اصل دهم: موضع اهل سنت والجماعت در برابر بدعتگذاران و اهل اهواء
یکی از اصول اعتقادی اهل سنت و الجماعت این است که آنان نسبت به بدعت گذاران ـ آنان در دین چیزهایی ایجاد کردهاند که از دین نیست ـ تنفر دارند و آنها را از خود دور میکنند و با مذمت و ترک گفتن آنها و تضعیف آنان و سلام نکردن به آنها و گرامی نداشتن آنها، به خداوند تقرّب میجویند.
بنابراین اهل سنت، با اهل بدعت محبت نمیکنند و با آنها همراهی و مجالست و اختلاط نمیکنند و شهادت و روایت آنها را قبول نمیکنند و به سخنانشان گوش نمیدهند و با آنها در دین مناظره و مجادله نمیکنند، و نمیخواهند یاوهگوییهای زیانبار آنان را بشنوند، سخن باطلی که وقتی به گوش بخورد در دل جای میگیرد و شیطان با وسوسه انسان را به سوی آن میکشاند.
و معتقدند که با حالت اهل بدعت بیان شود و از شر آنها پرده برداشته شود و امت از آنان و از بدعتهای گمراه کنندهشان برحذر داشته شوند و مردم را باید از آنها و از اعمال بدعت آمیزشان دور داشت و آنان را و مخالفتشان با شریعت را برای مردم توضیح داد و این از مهمترین واجبات و از جمله امر به معروف و نهی از منکر و خیرخواهی برای خدا و پیامبر مسلمین است، خیرخواهی که حقیقت این دین است، رسول اکرم جمیفرماید: «هیچ پیامبری قبل از من در امتی مبعوث نشده مگر اینکه یارانی داشته است که به سنت او چنگ میزند و به فرمان او اقتدا میکردهند سپس بعد زا آنها افراد در جایشان قرار میگیرند، که میگویند آنچه را که نمیکنند و کارهایی میکنند که به آن امر نشدهاند، هرکسی با دست با آنان جهاد کند مومن است و هرکسی با زبان با آنها جهاد کند مومن است و هرکسی با قلب خود با آنان جهاد کند مومن است، و بعد از این به اندازه دانه خردلی ایمان وجود ندارد» [۱۳۷].
و ایشان جمیفرماید: «در آخر امت من افرادی خواهند آمد که سخنانی به شما میگویند که شما و پدرانتان نشنیدهای؛ پس از آنان پرهیز و دوری کنید» [۱۳۸].
و از دیدگاه اهل سنت و الجماعت هر اعتقاد و هر عبادتی که خدا و پیامبرش جدر دین آن را مقرر نکرده، بدعت گفته میشود، یعنی هر کاری که برای انجام آن دلیل شرعی از قرآن و سنت نباشد، بدعت است. پس بدعت همه گرایشها و کارهایی است که بعد از پیامبر و اصحابش پدید آورده شده، و همه عبادتهای تازهای که در دین ایجاد شده بدعت گفته میشود.
و نوآوری در عادتها بدعت نیست چون اصل در عادات اباحت است، خلاصه اینکه راهها و شیوههایی که به قصد تعبّد و تقرّب به خداوند در دین بعد از آن که کامل شد، ایجاد گردیده، بدعت گفته میشود. پس بدعت در مقابل سنت قرار دارد! اما سنت هدایت و نجات و رستگاری و صراط مستقیم است و انسان را به رضامندی خدا و بهشت میرساند و بدعت حرام است و همه انواع آن گمراهی است و انسان را به دوزخ میبرد و از خداوند و رحمت او و از بهشت جاویدان دور میکند، و رسول اکرم جمیفرماید: «به سنت من و سنت خلفای راشدین تمسک بجوئید و به آن محکم چنگ زنید، و به شدت از نوآوریها دوری کنید چون هر چیز تازهای بدعت است و هر بدعتی گمراهی است» [۱۳۹].
و اهل سنت و الجماعت معتقدند که بدعت در دین به دو نوع است:
نوع اول: بدعت اعتقادی و قولی، مانند اعتقادات و مقولههای فرقههای گمراه که مخالف اهل سنت و الجماعت هستند، مانند جهمیه و معتزله و قدریه و رافضه و پیروانشان.
نوع دوم: بدعت در عبادات است، مانند عبادت خداوند به شیوهای که خداوند مشروع نکرده است و رسول اکرم جآن را انجام نداده و به انجام دادن آن امر نکرده و آن را تائید نکرد و صحابه انجام ندادهاند.
و اهل سنت و الجماعت همه انواع و اشکال بدعت را حرام و گمراه میدانند زیرا رسول اکرم جمیفرماید: «هرکسی در امر ما چیزی پدید آورد که از ما نیست مردود است» [۱۴۰].
و میفرماید: «هرکسی کاری کند که فرمان ما بر آن نیست، مردود است» [۱۴۱].
و میفرماید: «بهترین سخن، کتاب خداست، و بهترین رهنمود، رهنمود محمد است و بدترین امور بدعتها هستند و هر بدعتی گمراهی است» [۱۴۲].
اما حرمت بدعت از دیدگاه اهل سنت بر حسب نوع بدعت متفاوت است و دو نوع است:
نوع اول: شرک و کفر صریح اعتقادی مانند باورهای جهمیه و معتزله، و در عبادت مانند طواف بر قبرها و قصد تقرب به اصحاب قبر و قربانی و نذر برای قبور، و به فریاد خواندن صاحب قبر و کمک خواستن از آنها و امثال آن.
نوع دوم: بدعت گناه است و با کمال توحید منافات دارد و وسیلهایست برای شرک مانند ساخت و ساز بر قبرها و نماز و دعا در کنار آن و دیگر صورتهای بدعتها.
و اهل سنت و الجماعت باور دارند که بدعت گذاری در دین یکی از وسیلههای شرک است، و بدعت یعنی عبادت خداوند و تقرب جستن به او به شیوهای که خداوند مشروع و مقرر نکرده است، و هر وسیلهای حکم مقصد آن را دارد و همه آنچه که راه و وسیلهای است برای شرک یا بدعت گذاری در دین باید آن را جلوگیری کرد؛ زیرا دین در دوران حبات پیامبر جکامل شده و ایشان جهمه امور دین را یا با زبان یا در عمل یا با تائید آن یا در جواب کسی، بیان کرده است و هیچ چیزی را که مردم در عبادتهای خود به آن نیاز دارند باقی نگذاشته مگر اینکه آن را کاملاً توضیح داده است و امت خویش را بر شاهراه روشنی که شب و روز آن یکسان روشن است رها کرده و هیچ کسی از آن منحرف نمیشود مگر اینکه هلاک باشد. خداوند متعال میفرماید: ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗا﴾[المائدة: ۳].
«امروز برایتان کامل، و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم، و اسلام را به عنوان آیین برایتان پسندیدم».
و اهل سنت و الجماعت باور دارند که اصول بدعتها پنج چیز است: خوارج، روافض، و جهمیه و قدریه و مرحبه؛ سپس از هر فرقهای، فرقههای زیادی منشعب شده تا اینکه هفتاد و دو فرقهای که رسول اکرم جاز آن خبر داده را تکمیل مینماید.
از عبدالله بن عمربروایت است که رسول اکرم جفرمود: «امت من به هفتاد و سه گروه تقسیم میشود، همه به دوزخ میروند جز یک گروه» گفت: آن گروه کدام است ای رسول خدا؟ فرمود: «آنچه من و اصحابم بر آن هستند» [۱۴۳].
و اهل سنت و الجماعت معتقدند، بدعتی که با قرآن و سنت مخالف نباشد، سیئه نیست بلکه بدعت لغوی است، مانند چاپ قرآن کریم، و شیوههای علم و تعلم و وسائل آن، و تنظیم لشکرها و دیوانها و امثال آن، و گاهی از مصالح مرسله است، و از اموری است که امر واجب جز با آن تحقق نمییابد.
و معتقدند که بدعتهای اعتقادی و عبادی که مخالف قرآن و سنت و اجماع سلف است میباشد، بدعت و گمراهی است و به اتفاق مسلمین، با همه انواع و اشکال خود مردود است. اما اهل سنت بدعت در دین را در یک سطح نمیدانند بلکه دارای تفضیل و توضیح است و بر حسب نوع آن حکم انجام دهندهاش متفاوت است. بنابراین بعضی از بدعتها فرد بدعت گذار را از دایره دین خارج میکند، و بعضی به مانند گناه کبیره است و بعضی از گناهان صغیره به شمار میآید، اما همه بدعتها در گمراهی بودن و مخالفت با قرآن و سنت و اجماع مشترک است. پس بدعت کلی مانند بدعت جزئی نیست و بدعت مرکب با بدعت بسیط و بدعت حقیقی با بدعت اضافی فرق میکند و هم در ذات خود و هم در حکمش متفاوت است، بنابراین بعضی کفر و بعضی از بدعتها فسق است پس حکم هر یک متفاوت است و همچنین حکم انجام دهندهاش متفاوت خواهد بود [۱۴۴].
و براساس این قاعده شرعی از دیدگاه اهل سنت، اهل بدعت و اهواء همه یک حکم ندارند بلکه حکم هر فرد بدعت گذاری برحسب بدعت و حالتش با بدعتگذار دیگری فرق میکند. پس فرد جاهل و تاویل کنند مانند کسی نیستند که آگاهانه به بدعت خود دعوت میدهد و عالم مجتهد مانند عالمی نیست که به بدعت خود دعوت میدهد و از هوای نفس خود پیروی میکند.
از این رو اهل سنت با بدعت گذاری که بدعت خود را پنهان میکند چنان تعامل نمیکنند که با بدعت گذاری تعامل میکنند که بدعت خود را آشکار میسازد یا به آن دعوت میدهد چون بدعت گذاری که دعوت میدهد ضررش به دیگر میرسد! پس باید جلوی او را گرفت و آشکارا به او اعتراض کرد، و غیبت او اشکالی ندارد و باید او را با اموری مجازات کرد که مانع ادامه کارش شود و این سزایش میباشد تا وقتی از بدعت خود بازگردد، چون منکرات را اظهار کرده بنابراین سزاوار مجازات است. بنابراین اهل سنت در برابر هر بدعت گذاری موضعی متفاوت دارند و براساس ضوابط شرعی و با میانهروی و بدون افراط و تفریط در برابر بدعت گذاران موضع میگیرند [۱۴۵].
و اهل سنت و الجماعت برای عموم بدعتگذاران و مقلدانش دعا هدایت میکنند و آرزو دارند که آنان راه سنت و هدایت و صراط مستقیم را در پیش بگیرند و این راه را برایشان با حکمت و موعظه حسنه توضیح میدهند تا از بدعت خود توبه کنند و به حق و جماعت بازگردند و اگر بدعتشان بدعتی نباشد که انسان را از دایره اسلام خارج میکند به ظاهر آنها حکم میکنند و آنچه در دل پنهان میکنند را سپرد خدا مینمایند.
[۱۳۷] مسلم. [۱۳۸] صحیح سنن ابی داود آلبانی. [۱۳۹] صحیح سنن ابی داود آلبانی. [۱۴۰] متفق علیه. [۱۴۱] مسلم. [۱۴۲] مسلم. [۱۴۳] صحیح سنن ابی داود آلبانی. [۱۴۴] بدعت کلی آن است که تاثیر آن فقط منحصر به بدعت گذار نخواهد بود بلکه از او فراتر میرود و به دیگران میرسد مانند بدعت ..... و تقبیع براساس عقل! به جای شریعت، و بدعت انکار حجیت خبر آحاد، و یا انکار وجوب عمل به آن. بدعت جزئی: برعکس بدعت کلی است و فقط بر بدعت گذار منحصر است و به دیگران نمیرسد مانند فردی که به مخالفت سنت ملتزم باشد براساس اینکه از امور تکلیفی پنجگانه است، و تاثیر این مخالفت به دیگران نمیرسد چون به او اقتدا نمیشود. بدعت مرکب آن است که شامل چند بدعت درهم آمیخته، میباشد و سپس از آن بدعت مستقلی نشأت میگیرد. بدعت بسیط: همان است که فقط یک مخالفت سادهای است که مخالفتهای دیگری به دنبال ندارد. بدعت حقیقی همان است که هیچ دلیل شرعی از قرآن و سنت و اجماع بر آن دلالت نمیکند. بدعت اضافی: دو قسمت دارد، قسمت مشروع و جایز مانند انجام دادن عبادتی که شریعت به آن امر کرده است و قسمتی غیر جایز، یعنی بدعت گذار در قسمت مشروع جایز از طرف خودش چیزی و کاری میافزاید و آن عمل را از اصل مشروعیت با کار خودش بیرون میآورد. و بیشتر بدعتهای شایع بین مسلمین از این نوع است. [۱۴۵] اولین بدعتی که در دین آشکار شد، فرق گذاشتن بین نماز و زکات و این ادعا بود که زکات فقط به پیامبر پرداخت میشود اما ابوبکر صدیقسبا اخلاص و صداقت خویش در برابر آنها ایستاد و با آنان جنگید و آنها را از بین برد قبل از اینکه کارشان قوت بگیرد و اگر آنها را به حال خود رها میکرد، ادعای آنان تا به امروز دین شمرده میشد! و در دوران عمرسبدعتهای کوچکی آشکار شد اما او با سرسختی و حکمت خود آنها را از بین برد و در دوران عثمانسفتنههای بزرگ آغازیدن گرفت، از جمله قیام مسلحانه علیه خلیفه، و بعت آنها با کشته شدن عثمانسپایان یافت و این آغاز فتنه خوارج بود که تا به امروز ادامه دارد، سپس بدعتها یکی پس از دیگری سربلند کرد، جهمیه آمدند و رافضه و قدریه و مرحبۀ و معتزله و زندیقها و فرقههای باطنی، و منکران اسماء و صفات و ... دیگر بدعتها و بدعت گذاران سربلند کردند. و هر بدعتی که سربلند میکرد اهل سنت به مخالفت آن برمیخاست و تا به امروز نبرد بین حق و باطل ادامه دارد و تا روز قیامت چنین خواهد بود و اهل سنت و الجماعت از هر قول و یا فعلی که مخالف قرآن و سنت و اجماع امت باشد پرده برمیدارند و با این موضع شکوهمند اسلام راستین به ما همانطور که بر محمد جنازل شده رسیده است، و دین این امت همانند امتهای پیشین تغییر نکرده است.