۱۷۱ روایت کرده است. [۳۵] لمعه الاعتقاد الهادی الی سبیل الرشاد امام ابن قدامه مقدسی.