٢- نقش شورا در عزل رئیس دولت
همان گونه كه امت در تعیین خلیفه (رئیس دولت) نقش دارد، به همان گونه حق عزل و بركناری وی را نیز دارا است. زیرا، وظیفه ریاست دولت (خلافت) اسلامی شكل مادام الحیاتِ بدون قید و شرط و مطلق را ندارد، بلكه رئیس دولت در اوضاع و احوال بخصوص، قابل عزل است.
هدف از "اوضاع و احوال بخصوص" این است كه برای عزل رئیس دولت، باید توجیه شرعی وجود داشته باشد؛ در غیر آن، استعمال این حق (عزل) از طرف امت غیر عادلانه و غیر موجه خواهد بود.
توجیه عزل رئیس دولت زمانی امكان پذیر است كه موصوف، برخی از شرایط و صفاتی را كه در حین انتخابش دارا بوده و بر اساس آن به زعامت مسلمین
برگزیده شده بوده، از دست داده و به خلاف آن متصف گردد.
آن گونه كه در كتب معتبر اسلامی آمده است، در تعیین خلیفه و امام مسلمین شرایط و اوصافی همچون: اسلام، آزادی، عدل، سلامت عقلی و جسمی، و... ضروری است. بنابراین، اگر رئیس دولت به خلاف تمام و یا بعضی از این صفات متصف گردد؛ و یا فاقد تمام و یا برخی از این شرایط شود، امت و یا نمایندگانشان و یا نهاد مخصوص عزل رئیس دولت (شورای حل و عقد و یا اهل حل و عقد [۴۱])، بعد از شورا و رایزنی در مورد بركناری وی، تصمیم میگیرد.
لازم به تذكر است كه در مورد بركناری رئیس دولت، باید میزان ضرر در حالت عزل و حالت ابقاء بررسی گردد. هرگاه دیده شود كه در بركناری وی نتایج مضری برای امت مرتب نمیشود كه بالاتر از عدم عزل وی باشد، در چنین حالتی بركناری او واجب است. اما اگر دیده شود كه تنفیذ غیر ممكن است، یا به ذات خود امكان دارد، لیكن نتایج مضری بر امت مرتب میشود كه بالاتر و بیشتر از ضرر بقاء و عدم عزل او است، واجب است كه تنفیذ (عزل و بركناری) صورت نگیرد [۴۲].
به هر حال، همان طوری كه در تعیین خلیفه و یا رئیس دولت "شورا" نقش دارد؛ و بدون مشورت مسلمانان و یا نمایندگانشان جایز نیست كه كسی به حیث خلیفه مسلمین برگزیده شود، به همان گونه شورا در عزل وی نیز نقش داشته و بدون شورا و نظرخواهی از مردم و بدون رضایت مردم به عزل، رئیس دولت اسلامی را نمیتوان عزل كرد.
[۴۱] شورای حل و عقد و یا شورای اهل حل و عقد در نظام سیاسی اسلام، نهاد مخصوص و تصمیم گیرنده در امر تعیین و عزل رئیس دولت است. چون در مورد انتخابی و یا انتصابی بودن اعضای آن و یا بهتر بگوییم در مورد نماینده بودن و یا نماینده نبودنشان میان علماء اختلاف نظر وجود دارد، بنابراین، آن را جدا از نمایندگان امت ذكر كردهایم. [۴۲] عبدالكریم زیدان، منبع پیشین: ص ٣٢٢- ٣٢٣.