تناقض معصوم! در داستانی حقیقی
اما بیایید با هم به این داستانی که نوبختی[٦٧] از علمای معروف شیعه اثناعشری از یکی از امامان نقل میکند توجه کنیم:
«یکی از شیعیان به نام عمر بن ریاح خدمت امام رفت تا مسئلهای بپرسد سؤالش را پرسید و رفت، سال بعد آمد و عین همان مسئله را از همان امام پرسید، اما امام اینبار جواب دیگری برعکس جواب قبلی به او داد، پرسشگر شیعی را این پاسخ ناپسند آمد و گفت: این پاسخ شما عکس پاسخی است که سال گذشته به من دادید!! امام فرمود: پاسخ ما از روی تقیه بوده است!
عمر بن ریاح شیعی درباره امامت امام دچار شک و تردید گردید. وقتی از حضور امام بیرون رفت شخصی از شیعیان به نام محمد بن قیس را دید و جریان را به او بازگفت و اضافه کرد خدا شاهد است که من هدفی جز عمل کردن به فتوای ایشان نداشتهام بنابراین هیچ دلیلی وجود ندارد که ایشان از روی تقیه به من فتوا داده باشند!!
محمد بن قیس گفت شاید کسی دیگری در مجلس حضور داشته که امام از او تقیه کرده! گفت اتفاقا در هر دو مجلسی که من از ایشان پرسیدم هیچکس دیگری جز من حضور نداشت! اما فکر میکنم هر دو مرتبه بدون علم پاسخ داده(نعوذبالله)، و بار دوم یادش نبوده که قبلا چه پاسخی داده تا مثل همان پاسخ بدهد. بنابراین از امامت ایشان برگشت و گفت: کسی که به باطل فتوا دهد نمیتواند امام باشد. «فرجع عن امامته وقال: لا يكون اماما من يفتي بالباطل».[٦٨]
طبعا کسی که به باطل فتوا دهد، نمیتواند امام باشد. آیا شیعیان این حقیقت را میدانند و از این روایات دروغینی که به اهل بیت نسبت داده شده اعلان بیزاری میکنند؟!
کلینی از زراره بن أعین روایت میکند که گفت:
«یک مسئله از امام باقر ÷ سپس مردی آمد و همان مسئله را پرسید و بر خلاف جوابی که به من داده بود به او جواب داد، پس از آن مرد دیگری آمد و به او جواب سومی داد مخالف آن دو، چون آن دو مرد بیرون شدند، گفتم یابن رسول الله! دو تن عراقی از شیعیان شما آمدند و یک مسئله پرسیدند و به هر کدام جواب دیگری دادید؟ فرمود: ای زراره! این محققا برای ما بهتر است و شما را و ما را پایدارتر میکند، و اگر همه شما شیعیان یکرأی باشید، مردم به وحدت و اعتقاد شما نسبت به ما پی میبرند، و زندگی ما و شما متزلزل و ناپایدار میشود، گوید پس از آن به امام صادق ÷ گفتم: شما اگر شیعیان خود را بر نوک نیزه و بر آتش برانید انجام میدهند، و با این حال جوابهای مختلف به آنها میدهید؟! گوید همان جواب پدرش را به من داد».[٦٩]
این و صدها نمونه دیگر تناقضاتی است، که در فتاوای ائمه وجود دارد، آیا واقعا درست است که نعوذ بالله امام خلاف حقیقت میگفته؟! حاشا و کلا، چنین چیزی هرگز قابل تصور نیست و از اخلاق آن بزرگواران که از بهترین شخصیتهای اهل بیت بودهاند بسیار بعید است.
١١- پرسش دیگر اینکه مردم وقتی فهمیدند که تقیه دین است، پس چگونه به امامشان اعتماد کنند، و چگونه تشخیص دهند که کدام فرموده امام تقیه و کدام حقیقت است؟!
[٦٧]- ابوالقاسم، حسین بن روح نوبختی، سومین نایب خاص (سفیر) امام زمان در دوران غیبت صغری. متوفی ٣٢٦ هـ ق.
[٦٨]- فرق الشیعه ص٥٩-٦١
[٦٩]- ص١١١ و ١١٢ ترجمه و شرح فارسی آیت الله محمد باقر کمرهای.