الوجیز در عقیده سلف صالح

فهرست کتاب

اصل هفتم: شیوه فراگیری و استدلال از دیدگاه اهل سنت و الجماعت

اصل هفتم: شیوه فراگیری و استدلال از دیدگاه اهل سنت و الجماعت

یکی از اصول عقیده سلف صالح، اهل سنت و الجماعت در شیوه فراگیری و استدلال این است که از قرآن و سنت صحیح پیامبر جپیروی می‌کنند و حکم قران و سنت را می‌پذیرند و تسلیم آن هستند و به مقتضای آن عمل می‌کنند، و خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَمَا كَانَ لِمُؤۡمِنٖ وَلَا مُؤۡمِنَةٍ إِذَا قَضَى ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥٓ أَمۡرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ ٱلۡخِيَرَةُ مِنۡ أَمۡرِهِمۡۗ وَمَن يَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلٗا مُّبِينٗا٣٦[الأحزاب: ۳۶].

«و هیچ مرد و زن مؤمنی در کاری که خدا و پیغمبرش (در آن) داوری کرده باشند اختیاری از خود ندارند و کسی‌که از خدا و پیامبرش نافرمانی کند در گمراهی آشکاری گرفتار آمده است».

و رسول اکرم جمی‌فرماید: «دو چیز در میان شما گذاشته‌ام، که تا وقتی به آن دو چنگ زده باشید هرگز گمراه نخواهید شد (و آن دو عبارتند از:) کتاب خدا و سنت پیامبرش» [۱۱۰].

و اهل سنت و الجماعت نمی‌گویند که نخست کتاب خدا و بعد سنت پیامبرش، بلکه می‌گوبند کتاب و سنت هر دو با هم، چون خداوند متعال در بسیاری از دلایل سنت پیامبرش در کنار کتاب خود ذکر کرده است، و اطاعت خویش و اطاعت پیامبرش را بر بندگان خود واجب کرده است و سنت پیامبر اکرم جمفهوم و معنایی که مقصود خداوند در کتایش می‌باشد را بیان می‌کند و توضیح می‌دهد، و هیچ کسی نمی‌تواند و حق ندارد ـ هرکسی که باشد ـ با سنت و حدیث پیامبر جبعد از آن که به او برسد مخالفت کند، چنان که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلذِّكۡرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيۡهِمۡ وَلَعَلَّهُمۡ يَتَفَكَّرُونَ[النحل: ۴۴].

«و قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم چیزی را که برای آنان نفرستاده شده است روشن سازی، و تا آنان بیندیشند».

و اهل سنت و الجماعت بر این باورند که در هر امر کوچک و بزرگ باید از سنت و رهنمود پیامبر اکرمجپیروی کرد و اطاعت از سنت و حدیث پیامبر راه رحمت و نجات و راه رسیدن به رضامندی خداوند عزوجل است، چنان که می‌فرماید: ﴿وَرَحۡمَتِي وَسِعَتۡ كُلَّ شَيۡءٖۚ فَسَأَكۡتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَٱلَّذِينَ هُم بِ‍َٔايَٰتِنَا يُؤۡمِنُونَ١٥٦ ٱلَّذِينَ يَتَّبِعُونَ ٱلرَّسُولَ ٱلنَّبِيَّ ٱلۡأُمِّيَّ ٱلَّذِي يَجِدُونَهُۥ مَكۡتُوبًا عِندَهُمۡ[الأعراف: ۱۵۶-۱۵۷].

«و رحمت من هر چیزی را دربر گرفته است، و آن را برای کسانی مقرر می‌دارد که پرهیزگاری می‌کنند و زکات را می‌پردازند و به آیات ما ایمان می‌آورند. و کسانی‌که از پیامبر امّی پیروی می‌کنند، پیامبری که او را نزد خود در تورات و انجیل نوشته می‌یابند».

و اهل سنت و الجماعت بعد از سنت پیامبرشان جاز راه و روشی که صحابهشبر آن بوده‌اند پیروی می‌کنند، آنان که دین خود را با صدق و اخلاص از رسول اکرم جفراگرفتند و علم و عمل را از ایشان جآموختند، همه مهاجرین و انصار و بخصوص خلفای راشدین، چون رسول اکرم جبه پیروی بخصوص از خلفای راشدین توصیه نموده است، چنان که می‌فرماید: «به سنت من و سنت خلفای راشدین هدایت یافته محکم چنگ بزنید و از بدعت و نوآوری‌ها به شدت پرهیز کنید، و بدانید که هر چیز تازه ای در دین بدعت است و بدعتی گمراهی است» [۱۱۱].

و سپس بعد از صحابه از تابعین آن‌ها که در قرن‌های برتر می‌زیسته‌اند پیروی می‌نمایند و بعد زا آن‌ها از کسانی‌که به نیکی از آنان پیروی کرده‌اند اطاعت می‌کنند، آنان که رسول اکرم جدر مورد آنان می‌فرماید: «شما را در مورد صحابه‌ام توصیه می‌کنم، سپس کسانی‌که بعد از آن‌ها می‌آیند، و سپس کسانی‌که بعد از آن‌ها می‌آیند» [۱۱۲].

و از عبدالله بن عمربروایت است که رسول اکرم جفرمود: «امت من به هفتاد و سه گروه تقسیم خواهد شد، همه به دوزخ می‌روند جز یک گروه» گفتند: آن کدام است ای رسول خدا؟ فرمود: «آنان که بر راهی باشند که و صحابه‌ام بر آن بوده‌ایم» [۱۱۳].

و از این رهگذر، در هر اختلافی مرجع دادرسی از دیدگاه اهل سنت، کتاب خدا و سنت پیامبرش جمی‌باشد، چنان که خداوند می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِيلًا٥٩[النساء: ۵۹].

«ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! از خدا و پیامبر و از اولی الامر مسلمان اطاعت کنید و اگر در چیزی اختلاف کردید آن را به خدا و پیامبر برگردانید، اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید این برای شما بهتر و خوش فرجام‌تر است».

و در فهم قران و سنت صحابه مرجع اهل سنت و الجماعت می‌باشند، چون آنان شاهد نزول قران بوده و با رسول اکرم جزیسته‌اند و در اصول هیچ اختلافی نداشته‌اند، پس آنان از همه مقصود خدا و رسول را بهتر می‌دانند و خداوند عدم پیروی از آن‌ها را راه عذاب و گمراهی و بدبختی قرار داده است. چنان که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَمَن يُشَاقِقِ ٱلرَّسُولَ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ ٱلۡهُدَىٰ وَيَتَّبِعۡ غَيۡرَ سَبِيلِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ نُوَلِّهِۦ مَا تَوَلَّىٰ وَنُصۡلِهِۦ جَهَنَّمَۖ وَسَآءَتۡ مَصِيرًا١١٥[النساء: ۱۱۵].

«و هرکس با پیامبر مخالفت کند پس از اینکه هدایت برای او روشن شده است، و راهی غیر از راه مؤمنان را درپیش گیرد، او را به همان جهتی که روی خود را بدان کرده است رها می‌کنیم، و او را وارد جهنم می‌کنیم، و او را در آن می‌سوزانیم و چه بد جای‌گاهی است!».

اهل سنت و الجماعت هرگز از نص صحیح منحرف نمی‌شوند و به هیچ وجه هیچ چیزی را بر خدا و پیامبرش مقدم نمی‌دارند و هیچ‌گاه به خاطر امری عقلی یا قیاس و یا ذوق و یا کشف و یا قول شیخ و یا سخن امام و یا دیدگاه اکثریت، با قرآن و سنت مخالفت نمی‌ورزند، چون دین در دوران حیات پیامبر جتکمیل شده است، چنان که خداوند می‌فرماید: ﴿أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗا[المائده: ۳].

«امروز برای‌تان کامل، و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم، و اسلام را به عنوان آیین برای‌تان پسندیدم».

پس آنان سخن هیچ کس را بر سخن خدا و پیامبرش، هرکسی که باشد مقدم نمی‌دارند. چنان که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تُقَدِّمُواْ بَيۡنَ يَدَيِ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٞ١[الحجرات: ۱].

«ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! در برابر خدا و رسولش پیش دستی مکنید، و از خدا پروا بدارید، بی‌گمان خداوند شنوای داناست».

و اهل سنت و الجماعت معتقدند که نادیده گرفتن کلام خدا و رسول و تقدم بر آن سبب گمراهی است چون این کار یعنی پیروی از هوای نفس و سخن گفتن بدون علم در مورد خداوند، و در حقیقت شیطان این کار را زیبا جلوه می‌دهد تا این گونه از راه خدا بازدارد، خداوند متعال می‌فرماید: ﴿أَفَرَءَيۡتَ مَنِ ٱتَّخَذَ إِلَٰهَهُۥ هَوَىٰهُ وَأَضَلَّهُ ٱللَّهُ عَلَىٰ عِلۡمٖ وَخَتَمَ عَلَىٰ سَمۡعِهِۦ وَقَلۡبِهِۦ وَجَعَلَ عَلَىٰ بَصَرِهِۦ غِشَٰوَةٗ فَمَن يَهۡدِيهِ مِنۢ بَعۡدِ ٱللَّهِۚ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ٢٣[الجاثیة: ۲۳].

«آیا دیده‌ای کسی را که هوی و هوس خود را خدای خویش گرفته، و از روی آگاهی خدا او را گمراه ساخته، و بر گوش و دل او مهر نهاده، و بر دیده‌اش پرده قرار داده‌است؟ پس چه کسی جز خدا می‌تواند او را راهنمایی کند؟ آیا پند نمی‌گیرید؟!».

و اهل سنت و الجماعت می‌گویند که عقل صریح موافق با نقل صحیح است و اگر اشکالی در این زمینه پیش بیاید نقل را مقدم می‌دارند و در حقیقت اصلاً اشکالی نیست، چون نقل چیزی نمی‌گوید که پذیرفتن آن برای عقل سلیم محال باشد و بلکه چیزهایی ارائه می‌دهد که عقل در آن می‌ماند و عقل سلیم، نقل صحیح را تصدیق می‌کند، چون نقل و نصّ از جانب خداوند است و فرضیات عقلی این گونه نیستند و اهل سنت جای‌گاه عقل و ارزش آن را نادیده نمی‌گیرند، چون از دیدگاه آن‌ها عقل شرط تکلیف است و نقش رضایت خاطر و حصول اطمینان و تفکر و اندیشیدن در جهان هستی و در شریعت را دارد اما می‌گویند که به هیچ عنوان بر شریعت مقدم نیست ـ و اگر چنین می‌بود مردم به پیامبران نیازی نداشتند ـ و بلکه عقل در دایره شریعت عمل و حکم می‌کند، چون که خداوند متعال ادراک عقل را محدود قرار داده که از آن فراتر نمی‌رود، پس درست نیست که چیزی ناقص بر چیزی که کامل است حکم کند، چنان که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿فَإِن لَّمۡ يَسۡتَجِيبُواْ لَكَ فَٱعۡلَمۡ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهۡوَآءَهُمۡۚ وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّنِ ٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ بِغَيۡرِ هُدٗى مِّنَ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ٥٠[القصص: ۵۰].

«پس اگر سخن تو را نپذیرفتند، بدان که تنها از خواسته‌های خود پیروی می‌کنند، و کیست گمراه‌تر از کسی‌که بدون راهنمایی از (سوی) خداوند از هوی و هوس خود پیروی می‌کند؟! بی‌گمان خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمی‌کند».

و اهل سنت به خاطر تمسک و پیروی مطلق در همه چیز از رسول اکرم جو عمل در ظاهر و باطن به رهنمود ایشان و به خاطر پیروی از جماعت مسلمین، اهل سنت و الجماعت نامیده شده‌اند، خداوند متعال می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا كَانَ قَوۡلَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِيَحۡكُمَ بَيۡنَهُمۡ أَن يَقُولُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ٥١ وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَيَخۡشَ ٱللَّهَ وَيَتَّقۡهِ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ٥٢[النور: ۵۱-۵۲].

«مؤمنان هنگامی که به سوی خدا و پیامبرش فرا خوانده شوند. تا میان آنان داوری کند سخنشان تنها این است که می‌گویند:‌شنیدیم و فرمان بردیم و اینانند که رستگارند. و هرکس از خدا و پیامبرش پیروی کند، و از خدا بترسد و از او پروا بدارد، اینانند که کامیابند».

و اهل سنت و الجماعت بعد از قرآن و سنت به آنچه ائمه دین و علمای درستکار اسلام بر آن اجماع کرده‌اند تمسک می‌جویند، ائمه برجسته‌ای که به امامت و فضیلت و به اینکه آن‌ها پیرو حدیث و سنت بوده و در آن امام بوده‌اند و از بدعت‌ها دوری گزیده‌اند و امت بر امامت آن‌ها و جای‌گاه والایشان در دین اتفاق کرده‌اند اهل سنت به اجماع آن‌ها استناد می‌کنند، چون رسول اکرم جمی‌فرماید: «خداوند همه امت مرا بر گمراهی جمع نمی‌کند، و دست خدا بر جماعت است، و هرکسی جدا شود به دوزخ می‌رود» [۱۱۴].

پس این امت خجسته از اتفاق و گردآمدن بر باطل و گمراهی، مصون و معصوم است و امکان ندارد که تمام امت بر ترک حق اتفاق کند، و اهل سنت و الجماعت هیچ کسی غیر از رسول خدا جرا معصوم نمی‌دانند هرکسی که باشد و هر جای‌گاهی که در دین و علم داشته باشد، و با وجود نصّ ،اجتهاد را معتبر نمی‌دانند، ولی اجتهاد در مورد احکامی که محل اجتهاد هستند و در مسائلی که روشن نیست به اندازه نیاز اجتهاد را جایز می‌دانند اما با وجود این برای رأی و نظریه هیچ کسی تعصب نمی‌ورزند و معتقدند مجتهدی که در او شایستگی‌های اجتهاد از قبیل شناخت ناسخ و منسوخ و خاص و عام و مطلق و مقید و اطلاع کافی از دلایل قرآن و سنت و اجماع و قیاس و اقوال صحابه، و شناخت زبان عربی فراهم باشد، و سپس در چهارچوب این ضوابط شرعی اجتهاد کند ممکن است اجتهاد او درست باشد و ممکن است اجتهادش خطا باشد اگر درست باشد دو پاداش دارد یکی پاداش اجتهاد و یکی پاداش به صواب و درستی رسیدن، و اگر به خطا رفته باشد فقط پاداش اجتهاد به او می‌رسد. خداون متعال می‌فرماید: ﴿وَإِذَا جَآءَهُمۡ أَمۡرٞ مِّنَ ٱلۡأَمۡنِ أَوِ ٱلۡخَوۡفِ أَذَاعُواْ بِهِۦۖ وَلَوۡ رَدُّوهُ إِلَى ٱلرَّسُولِ وَإِلَىٰٓ أُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنۡهُمۡ لَعَلِمَهُ ٱلَّذِينَ يَسۡتَنۢبِطُونَهُۥ مِنۡهُمۡۗ وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَيۡكُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ لَٱتَّبَعۡتُمُ ٱلشَّيۡطَٰنَ إِلَّا قَلِيلٗا٨٣[النساء: ۸۳].

«و هنگامی که خبری (حاکی) از امنیت یا ترس به آن‌ها برسد آن را پخش می‌کنند، و اگر آن را به پیامبر و اولی الامر خود ارجاع می‌دادند قطعاً کسانی درمیان ایشان وجود داشتند که (می‌توانستند درست یا غلط بودن) آن را دریابند. و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود جز تعداد اندکی از شیطان پیروی می‌کردید».

و اهل سنت اختلاف در مسائل اجتهادی را سبب دشمنی و کینه‌ورزی و قطع رابطه نمی‌کنند، بلکه یکدیگر را دوست می‌دارند و پشت سر یکدیگر نماز می‌خوانند با اینکه در بعضی از مسایل فرعی اختلاف نظر دارند. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَأَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَا تَنَٰزَعُواْ فَتَفۡشَلُواْ وَتَذۡهَبَ رِيحُكُمۡۖ وَٱصۡبِرُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلصَّٰبِرِينَ٤٦[الأنفال: ۴۶].

«و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید، و با همدیگر اختلاف نورزید، که در آن صورت در مانده و ناتوان می‌شوید، و شکوه و هیبت شما از میان می‌رود. و شکیبایی کنید که خداوند با شکیبایان است».

و می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ فَرَّقُواْ دِينَهُمۡ وَكَانُواْ شِيَعٗا لَّسۡتَ مِنۡهُمۡ فِي شَيۡءٍۚ إِنَّمَآ أَمۡرُهُمۡ إِلَى ٱللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُواْ يَفۡعَلُونَ١٥٩[الأنعام: ۱۵۹].

«بی‌گمان کسانی‌که آیین خود را پراکنده ساختند و دسته دسته شدند، تو به هیچ وجه از آنان نیستی، و به راستی که کار آن‌ها با خداست، سپس (خداوند) آنان را به آنچه می‌کردند آگاه می‌سازد».

و اهل سنت و الجماعت هیچ مسلمانی را به مقید بودن به مذهب فقهی مشخصی ملزم نمی‌کنند ولی اگر کسی در چهارچوب اتبّاع و پیروی نه از روی تقلید از مذهبی پیروی کند این را جایز می‌دانند [۱۱۵].

و مسلمان صادق و راستینی که با پیروی از سنت و رسول اکرم جرضامندی و خشنودی خداوند را می‌جوید، باید براساس قوّت دلیل و ترجیح از همه مذاهب استفاده کند، و دلیل هر مذهبی که قوی‌تر بود از آن پیروی کند. و طالب علمی که دارای شایستگی و اسباب علم است و می‌تواند بوسیله آن دلایل ائمه مجتهدین معتبر را بشناسد و مورد بررسی قرار دهد، باید به دلیل عمل کند و در هر مسئله‌ای به هر مذهبی که دلیلش قوی‌تر و قولش راجح‌تر است روی آورد و جایز نیست بدون دلیل از قول کسی پیروی کند چون با این کار مقلد شمرده می‌شود، و باید به اندازه توان خود اختلاف و دلایل آن را بررسی کند، تابتواند راجح را دریابد و اگر نمی‌تواند ترجیح دهد او حکم فرد عامی را دارد و باید از اهل علم بپرسد.

و فرد عامی که نمی‌تواند دلیل را مورد بررسی قرار دهد مذهبی ندارد و بلکه مذهب او مذهب کسی است که به او فتوا دهد، و بر اوست که از کسی بپرسد که به علم و دین و امانت‌داری او اعتماد داشته باشد و مسائل را باید از علمای ربّانی، پرهیزگار، صالح، و عالم و عامل به قرآن و سنت بپرسد، خداوند متعال می‌فرماید: «»

و اهل سنت و الجماعت به دنبال رخصت‌ها رفتن را بدون دلیل شرعی و تقلید از عالم معتبری جایز نمی‌دانند و از تلفیق بدون قصد رسیدن به حق نهی می‌کنند چون رفتن به دنبال رخصت‌ها و آسانی منجربه بی‌بند و باری در انجام تکالیف شرعی می‌شود، و این یعنی عمل به هوای نفس بدون دلیل، بخصوص اگر فرد در مسائل اختلافی چنین شیوه‌ای را دنبال کند.

و اهل سنت و الجماعت معتقدند که فقه در دین کامل و درست نمی‌شود مگر با علم و عمل، پس هرکسی علم فراوانی آموخت و به آن عمل نکرد و یا به رهنمود پیامبرجو به سنت ایشان عمل نکرد، فقیه نیست چون نصوص قرآن و سنت بر وجوب پیوند علم با عمل تاکید کرده‌اند و از جدایی بین علم و عمل برحذر می‌دارند. چنان که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفۡعَلُونَ٢[الصف: ۲].

«ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! چرا چیزی را می‌گوئید که انجام نمی‌دهید؟».

و می‌فرماید: ﴿أَتَأۡمُرُونَ ٱلنَّاسَ بِٱلۡبِرِّ وَتَنسَوۡنَ أَنفُسَكُمۡ وَأَنتُمۡ تَتۡلُونَ ٱلۡكِتَٰبَۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ٤٤[البقرة: ۴۴].

«آیا مردم را به نیکوکاری امر کرده و خودتان را فراموش می‌کنید حال آنکه شما کتاب را می‌خوانید؟! آیا نمی‌اندیشید؟!».

و اهل سنت و الجماعت معتقدند که هر مسلمانی باید به اندازه توان خود به دنبال علم مفید برود علمی که انسان بوسیله آن پروردگارش و دین راستین او و پیامبر راستگویش را می‌شناسد و می‌داند که چگونه پروردگارش را عبادت کند و رضامندی او و بهشت را به دست بیاورد و می‌فهمد که چگونه از ناخشنودی و خشم پروردگار و عذاب دردناکش دوری کند، چون علم مفید پیشوای عمل صادق است و عمل درست نمی‌شود مگر با علم صحیح، و خداوند متعال می‌فرماید: ﴿قُلۡ هَلۡ يَسۡتَوِي ٱلَّذِينَ يَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِينَ لَا يَعۡلَمُونَۗ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ[الزمر: ۹].

«بگو: آیا آنان که می‌دانند و آنان که نمی‌دانند برابرند؟ تنها خردمندان پند می‌پذیرند».

و کسی‌که شایستگی دارد باید علم مفید را بیاموزد و آن را با همه وسایل مشروع و جایز نشر کند و به کسانی‌که آن را نمی‌دانند بیاموزد و پنهان کردن هیچ چیزی از علم صحیح نیست بخصوص وقتی از آن پرسیده شود. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَكۡتُمُونَ مَآ أَنزَلۡنَا مِنَ ٱلۡبَيِّنَٰتِ وَٱلۡهُدَىٰ مِنۢ بَعۡدِ مَا بَيَّنَّٰهُ لِلنَّاسِ فِي ٱلۡكِتَٰبِ أُوْلَٰٓئِكَ يَلۡعَنُهُمُ ٱللَّهُ وَيَلۡعَنُهُمُ ٱللَّٰعِنُونَ١٥٩ إِلَّا ٱلَّذِينَ تَابُواْ وَأَصۡلَحُواْ وَبَيَّنُواْ فَأُوْلَٰٓئِكَ أَتُوبُ عَلَيۡهِمۡ وَأَنَا ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِيمُ١٦٠[البقرة: ۱۵۹-۱۶۰].

«بی‌گمان کسانی‌که دلایل روشن، و هدایتی را که ما فرو فرستاده‌ایم پنهان می‌کنند، بعد از آن که آن‌را در کتاب برای مردم بیان نموده‌ایم، خداوند و نفرین کنندگان ایشان را نفرین می‌کنند. مگر کسانی‌که توبه کنند و به اصلاح (خویشتن) بپردازند و (حقیقت را) بیان کنند، پس توبۀ ایشان را می‌پذیرم و من بسیار توبه‌پذیر و مهربان هستم».

[۱۱۰] مستدرک حاکم و آلبانی در مشکات آن را صحیح دانسته است. [۱۱۱] صحیح سنن‌ابی‌داود آلبانی. [۱۱۲] صحیح سنن تزمذی آلبانی. [۱۱۳] صحیح سنن تزمذی آلبانی. [۱۱۴] صحیح سنن ابی‌داود آلبانی. [۱۱۵] تقلید یعنی اینکه فرد مکلف در حکمی شرعی به مذهب کسی که قول او حجت نیست ملتزم و پای‌بند باشد و یا تقلید یعنی پذیرفتن سخن گوبنده بدون شناخت دلیل آن. و یا مراجعه به قول و سخنی که گوینده‌ای دلیل برای آن ندارد، و تقلید دو نوع است: تقلید مباح و جایز: که در مورد فرد عامی است که طرق احکام شرعی را نمی‌داند و توانایی شناخت آن را ندارد و فهمیدن دلایل آن برایش مقدور نیست، اما این مانع آن نیست که عامی از کسی که به او فتوا می‌دهد دلیل بخواهد، چون حق دارد که در مورد کاری که از روی تدین انجام می‌دهد محکم کاری کند. تقلید ممنوع و مذموم: این تقلید عبارت است از تقلید از یک فرد مشخصی از علما در همه اقوالش یا افعالش، و مقلد چنین فکر کند که حق فقط همین است، و بدون اینکه دلیل او را بداند و حتی اگر برایش ثابت شو که حق برخلاف سخن کسی است که او از آن کس تقلید می‌کند باز هم سخن او را ترک نکند، پس تقلید ممنوع یعنی پیروی از قول شخصی بدون شناخت دلیل او. و همه اهل علم اتفاق نظر دارند که تقلید علم نیست و مقلد عالم گفته نمی‌شود و جایز نیست فتوا بدهد چون یکی از شرایط مفتی، علم و آگاهی داشتن از شریعت است. و خداوند متعال تقلید کورکورانه و تعصب را نکوهش و مذمت کرده است و در بسیاری از آیات قرآن از آن نهی کرده است. چنان که می‌فرماید: ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمۡ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَإِلَى ٱلرَّسُولِ قَالُواْ حَسۡبُنَا مَا وَجَدۡنَا عَلَيۡهِ ءَابَآءَنَآۚ أَوَلَوۡ كَانَ ءَابَآؤُهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ شَيۡ‍ٔٗا وَلَا يَهۡتَدُونَ١٠٤﴾ [المائدة: ۱۰۴]. و علمای سلف و ائمه مجتهد همه از تقلید کورکورانه نهی کرده‌اند، چون این نوع تقلید یکی از اسباب ضعف و اختلاف بین مسلمین است، و خیر در وحدت و اتباع و پیروی و مراجعه به هنگام اختلاف به قران و پیامبر است، از این رو صحابه در همه مسایل از یک فرد تقلید نمی‌کرده‌اند، و همچنین ائمه اربعه برای آرا و نظریه‌های خود تعصب نداشتند و وقتی حدیث رسول خدا می‌آمد آرای و نظریه‌های خود را رها می‌کردند و دیگران را از تقلید خود بدون آن که دلیل‌شان را بدانند نهی می‌کردند. امام ابوحنیفه/می‌گوید: هرگاه حدیث صحیح باشد مذهب من همان است و می‌گوید: هیچ کسی حق ندارد به قول ما تمسک بجوید مگر اینکه بداند که آن را از کجا گرفته‌ایم. و امام مالک/می‌گوید: من انسان هستم گاهی به خطا می‌روم و گاهی درست می‌گویم، در نظریه و رأی من نگاه کنید هر آنچه موافق قرآن و سنت بود آن را بگیرید و هر آنچه با قرآن و سنت موافق نبود آن را ترک کنید. و امام شافعی/می‌گوید: هر مسئله‌ای که در مورد آن حدیث صحیحی باشد و من خلاف آن را گفته بودم، بدانید در حیات خود و بعد از مرگ از آن رجوع کرده‌ام. و امام احمد/می‌گوید: از من و مالک و شافعی و اوزراعی و ثوری تقلید نکن بلکه بگیرید از همان جا که آن‌ها گرفته‌اند. و در این مورد ائمه سخنان زیادی دارند، چون آنان ائمه دین بوده‌اند و واقعاً معنی گفته الهی را می‌فهمیده‌اند که می‌فرماید: ﴿ٱتَّبِعُواْ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكُم مِّن رَّبِّكُمۡ وَلَا تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَۗ قَلِيلٗا مَّا تَذَكَّرُونَ٣﴾ [الأعراف: ۳].