شورا در اسلام

فهرست کتاب

مقدمه

مقدمه

الحمد لله رب العالمین والصلوة والسلام على سید الأنبیاء والمرسلین وعلى آله وأصحابه أجمعین

ای مدنی برقع و مكی نقاب
سایه نشین چند بود آفتاب
دین تو را در پی آرایش‌اند
در پی آرایش و پیرایش‌اند
بسكه ببستند بر او برگ و ساز
گر تو ببینی نشناسیش باز

پس از حمد و ثنای خالق یكتا و درود بر روان مطهر رسول گرامی‌اشج؛ سپاس خداوند پاکأ را به جای می‌آورم كه به این بنده ناچیز لطف فرمود و توفیق عطا كرد تا كتاب حاضر را درباره یکی از مسائل اسلامی و دین برحقش (اسلام) به رشته‌ی تحریر درآورم.

از زمانی كه دیده‌ام، اسلام را محدود به نماز و روزه و رابطه صرفاً فردی با خداأ نموده و این آئین الهی را از عرصه اجتماعی و سیاسی دور ساخته‌اند، همیشه در وجود خود ناآرامی و یک نوع كشمكش درونی احساس كرده و به این فكر بودم كه باید چاره‌ای برای این امر ‌اندیشیده شود.

هنگامی كه هنوز دانش آموز دوره متوسطه بودم (زمانی كه اسلام را به خوبی درک نكرده بودم و به نحوی كه باید نشناخته بودم- بگونه‌ای كه حالا نیز همین گونه هستم)، در این فکر و تلاش بودم تا به نحوی به مردم بگویم: دین اسلام از سیاست و اجتماع جدا نیست. از همین رو با علم ناقص خود، خواستم با اتكا و استناد به آیات قرآنی و احادیث نبوی ج به ثابت ساختن این موضوع بپردازم و آن را در كتابی تحت عنوان "دین و سیاست" به نشر برسانم. خوشبختانه بعداً با چند كتاب با همین نام و یا نام‌های دیگر (اما با همین موضوع) برخوردم. سپاس خداوندأ را بجا آوردم كه آرمان مرا به وسیله علمای دینش بر آورده ساخته است.

با مطالعات ‌اندک و ناقص درباره دین اسلام، به این نیتجه رسیدم كه در عرصه عبادی و اخلاقی، تا به حال دانشمندان مسلمان كارهای زیادی را انجام داده‌اند، اما در زمینه سیاست و اقتصاد اسلام و برنامه اسلام برای زندگی اجتماعی و جمعی، كار كمتری صورت گرفته و این قسمت مهم از دین مقدس اسلام، تقریباً برای اكثریت مسلمانان ناشناخته باقی مانده است. از همین روی تعدادی از مسلمانان بی‌خبر (از گذشته تا امروز) در جستجوی یافتن برنامه‌ها، راهبردها و راه كارهایی در این زمینه‌ها بر آمده‌اند. آنان بی‌خبر از داشته‌ها و گنجینه خود روی به بیگانگان بردند؛ و عاقبت در لجنزار مادیت شرقی و یا غربی فرو رفتند؛ پس غرب یا شرق را قبله‌ی آمال خود ساخته و به تقلید و كاپی برداری برنامه‌های اقتصادی و سیاسی آن‌ها و پیاده کردن آن در جوامع خود شده‌اند؛ غافل از این كه برنامه‌ها نظر به زمان و مكان فرق دارد، برنامه‌های آن جوامع با توجه به خواست‌ها و نیازمندی‌های خودشان ساخته شده است و برای جوامع دیگر كار آیی ندارد. این از یک طرف و از سوی دیگر، وارد ساختن برنامه‌ها و ایده‌های دیگران در داخل برنامه و ایدئولوژی اسلام، به مثابه نصب لوازم یدکی مربوط به یک مدل ماشین، در ماشینی دیگر و با مدلی دیگر می‌باشد، محققا چنین عملی درست نبوده و آن لوازم یدکی در ماشینی غیر از آن مدل نخواهد خورد و نه تنها كارگر نمی‌افتد، بلكه باعث از كار افتادن ماشین دومی نیز خواهد شد.

این گونه تقلید‌های كور كورانه، در طول تاریخ (البته به خصوص بعد از سقوط نظام- خلافت اسلامی)، جوامع اسلامی و مسلمین را گاه به دامن شرق و گاه به دامن غرب ‌انداخته است؛ این عمل، همواره تباهی و بربادی را با خود به همراه داشته است و مصداق این گفته مولانای بلخ می‌باشد که گفته است:

خلق را تقلیدها برباد داد
صدهزار نفرین برین تقلید باد

با این همه، آنچه امروز به ما امیدواری می‌بخشد، این است كه دوباره مسلمین در حال برگشتن به اصل خویشتن هستند، با آگاهی مسلمانان از اسلام و برنامه‌های آن، آهسته آهسته از خواب غفلت بیدار شده و بیداری اسلامی در سطح جهان در حال شكل گرفتن است. امیدواریم به زودی روزی برسد كه اسلام بار دیگر بر سكوی حاكمیت تكیه بزند و مسلمین دوباره آن مجد و عظمت گذشته خود را با اعتصام به حبل الله و اخوت با یكدیگر بدست آورند. بدون شک ما مطمئن هستیم كه این امیدواری به یأس تبدیل نخواهد شد، بلكه به واقعیت خواهد پیوست، زیرا عمر باطل كوتاه است و با آمدن حق از بین می‌رود:

﴿وَقُلۡ جَآءَ ٱلۡحَقُّ وَزَهَقَ ٱلۡبَٰطِلُۚ إِنَّ ٱلۡبَٰطِلَ كَانَ زَهُوقٗا٨١[الإسراء: ۸۱]

ترجمه: «و بگو: حق آمد، و باطل نابود شد، بی‌گمان باطل نابود شدنی است».

اكنون دیگر زمان حاكمیت برنامه‌ها و ایده‌های خلاف فطرت و طبیعت بشری به پایان رسیده است؛ و بشریت – بشریت آشفته و حیران- امروز مجبور است به ندای فطرت پاسخ بگوید و برنامه‌ای را حاكم گرداند كه بتواند خواست‌های فطرتش را اشباع سازد؛ و گرنه این آشفته حالی تا سرحد جنون پیش خواهد رفت و به نابودی منتهی خواهد شد.

حال وقت آن فرارسیده كه اسلام و مسلمین وارد عمل شوند، بشریت را از نابودی نجات دهند و با ایجاد نظام الهی، عدالت و امنیت را یک بار دیگر مانند صدر اسلام، در جهان تحكیم بخشند.

برای تحقق این هدف، یگانه راه بیدار شدن مسلمانان از خوابی است كه قرن بر آن‌ها مستولی بوده است؛ خواب سنگینی كه باعث شده آن‌ها را از اوج عزت به خاک ذلت بكشد و از انجام وظیفه اصیل (خلافت- رهبری و رهنمایی بشریت) كه خداوند به آن‌ها سپرده است باز دارد، خدای‌تعالی درباره مسلمانان فرموده است: ﴿كُنتُمۡ خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ[آل عمران: ۱۱۰]

«شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شده‌اید: امر به معروف می‌کنید و نهی از منکر می‌نمائید، و به الله ایمان دارید».

﴿وَكَذَٰلِكَ جَعَلۡنَٰكُمۡ أُمَّةٗ وَسَطٗا لِّتَكُونُواْ شُهَدَآءَ عَلَى ٱلنَّاسِ وَيَكُونَ ٱلرَّسُولُ عَلَيۡكُمۡ شَهِيدٗاۗ[البقرة: ۱۴۳]

«و همچنین شما را امت میانه قرار دادیم، تا بر مردم گواه باشید، و پیامبر هم بر شما گواه باشد».

آری! فقط بیداری اسلامی باعث ایجاد نظام اسلامی، تحكیم حاكمیت الهی و برگشت به مجد و عزت گذشته خواهد شد، اما بیداری اسلامی مستلزم آگاهی مسلمین از اسلام است؛ این امر تحقق نمی‌یابد، مگر به تلاش جمعی مسلمین، به خصوص تلاش علما و دانشمندان مسلمان در عرصه آگاه کردن مسلمانان از دین‌شان.

البته باید گفت كه تلاش‌هایی از این دست صورت گرفته و می‌گیرد، اما این تلاش‌ها كافی نیست و نه تنها نمی‌تواند خسارات چندین قرن غفلت را جبران نماید، بلكه حتی قابل مقایسه با تلاش پیروان ادیان و ایده‌های دیگر هم نیست. این امر تلاش شبانه روزی، مداوم و خستگی ناپذیری را می‌طلبد؛ تلاشی همه جانبه و فراگیر؛ تلاشی كه منتهی به جاده و راهی شود كه به خدا می‌رسد:

﴿وَأَنَّ هَٰذَا صِرَٰطِي مُسۡتَقِيمٗا فَٱتَّبِعُوهُۖ وَلَا تَتَّبِعُواْ ٱلسُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمۡ عَن سَبِيلِهِۦۚ ذَٰلِكُمۡ وَصَّىٰكُم بِهِۦ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ[الأنعام: ۱۵۳]

«و این راه مستقیم من است، پس از آن پیروی کنید و از راه‌های (پراکنده) پیروی نکنید، که شما را از راه الله دور می‌کند، این چیزی است که الله شما را به آن سفارش نموده است، شاید پرهیزگار شوید».

و بدون شک خدا این حركت را حمایت و پیروز می‌سازد:

﴿وَٱلَّذِينَ جَٰهَدُواْ فِينَا لَنَهۡدِيَنَّهُمۡ سُبُلَنَاۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَمَعَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ٦٩[العنكبوت: ۶۹]

«و کسانی‌که در راه ما (کوشش و) جهاد کنند؛ قطعاً به راه‌های خویش هدایت شان می‌کنیم، و یقیناً الله با نیکوکاران است».

بنده به عنوان مسلمان و شاگردی از مكتب راستین اسلام، برای اینكه آیه خدا ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفۡعَلُونَ٢ [الصف: ۲] = «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! برای چه چیزی را می‌گویید که بدان عمل نمی‌نمائید؟» در موردم صدق نیابد، وارد اقدام شده و كتاب حاضر را به عنوان "تلاشی" در راستای تحقق اهداف و آرمان‌های فوق به رشته تحریر در آورده‌ام [۱].

این كتاب هرچند خالی از نواقص نیست، اما به هر حال خواسته‌ام از طریق آن در راه دین و آگاهی دهی به برادران مسلمانم خدمتی بنمایم؛ هرچند توانایی علمی‌ام ایجاب این امر مهم را نمی‌كند، اما محبت وافرم به این آئین الهی و كشمكش درونی دوامدار، من را وادار به نوشتن این كتاب نمود. امیدوارم این كتاب و مطالب آن مقبول قبول خوانندگان گرامی قرار گیرد؛ و الله متعالأ اجر آن را در میزان حسناتم بگذارد.

﴿قَالَا رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ٢٣[الأعراف: ۲۳]

[۱] خواننده گرامی! كتابی را كه در دست داری، در سال سوم دانشگاه (۱۳۸۸ هجری خورشیدی) آن را به رشته تحریر درآورده‌ام و می‌بايستی در زمستان همین سال به چاپ می‌رسيد كه بنا بر دلایلی اين امر تحقق نيافت. در سال چهارم دانشگاه (۱۳۸۹ هجری خورشیدی) نیز مشكلاتی مانع تحقق این امر گردید. اكنون (بعد از فراغت از دانشگاه و تأخیر زیاد) توفيق چاپ دست داد كه خداوند را بی‌نهايت سپاسگزارم.