گفتگوی عقلانی با شیعیان

فهرست کتاب

مقدمۀ مؤلف

مقدمۀ مؤلف

الحمدلله رب العالمين والصلاة والسلام على رسوله محمد وعلى آله وصحبه أجمعين وبعد:

این یک امر مسلم است که شیعیان اثناعشری اختصاصا اصول اعتقادی برای خود‌شان برگزیده‌اند که جز خود آنان، در قاموس عقاید هیچکدام از مذاهب اسلامی دیگر، جای ندارد. و هرکس در این عقاید منحصر به فرد شیعیان با دقت و تأمل بنگرد به روشنی در می‌یابد که تمام این عقاید با یکدیگر متناقض است.

بلکه موضع خود کسانی که از دیدگاه شیعیان، امامان مذهب شیعه هستند و گفتار و کرداری که از آنان نقل شده با این عقاید در تناقض آشکار است. که قطعا این دلیلی واضح بر وجود نقص و خلل در این عقاید شیعه است که نیاز به بازنگری ریشه‌ای دارد.

آنچه مسلم است عقاید باید قرین باور عمیق و یقین کامل باشد و چنین باور و یقینی هنگامی محقق می‌شود که این عقاید مؤید و پشتیبان و تصدیق‌کننده یکدیگر باشند، و گفتار و کردار امامان – برفرض امام بودن – تأیید کننده عقاید مذکور باشد و اصول و قواعد آن را تصحیح و اثبات کند. زیرا عقاید اساس و پایه دین است و هرگاه پایه و اساس متناقض و ضعیف باشد دلیل بر بطلان و نادرستی آن است. و خصوصیت دین الله این است که منبع و سرچشمه آن یکی است، و تمام اجزاء آن مؤید و پشتیبان و تصدیق کننده یکدیگر است.

بنابراین محال و ناممکن است که این عقاید، عقاید ربانی و الهی و آسمانی باشد، اما در عین حال با یکدیگر در تضاد و تناقض قرار داشته باشند. لذا خداوند متعال می‌فرماید:

﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ ٱلۡقُرۡءَانَۚ وَلَوۡ كَانَ مِنۡ عِندِ غَيۡرِ ٱللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ ٱخۡتِلَٰفٗا كَثِيرٗا٨٢[النساء: ٨٢].

«آیا در قرآن تدبر نمی‌کنند و اگر از جانب غیر خدا می‌بود حتما در آن اختلاف فراوان می‌یافتند».

در واقع تضاد و تناقض در مذهب شیعه مخصوص عقاید نیست، در فروع نیز این تضاد و تناقض بگونه آشکاری بچشم می‌خورد، تقریبا هیچ روایتی در کتب شیعیان اثناعشری پیرامون احکام شرعی نیست که در کنار آن روایتی مخالف و متناقض با آن وجود نداشته باشد، این خود دلیل روشنی است بر اینکه منبع و سرچشمه این روایات یکی نیست.

طوسی[٤] عالم شیعی اثناعشری در مقدمه کتابش تهذیب الأحکام (که یکی از کتب اربعه است) می‌نویسد:

«یکی از دوستان که حقش بر ما واجب شده - که خدایش تایید کند- پیرامون احادیث اصحاب ما - که خدایشان تایید کند و برگذشتگانشان رحم نماید- و آنچه که از اختلاف و تفاوت و منافات و تضاد در این احادیث وجود دارد با ما صحبت و گفتگو کرد، تا جاییکه تقریبا هیچ روایتی نیست مگر اینکه در مقابل، ضد آن وجود دارد، وهیچ حدیثی نیست مگر اینکه در مقابل، حدیث دیگری آن را نفی می‌کند، تا جاییکه مخالفان ما این امر را از بزرگترین ضعف‌های مذهب ما قرار داده‌اند...».

وی در بخش دیگری می‌نویسد:

«تا اینکه بر عده‌ای از کسانی که توان علمی و بصیرت و آگاهی در وجوه استدلال و معانی الفاظ ندارند شبهه وارد شده و بسیاری از آنان بدلیل اینکه توجیه شبهه برایشان مبهم بوده و از حل شبهه عاجز مانده‌اند از اعتقاد حق برگشتهاند».[٥]

پس چنانکه گفتیم این تناقض در اصول و فروع، هر فرد شیعه‌ای را وادار می‌کند که در اعتقاداتش بازنگری و تجدید نظر کلی بنماید، تا اینکه شخصا به یقین و باور کامل برسد، و این عینا همان چیزی است که علمای شیعه همواره به پیروانشان سفارش می‌کنند، و می‌گویند در عقیده نباید تقلید کرد[٦].

پس یک شیعه عاقل، وقتی به چنین تناقض آشکاری بر می‌خورد طبیعی است که برای یافتن حق و رسیدن به حقیقتی که خداوند آن را نازل فرموده تلاش کند، تا اینکه در روز قیامت با عقیده غلط و نادرست به پیشگاه خداوند حاضر نشود.

در این صفحات اندک سعی کرده‌ام کلید تلاش و جستجو را بدست کسانی که در تلاش حقیقت هستند بدهم تا با دقت و تأمل، به این تناقض خطرناک در اصول و فروع مذهب شیعه پی ببرند، من هفت مسئله را در اینجا انتخاب کرده‌ام:

اول: آیا امامت اصلی از اصول دین است؟

دوم: حدیث غدیر.

سوم: آیا امامت مانند نبوت است؟

چهارم: ادعای عصمت برای امامان.

پنجم: ادعای اینکه تقیه دین است.

ششم: توان خارق العاده امامان.

هفتم: صحابه ش اجمعین.

توفیق و هدایت به راه راست فقط در اختیار خداست.

[٤]- شیخ الطائفة أبوجعفر محمد بن الحسن متوفی ٤٦٠هـ.ق.

[٥]- پایان سخنان طوسی.

[٦]- به مقدمه رسائل عملیه آیات عظام توجه فرمایید. مترجم.