خلاصه گفتار
پس اعتقاد ما به عدالت صحابه شمستلزم عصمت نیست، بلکه عدالت یعنی استقامت سیره و دین میباشد. و ماحصل آن به گروهی راسخ در نفس بر میگردد که متحمل تقوی و پرهیزگاری هستند تا اینکه ثقه و اعتبار به صداقت آنها ایجاد میشود؛ تازه شرط نیست که انسان از همه گناهان معصوم باشد [۲۵].
باوجود همه اینها واجب است از ذکر معایب آنان زبان فرو بندیم و اگر ضرورتاً نیاز بود آن را بازگو کنیم باید در مقابل آن منزلت و مقام آن صحابی، توبه، جهاد و سوابق ایمانی او را هم در کنارش بیاوریم، مثلاً این ظلم خواهد بود اشتباه حاطب بن بلتعه سرا بیاوریم ولی ذکری از توبهای که او کرده است نیاوریم [۲۶].
انسان بخاطر اشتباه کوچکی که مرتکب شده و در طول زندگی خویش از آن توبه کرده باشد سرزنش نمیشود، بلکه در اینجا به انتهای زندگی نگاه کرده میشود و اوایل زندگی از بین نمیرود، تازه اگر حسنات و مناقب بزرگی هم داشته باشد و کسی او را تزکیه ننماید، پس چگونه اگر پروردگارش او را مورد تزکیه قرار داده باشد که از دلش آگاه است؟!.
آری، کسانی که درتمامی میدانهای دعوت وجهاد در کنار پیامبر ایستاده بودند! و پیامبر صرا در طول ۲۳ سال نبوت یاری کردند اینگونه مورد توهین و سب قرار میگیرند. «پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز، و در دلهایمان حسد و کینهای نسبت به مؤمنان قرار مده! پروردگارا، تو مهربان و رحیمی!». وما علينا إلا البلاغ....
[۲۵] الـمستصفى: الغزالی ۱/۱۵۷، و براى توضیح بیشتر نگا: منهج النقد عند المحدثين: الأعظمي: ۲۳-۲۹. [۲۶] الإمامة، أبینعیم ۳۴۰، ۳۴۱. و منهاج السنة: ۶/۲۰۷.