اندیشه نو - پیرامون اختلافات مذهبی

فهرست کتاب

۱-آیات قرآنی

۱-آیات قرآنی

آیاتی که از آنها نویسندگان شیعه مثلاً عالم مشهورشان محمد باقر مجلسی در تألیف فارسی خود «حق الیقین في اصول الدين»، السید الاکبر عبدالله شبر در کتاب عربی خود «حق اليقين في معرفة اصول الدين» و خمینی در نوشته فارسی خود «کشف الاسرار»، بر امامت بلافصل علیس استدلال کرده‌اند، سه آیه زیر می‌باشد. نویسندگان شیعه، بیشتر توانایی خود را براین سه آیه صرف می‌کنند. بدین دلیل ما هم درباره این سه آیه، مطالب واضحی را یادآوری می‌کنیم:

آيه اول: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِيلًا ٥٩[النساء: ۵۹].«ای کسانی که ایمان آورده‏اید! فرمانبرداری کنید خدا را و فرمانبرداری کنید پیغمبر را و فرمان روایان را از جنس خویش، و هرگاه در چیزی نزاع داشتید آن را به خدا و پیامبر خدا بازگردانید اگر به خدا و روز آخرت ایمان دارید! این (کار) برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است».

خمینی در [کشف الاسرار: صفحه ۱۳۷] می‌نویسد: اینک به ذکر بعضی از آیات که در موضوع امامت وارد شده می‌پردازیم و از خرد که فرستاده نزدیک خداست داوری می‌خواهیم. ایشان پس از نقل بخش ابتدایی آیه، با استفاده از قیاس‌های عقلی و دلایل ذهنی کوشیده است تا ثابت کند که در این آیه مراد از «اولی الامر» دوازده امام است. سؤال این است که آیا عقیده مذهبی را می‌توان با قیاسهای عقلی به اثبات رسانید در حالی که در تمام قرآن کریم، ذکری از آن به میان نیامده باشد؟ بالخصوص وقتی که بخش دوم آیه که خمینی آن را ذکر نکرده چنین می‌فرماید که: «پس هرگاه در چیزی نزاع داشتید آن را به خدا و پیامبر صخدا بازگردانید». از آن معلوم می‌شود که اگر بین حکام و مردم، اختلاف واقع شود، فیصله خدا و رسول خدا صدر این اختلاف، «حرف آخر» تلقی خواهد شد نه حرف اولی الامر. اگر مراد از اولی الامر، ائمه معصومین باشند پس مراجعه به قرآن و سنت با ترک رأی معصومین چطور؟ در حالیکه نزد شیعه، رأی معصومین هم مثل خودشان، همیشه معصوم می‌باشد. آنان نمی‌توانند چیزی غیر از قرآن و سنت بگویند. بنابراین، اثبات عقیده امامت، از این آیه بدون تردید بی اندازه غلط و نادرست است [۳۰]. بلکه تحت همین آیه، علامه سیوطی /در تفسیر خود «الدر الـمنثور» قولی از حضرت علیسنقل کرده که با توجه به آن اعتقاد به «ائمه معصومین» نفی می‌شود بلکه از آن، مسلک اهل سنت و جماعت در مسئله امامت، بطور کلی تأیید می‌گردد. «اخرج البيهقي عن علي بن ابيطالب قال: لا يصلح الناس الا امير برا و فاجر قالوا: هذا البر فكيف بالفاجر، قال: ان الفاجر يؤمن الله به السبل ويجاهد به العدو، ويجبي به الفئ ويقام به الحدود، ويحج به البيت ويعبد الله فيه آمنا حتى يأتيه أجله» [۳۱].

بیهقی روایت می‌کند که حضرت علی بن ابیطالب فرمود: اصلاح مردم جز با امیر امکان پذیر نیست، گفتند اما امیر فاسق چگونه ممکن است مردم را اصلاح کند؟ (چه سودی برای مردم دارد؟) حضرت علی سفرمود: الله تعالی به وسیله حاکم بد نیز، راهها را پر امن می‌گرداند، تحت قیادت و فرماندهی او، جهاد با دشمنان کافر ادامه می‌یابد، مال غنیمت بدست می‌آید، حدود به اجرا در می‌آیند، حج بیت الله برقرار می‌ماند، و در قلمرو او، مسلمانان تا واپسین لحظات زندگی با احساس امنیت، به عبادت الله تعالی مشغول می‌شوند [۳۲]. طبق گفته‌ها و احادیث روایی در این بخش از آن ثابت شد که مراد از «اولی الامر» دوازده امام معصومی هستند که شیعه قائل بر امامتشان تا قیام قیامت می‌باشد.

آيه دوم: ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗا[المائدة: ۳]. «امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و دین اسلام را برای شما اختیار کردم».

در این آیه هم ذکری از امامت بلافصل علی سنیست در ضمن این آیه، روایتی که مصنفین و مؤلفین شیعه نقل کرده‌اند در هیچ کتاب معتبری ذکر نشده است.

علاوه بر این، ادعای نویسنده شیعه درباره این آیه مبنی بر اینکه در هنگام بازگشت از حجة الوداع در محلی به نام غدیر خم روز هجدهم ذی الحجه پس از ایراد خطبه نازل شد کاملاً نادرست و بی اساس است و وقوع چنین ادعاهایی از نویسندگان شیعه، انسان را حیرت زده می‌گرداند. چون که جمهور مفسرین بر این مطلب اتفاق رأی دارند که این آیه کریمه در حجة الوداع در میدان عرفات روز عرفه نهم ذی الحجه شامگاه روز جمعه نازل شد [۳۳].

علی سخود نیز می‌فرماید که این آیه روز عرفه به وقت شام (یعنی نهم ذی الحجه) نازل شده بود [۳۴]. علامه آلوسی /در تفسیر خود روح المعانی می‌نویسد: «شیعه از حضرت ابو سعید خدری ساین روایت را نقل کرده که آیه مذکور: ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡدر غدیر خم هنگامی نازل شد که حضرت رسول اکرم صبه علی سفرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ» پس از نزول این آیه حضرت رسول اکرم صفرمودند: «الله اكبر علي اكمال الدين واتمام النعمة ورضاء الرب برسالتى وولايت على كرم الله وجهه بعدى». یعنی: «الله اکبر بر کامل شدن دین، بر اتمام نعمت، بر رضایت پروردگار از رسالتم و بر ولایت علی کرم الله وجهه، ...» علامه آلوسی /پس از نقل این روایت می‌فرماید: این روایت، نمونه‌ای از افتراهای شیعه است و الفاظ رکیک این روایت (علاوه بر سند) خود شاهدی بر این افتراء می‌باشد. [۳۵]مفسر نامور علامه ابن کثیر هم در تفسیر مستند و معتبر خود -ابن کثیر- پس از نقل دو روایت شیعه می‌فرماید: «نه این روایت صحیح است و نه آن روایت، سخن حق که در آن گنجایش کمترین شک و تردیدی وجود ندارد همان است که این آیه در روز عرفه (نهم ذی الحجه) روز جمعه نازل گشت. چنانچه از امیر المؤمنین عمر فاروق سو از سمره بن جندب سمروی است. نیز قول شعبی، قتاده، شهر بن حوشب و دیگر ائمه و علماء همین است [۳۶].

همین علامه ابن کثیر در کتاب معروف و مشهور خود «البداية والنهاية» پس از نقل این روایت که درباره آن گفته شد که در غدیر خم نازل شده می‌نویسد: «این حدیث نه تنها منکر در حد اعلی است بلکه کذب است. چون که مخالف با حدیث مستند صحیحین می‌باشد که در آن از امیر المؤمنین عمر فاروق سثابت شده که این آیه روز جمعه در عرفه نازل شده بود» [۳۷]امام فخر الدین رازی /در تفسیر با عظمت خود -تفسیر کبیر- از همین آیه بر بطلان استدلال مذهب شیعه در این مورد استفاده کرده است. امام رازی می‌نگارد: «علمای ما فرمودند که این آیه ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡبر بطلان قول تشیع دلالت می‌کند. برای اینکه الله تعالی در ابتدای این آیه فرموده است: ﴿ٱلۡيَوۡمَ يَئِسَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمۡ فَلَا تَخۡشَوۡهُمۡ وَٱخۡشَوۡنِۚ[المائدة: ۳]. «امروز ناامید شدند کافران از دین شما، پس نترسید از ایشان و بترسید از من».

به وضوح پیداست که کافران از بروز تغییر و تبدیل در دین ناامید شده اند و نیز فرمود که اینک از آنان نترسید و از من بترسید. اگر امامت حضرت علی بن ابیطالبساز طرف الله تعالی و رسولش صمنصوص می‌بود یعنی نص (واجب الطاعة) می‌بود طبق این آیه کسی که آن را پنهان می‌کرد و در آن تبدیل و تغییر ایجاد می‌کرد باید ناامید شود. یعنی یک نفر از صحابه نه می‌توانست این نص را انکار نماید و نه در آن تغییر بوجود آورد و نه آن را مخفی نگه دارد. و وقتی که هیچکدام از اینها نشد بلکه نه ذکری از نص امامت شد و نه خبر آن ظاهر شد و نه روایتی در این باره نقل شد دانستیم که ادعای این نص، کذب محض است و دانستیم که حضرت علی بن ابیطالب یقیناً منصوص بالامامت نبود [۳۸]. اگر بر این عبارت امام المتکلمین امام رازی /با خونسردی تمام غور شود، خواننده محترم بدون تردید به این نتیجه خواهد رسید که این آیه: ﴿ ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡنه تنها به نفع شیعه نیست بلکه دلیلی روشن و آشکار برای جمهور اهل سنت و جماعت می‌باشد. والله الموفق.

آيه سوم: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغۡ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَۖ وَإِن لَّمۡ تَفۡعَلۡ فَمَا بَلَّغۡتَ رِسَالَتَهُۥۚ وَٱللَّهُ يَعۡصِمُكَ مِنَ ٱلنَّاسِۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡكَٰفِرِينَ٦٧[المائدة: ۶۷].

آیه سوم که نویسندگان شیعه خیلی از آن استدلال می‌کنند به این معناست که:

«ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، (به مردم) برسان! و اگر چنین نکردی، رسالت او را انجام نداده‏ای، خداوند تو را از مردمان نگاه می‌دارد، هر آیینه خداوند گروه کافران را هدایت نمی‌کند». شیعه می‌گوید این آیه کمی پیش از خطبه غدیر خم (۱۸ ذی الحجه سال دهم هجرت) نازل شد. پیش از این، حکم امامت علی بر حضرت رسول اکرم صنازل شده بود ولی ایشان بنا به دلایلی، از رسانیدن آن حکم می‌ترسیدند تا اینکه این آیه نازل شد و به حضرت رسول اکرم صدستور داده شد که حکم امامت علی را در بین مردم اعلام نمایید ما شما را حفاظت خواهیم کرد. حضرت رسول اکرم صمطابق با این آیه در تاریخ ۱۸ ذی الحجه سال دهم هجری در محلی بنام غدیر خم امامت حضرت علیس را اعلام کردند و از مردمان حاضر در آنجا به دست حضرت علیس بیعت گرفتند. نویسندگان دیگر شیعه هم همین موقف را دارند [۳۹].

ما بجای تفسیر و تشریح کامل آیه، توجه شما را به چند نکته جلب می‌کنیم که از آن ماهیت و حقیقت استدلال شیعه ان شاء الله واضح خواهد شد:

۱- در این آیه کریمه مطلبی که قبل از هر چیز، قابل توجه می‌باشد این است که شیعه در صدد اثبات عقیده امامت بلافصل علی ساز این آیه است، در حالی که در این آیه، نه ذکری از علی ساست و نه حرفی از امامت، بلکه به طور عام به حضرت رسول اکرم صحکم داده شده که شما در تبلیغ احکام خداوندی از هیچ کوششی دریغ نورزید. الله تعالی شما را حفاظت خواهد کرد. کافران بپذیرند یا نپذیرند شأن تبلیغ شما از آن متأثر نمی‌گردد. چرا که هدایت کافران در دست الله است نه به دست شما.

این خلاصه و مطلب این آیه. از الفاظ، ترجمه، سیاق و سباق این آیه، با احتمالات بسیار بعید هم، نه عقیده امامت ثابت می‌شود و نه امامت بلافصل علی س. بنابراین اثبات عقیده امامت از این آیه، آیا افترای محض بر قرآن نیست؟ (اما درباره روایات غدیر خم، ان شاء الله در صفحات بعد، بحث و گفتگو خواهیم کرد).

۲- طبق رأی علامه ابن تیمیه و جمهور مفسرین، این آیه، عقیده امامت شیعه را رد می‌کند. چرا که در این آیه، به حضرت رسول اکرم صدستور داده شده تمام احکام دین را برساند. پس اگر عقیده امامت حکمی از احکام دین می‌بود چگونه ممکن است که حضرت رسول اکرم ص، آن حکم را در ملأ عام، واضح و روشن به امت بیان نکرده باشند. به همین خاطر، حضرت عائشه لمی‌فرماید: شخصی که گمان برد حضرت محمد مصطفی صچیزی از وحی را مخفی نگهداشته دروغگوست. چرا که الله تعالی به رسول اکرم صدستور داد، تمام دین را به امت ابلاغ کند.و همچنین اگر حکم عقیده امامت یا امامت بلافصل سیدنا علی سرا رسول اکرم صبه امت رسانیده باشند چگونه ممکن است که امت بر آن حکم، عمل نکنند یا حداقل به هنگام اختلاف، از آن حکم استدلال نشود. در حالی که پس از وفات رسول اکرم صصحابه کرام هم از مهاجرین و انصار وقتی که در سقیفه بنی ساعده گرد هم آمدند دلائل مختلفی پیش کردند اما هیچ یک از ایشان این نص (عقیده امامت) را پیش نکرد. سپس خلافت عمر فاروق سو عثمان غنی سو واقعات شوری روی داد امّا کسی از صحابه که علی سنیز یکی از آنها می‌باشد چنین نصی پیش نکرد. حتی در دوره خلافت علی ساختلافاتی بروز کرد ولی در آن هنگام نیز، کسی از اصحاب (بشمول اهل بیت) نص عقیده امامت را اظهار نکرد. آیا این همه دلیل روشنی بر عدم وجود چنین نصی نیست؟ این ادعا، ادعایی است که از صحابه شو اهل بیت، نه کسی قائل به آن بود و نه ناقل آن!.

۳- شیعه مدعی است که این آیه، پس از حجة الوداع و پیش از خطبه غدیر خم نازل گشت، و پس از نزول همین آیه، ایشان در تاریخ ۱۸ ذی الحجه سال دهم هجری در محلی به نام غدیر خم امامت علی سرا اعلام کردند. کسانی که خطبه رسول الله در حجة الوداع را که در میدان عرفات در تاریخ ۹ ذی الحجه در برابر هزاران صحابه y ایراد نمودند خوانده اند بخوبی می‌دانند که در این خطبه تاریخی حجة الوداع وقتی که رسول اکرم صحضار را از مسائل بنیادی و مهم دین اسلام آگاه می‌کردند در آخر رو به اصحاب فرمودند: «وَقَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ مَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ إِنِ اعْتَصَمْتُمْ بِهِ كِتَابَ اللَّهِ. وَأَنْتُمْ تُسْأَلُونَ عَنِّى فَمَا أَنْتُمْ قَائِلُونَ. قَالُوا نَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ وَأَدَّيْتَ وَنَصَحْتَ. فَقَالَ بِإِصْبَعِهِ السَّبَّابَةِ يَرْفَعُهَا إِلَى السَّمَاءِ وَيَنْكُتُهَا إِلَى النَّاسِ «اللَّهُمَّ اشْهَدِ اللَّهُمَّ اشْهَدْ». ثَلاَثَ مَرَّاتٍ». «و به تحقیق من در میان شما چیزی از خود بجا می‌گذارم که اگر به آن چنگ بزنید هرگز گمراه نخواهید شد و آن کتاب الله است و درباره من از شما پرسیده خواهد شد، آنگاه چه جواب خواهید داد؟ حاضرین عرض کردند: ما گواهی می‌دهیم که شما به طور کامل ابلاغ کردید، و حق آن را ادا نمودید و خیر خواه ما بودید. پس از آن حضرت رسول اکرم صدر حالی که انگشت سبابه‌اش را به طرف آسمان بلند می‌کردند و رو به مردم کردند و فرمودند: پروردگارا! گواه باش، پروردگارا! گواه باش، پروردگارا! گواه باش» [۴۰]. حالا این چگونه ممکن است که در نهم ذی الحجه حضرت رسول اکرم صبا گواه ساختن الله تعالی، از صحابه کرام اقرار و اعتراف بگیرند که من تمام عقائد و احکام دینی را به شما ابلاغ نمودم و در تاریخ ۱۸ ذی الحجه در محلی به نام غدیرخم عقیده‌ای را که به قول شیعه مخفی نگه داشته بود اظهار کنند. آیا این مطلب، برای خواننده‌ای که انصاف داشته باشد قابل درک و فهم می‌باشد؟

۴- تمام روایات مستندی که در شأن نزول این آیه کریمه: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغۡ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَوارد شده، همگی ادعای نویسندگان شیعه مبنی بر نزول این آیه در حجة الوداع را نفی می‌کند. از روایاتی که علامه ابن جریر طبری، امام ثعالبی، امام فخر الدین رازی، علامه قرطبی، علامه آلوسی و جمهور مفسرین از عبدالله بن شفیق، عائشه و عبدالله بن عباس y ذکر کرده‌اند، معلوم می‌شود که این آیه خیلی قبل از حجة الوداع نازل شده بود. از بعضی از روایات چنین برمی آید که این آیه مکی است. ولی بیشتر مفسرین، این آیه را مدنی می‌دانند. علامه قرطبی /می‌نویسد: دلیل مدنی بودن این آیه روایتی است که امام مسلم در صحیح خویش از حضرت لنقل کرده است. حضرت عایشهلمی‌فرماید: پس از آمدن به مدینه، شبی رسول الله صبیدار بودند و فرمودند: کاش یکی از اصحابم، از من نگهبانی می‌کرد. حضرت عایشه لمی‌فرماید: در این هنگام صدای تصادم شمشیرها به گوش رسید. حضرت رسول اکرم صپرسیدند: کیستی؟ گفت: سعد بن ابی وقاص هستم. حضرت رسول اکرم صفرمودند: برای چه آمدی؟ گفت: احساس کردم خطری متوجه شماست. برای حفاظت و نگاهبانی از شما آمده‌ام. حضرت رسول اکرم صدر حق وی دعا کردند و خوابیدند. علاوه بر صحیح مسلم در روایات دیگری می‌آید که در این هنگام، آواز شمشیرها را شنیدیم. حضرت رسول اکرم صپرسیدند: کیستی؟ پاسخ دادند: ما سعد و حذیفه هستیم. برای نگاهبانی از شما آمده‌ایم. رسول الله صبه خواب رفتند حتی که ما آواز خواب ایشان را شنیدیم و این آیه: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغۡ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكنازل شد. حضرت رسول اکرم صسر از خیمه پوستی بیرون آورده فرمودند: ای مردم برگردید، چرا که الله تعالی مرا خود حفاظت می‌کند [۴۱].

علامه فخرالدین رازی /در شأن نزول این آیه، ده وجه نوشته است. دهمین وجه این است که طبق بعضی از روایات، این آیه در مورد فضلیت حضرت علی س(نه امامت ایشان) نازل شده بود. امام رازی پس از ذکر ده وجه می‌نویسد: اگر چه تعداد این روایات، مختلف و بسیار است اما در مورد این آیه بهتر همین است که بر حفاظت از مکر و فریب یهودیان و مسیحیان، حمل کرده شود و با بی‌پروایی از آنها دستور به تبلیغ داده شده است. برای اینکه در قبل و بعد این آیه، روی سخن با یهودیان و مسیحیان است. برای همین قائل شدن به وجوهاتی که این آیه را از سیاق و سباق منفک و منقطع می‌گرداند ممتنع به نظر می‌رسد [۴۲]. علامه آلوسی /، پس از بحثی طولانی درباره خطبه غدیر خم و روایات شیعه در ضمن این آیه، در خاتمه می‌نویسد: روایاتی از اهل سنت که بیانگر نزول این آیه در فضیلت علی ساست اگر پذیرفته شود که درست و قابل استدلال هستند باز هم از آنها فضیلت علی سثابت می‌شود یا که طبق این روایات علی سمحبوب مؤمنین است و ما هرگز این را انکار نمی‌کنیم بلکه هرکس (فضلیت علی سو محبوبیت ایشان را) انکار کند او را ملعون می‌دانیم [۴۳].

۵- آخر این آیه: ﴿وَٱللَّهُ يَعۡصِمُكَ مِنَ ٱلنَّاسِۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡكَٰفِرِينَ[المائدة: ۶۷]. «و خدا شما را از مردمان محفوظ نگه خواهد داشت، همانا خداوند کفّار را هدایت نمی‌دهد». خود دلیلی است بر اینکه مراد از این آیه، ابلاغ عقیده امامت در حضور صحابه کرام y نمی‌تواند باشد. چونکه بنا به قول شیعه، حضرت رسول اکرم صدر ابلاغ عقیده امامت از مخالفت صحابه کرام y بیمناک بودند، و در این آیه ذکری از صحابه کرام نیست بلکه از کافران سخن به میان آمده است. بنابراین چطور می‌توان صحابه کرام شرا از این آیه مراد گرفت. مگر اینکه شخصی گستاخ صحابه کرام شرا نعوذ بالله کافر قرار دهد (چنانکه از شیعیان منقول است) آنانی که قرآن در مورد ایشان می‌فرماید: ﴿رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُۚ ذَٰلِكَ[المائدة: ۱۱۹]. «خدا از آنان خشنود و آنان از خدا خشنودند». خلاصه کلام آنکه، از هر جهت به این آیه نظر افکنده شود، و به الفاظ و ترجمه آن نظر شود، وسیاق و سباق آن بررسی شود، و روایات شأن نزولش مورد بررسی قرار گیرد به هیچ نحوی، از این آیه، عقیده امامت بلافصل علی سبه اثبات نمی‌رسد و اثبات این عقیده از آیات مذکور، در واقع چیزی جز تحریف معنوی قرآن مجید نیست.

[۳۰] تفسیر قرطبی، تفسیر مظهری و غیره. [۳۱] الدر الـمنثور للسيوطي: ۲/۱۷۸ [۳۲] نهج البلاغه: ص ۱۰۷ طبع دارالکتب العربیة، مصر با اندکی تغییر. [۳۳] در اینجا نقل آن روایت مشهور که تقریباً در تمام کتاب‌های سیرت، حدیث و تفسیر آمده بیجا نیست که یهودیی به سیدنا حضرت عمر فاروق سگفت: ای امیر المومنین در کتاب الله شما چنان آیه‌ای است که اگر به ما یهودیان نازل می‌شد روز نزول آن را عید می‌گرفتیم. سیدنا عمر فاروق سپرسید: کدام آیه است؟ آن یهودی این آیه را خواند: ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗاسیدنا عمر فاروقس فرمود: من می‌دانم که این آیه چه روزی و چه جایی نازل شد. روز عرفه روز جمعه در عرفه نازل شد هنگامی که حضرت رسول اکرم صدر میدان عرفات وقوف کرده بودند. (یعنی نزولش در حجة الوداع جمعه بود. روز عرفه بود، میدان عرفات بود. عیدی بزرگ‌تر از این چه می‌تواند باشد؟) (تفسیر قرطبی ۶/۶۱ به حواله مسلم شریف، نسائی و دیگر کتب حدیث – نیز مسلم شریف مترجم طبع قرآن محل کراچی ۳/۹۷۶). [۳۴] تفسیر ابن کثیر: ۲/۱۳ [۳۵] روح الـمعاني: ۶: ۶۱، نصيحه الشيعة از مولانا احتشام الحسن کاندهلوی: ص ۵۴۷- ۵۹۸. [۳۶] تفسیر ابن کثیر: ۲: ۱۴ [۳۷] البداية والنهاية: ۵: ۲۱۴. [۳۸] تفسیر کبیر: فخر الدین رازی: ۱۱/۱۳۹. [۳۹] کشف اسرار خمینی ص ۱۶۴ تا ۱۶۵، حق الیقین فارسی از محمد باقر مجلسی بحث اثبات امامت علی و حق الیقین عربی از عبدالله شبر ص ۱۳۹ و غیره. [۴۰] مسلم شریف: ۱/۳۹۷. [۴۱] تفسیر قرطبی: ۶/۲۴۴ [۴۲] امام رازی تفسیر کبیر: ۱۲/۵۰ [۴۳] علامه آلوسی تفسیر روح الـمعانی: ۶/۱۹۷.