منابع این ازدواج در آثار اهل تشیع
۱- مورّخ مشهور شیعی، احمد بن ابییعقوب یعقوبی [۹۸](متوفی ۲۸۴ ﻫ) میفرماید: و در این سال، عمر، امکلثوم دختر علی بن ابیطالب را که مادرش فاطمه دختر پیامبر خدا صبود از علی بن ابیطالب خواستگاری کرد. پس علی گفت: که او هنوز کودک است. عمر گفت: آنچه پنداشتی نخواستم. لیکن خود از پیامبر خدا صشنیدهام که فرمود:
«كل سبب ونسب ينقطع يوم القيامة إلا سببى وصهرى». «هر بستگی و خویشاوندی در روز رستاخیز بریده میشود، جز بستگی و خویشی و دامادی من». پس خواستم که مرا بستگی و دامادی با پیامبر خدا صباشد، پس او را به زنی گرفت و ده هزار دینار بدو مهریه داد» [۹۹].
۲- ابن ابیالحدید [۱۰۰]در «شرح نهج البلاغة» میفرماید: عمر پیکی را نزد پادشاه روم فرستاد. امکلثوم همسر عمر، با چند دینار مقداری عطر خرید، و آن را در دو شیشه قرار داد و برای همسر پادشاه روم به صورت هدیه فرستاد. پیک نزد (ام کلثوم) آمد و دو شیشه پُر از جواهر به او داد. در این اثناء عمر به خانه وارد شده در حالی که (امکلثوم) جواهرها را در دامن خود ریخته بود. (عمر) پرسید: اینها را از کجا آوردی؟ (ام کلثوم) عمر را باخبر ساخت، عمر بلافاصله جواهرها را از او گرفت و فرمود: اینها از آنِ مسلمانانند. (امکلثوم) گفت: چگونه؟! اینها عوض هدیه من هستند!(عمر) گفت: «میان من و تو پدرت قضاوت میکند. علی ÷فرمودند: تو از جواهرها به ارزش دینارهایت میتوانی برداری و باقیماندهی آن از آنِ مسلمانان است، چه پیک مسلمانان آن را حمل نموده است [۱۰۱].
۳- علامه محمد بن یعقوب کلینی رازی (متوفی: ۳۲۸ ﻫ.) در «صحيح الكافي» میفرماید: معاویه بن عمار روایت میکند که از ابی عبدالله ÷پرسیدم: زنی که شوهرش وفات میکند، آیا در خانهی خودش عده را به پایان برساند یا هر کجا که میخواهد؟ فرمود: هر کجا که میخواهد. پس از آنکه عمر وفات نمود، علی ÷نزد ام کلثوم آمد و او را به خانهی خودش برد. همچنین سلیمان بن خالد روایت میکند که از ابی عبدالله ÷پرسیدم: زنی که شوهرش میمیرد در کجا عده را به اتمام برساند؟ در خانه شوهرش عده را سپری نماید یا هر کجا که میخواهد؟فرمود: بله هر کجا که میخواهد. سپس فرمود: زمانی که عمر وفات نمود. علی ÷نزد امکلثوم آمد و دستش را گرفت او را به خانه خویش برد [۱۰۲]. لازم به یادآوری است که روایات فوق را شیخ محمدبن الحسن، حرّ عاملی (متوفی ۱۱۰۴ ﻫ.) در [وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائلالشریعة] [۱۰۳]، و شیخ الطائفه أبوجعفر محمد بن الحسن طوسی [۱۰۴](متوفی: ۴۶۰ ﻫ.). در الاستبصار» [۱۰۵]، و محمدبن یعقوب کلینی متوفی (۳۲۸ ﻫ.) در الفروع من الکافي [۱۰۶]، و شیخ محمد حسن نجفی (م ۱۲۶۶ ﻫ.) در جواهر الکلام في شرح شرائع الإسلام [۱۰۷]، نیز آوردهاند.
۴- علاوه بر این روایت دیگری را ابوجعفر محمد ابن حسن طوسی (متوفی ۴۶۰ﻫ.) در تهذیب الاحکام نقل نموده است:
جعفر از پدر بزرگوارش روایت میکند که فرمود: ام کلثوم دختر علی ÷و فرزندنش زید پسر عمربن خطاب، هر دو در یک وقت درگذشتند، مشخص نشد کدام یک از آن دو زودتر وفات نموده است. لذا هیچ یک از دیگری ارث نبرد، و بر هر دو آنان با هم نماز خوانده شد [۱۰۸].
روایات مذکور گرچه در باب مسائل فقهی بیان شدهاند، اما رابطهی همسری حضرت عمر س و امکلثوم لبه وضوح در آنها مشاهده میشود.
۵- در «فرهنگ نامهی کودکان و نوجوانان» که شورای کتاب کودک آن را منتشر کرده چنین آمده: ام کلثوم، دومین دختر حضرت علی سو فاطمهی زهرا لاست، نام او را زینب صغری نیز نوشتهاند، سال تولد او به درستی معلوم نیست، امکلثوم در سال ۱۷ ﻫ. ق به درخواست عمربن خطاب از علی سبا او ازدواج کرد، پس از کشته شدن عمر، به ازدواج عون، پسر جعفربن ابی طالب، در آمد و پس از مرگ عون با برادر او محمد ازدواج کرد...ام کلثوم از عمر دارای دختری به نام رقیه و پسری به نام زید بود، نوشتهاند که او و فرزندش هر دو در یک روز درگذشتند [۱۰۹]. همان طور که بیان شد مسئلهی ازدواج حضرت عمرسبا امکلثوم در تمام منابع معتبر شیعه و سنی ثبت شده است و کسی آن را نمیتواند انکار نماید، اما متأسفانه گروهی به خاطر اینکه نمیتوانند محبّت علی و عمر را باور کنند، این شایعه را نشر میکنند که حضرت علی سبه خاطر تقیه و ترس، دخترش را به عمرسداده است! و بخوانید که ملا باقر مجلسی در شرح اصول کافی و فروع «مرآة العقول» باب «تزويج امکلثوم» چه میگوید؟ او ابتدا بحث مفصلی کرده و جواب منکران این ازدواج را داده و ثابت کرده است که ازدواج صورت گرفته اما: جواب اصلی این است که این ازدواج واقعیت دارد، اما بنابر تقیه و اجباری بوده است!. بسیار جای تعجب دارد، کسانی که خود را مُحب و دوستدار اهل بیت و خصوصاً علی و حسین میدانند، چگونه به خود اجازه میدهند اینگونه به آن بزرگان اهانت نمایند که به خاطر ترس و بزدلی حاضر شدهاند، دختر نوجوان و معصوم خویش را به عقد و نکاح دشمنشان در آورند؟! آیا این بزرگترین توهین به ساحت مقدس شیر خدا، اسدالله الغالب پهلوان خیبر نیست؟ آیا این توهین علنی به حسن و حسین ک جان بر کف و شهادتطلب نیست؟! آنان را این قدر پست میکنید که دشمنشان! با زور خواهرشان را به نکاح خویش در آورد؟!.
[۹۸] محمد ابراهیم آیتی، مترجم «تاریخ یعقوبی» در مقدمه تاریخ یعقوبی میگوید: «واضح جد یعقوبی چنانکه دانسته شد از شیعیان فداکار اهل بیت بوده و جان خود را بر سر این کار نهاده است، و در شیعه بودن یعقوبی نیز شبههای نیست و مواردی از تاریخ و جغرافیای وی بر این مطلب گواه است» تاریخ یعقوبی: ج۱، ص (۲۰- ۱۹). [۹۹] افسانهی شهادت فاطمهی زهراء، عبدالعزیز نعمانی به نقل از تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی: ج۲، ص: ۳۵. [۱۰۰] عبدالحمید بن هبة الله بن محمد المدائنی، معروف به ابن أبیالحدید. ( ۵۸۶ ﻫ- ۶۵۵ ﻫ). ابنکثیر وی را شیعهی غالی میداند، البداية والنهاية: ۲۳۳/۱۳، و در «دائرة الـمعارف بزرگ اسلامی چنین آمده: «وی در اصول معتزلی و در فروع شافعی بود و گفته شده است که مشربی میان تسنن و تشیع برگزیده بود». دائرة المعارف بزرگ اسلامی: ۶۴۱/۲. [۱۰۱] افسانهی شهادت، نعمانی به نقل از شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید: ج ۱۹، ص ۳۵۱. [۱۰۲] افسانهی شهادت، نعمانی به نقل از صحيح الکافي: ج۳، ص ۱۲۲-۱۲۱. [۱۰۳] حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشيعة إلي تحصيل مسائل الشرعية: ج ۱۵، ص ۴۵۷ کتاب الطلاق، باب عدم ثبوت السکني والنفقة، دار إحياء التراث العربي، بيروت. [۱۰۴] طوسی، ابوجعفر، محمدبن حسن، الاستبصار فيما اختلف من الأخبار: ج۳، ص ۳۵۲، شمارهی حدیث (۱۲۵۸) و (۱۲۵۷)، دارالکتب الاسلامية تهران، بازار سلطاني ۱۳۹۰ ﻫ. ق. [۱۰۵] طوسی، ابوجعفر، محمدبن حسن، الاستبصار فيما اختلف من الأخبار: ج۳، ص ۳۵۲، شمارهی حدیث (۱۲۵۸) و (۱۲۵۷)، دارالکتب الاسلامية تهران، بازار سلطانی ۱۳۹۰ ﻫ. ق. [۱۰۶] کلینی، محمدبن يعقوب، الفروع من الکافي: ج۵، ص ۳۴۶ کتاب النکاح، باب تزويج امکلثوم، دارالکتب الإسلامية، ۱۳۶۲ ﻫ. ش، تهران. [۱۰۷] نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام في شرح شرائع الإسلام: ج ۳۲، صص ۲۸۰ -۲۷۹ کتاب الطلاق، الفصل الخامس في عدة الوفاء، دار إحياء التراث العربي ۱۹۸۱ م. [۱۰۸] افسانهی شهادت، نعمانی به نقل از تهذيب الأحکام في شرح الـمقنعة: ج۹، ص ۳۶۲، شمارهی حدیث (۱۲۹۵). [۱۰۹] افسانهی شهادت، نعمانی به نقل از فرهنگ نامهی کودکان و نوجوانان: ج۳، ص ۳۲۴.