پیشگفتار مترجم
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و تحیات خالصانه خدمت تمامی خوانندگان عزیز و گرامی برادران و خواهران دینی! خداوند متعال را شاکر و سپاسگذارم که اینک کتاب ارزشمند «مناظرۀ امام جعفر صادق با یک رافضی» را که سالها پیش ترجمه کرده بودم خدمت شما تقدیم میکنم.
با عرض پوزش آنچه در پی خواهد آمد نوشتاری از مترجم است که برای مقدمه انتخاب کردم چون فعلا فرصت نوشتن مقدمه ای فراهم نشد در فرصت مناسب انشاءالله مطالبی را که لازم باشد یاد داشت خواهم کرد اگر دوستان اشکالات و نواقص را یادآوری کنند ممنون خواهم شد.
«کینهتوزان و مریضان جهل و نفاق نمیتوانند تحمل کنند و با کلمات زشت خود گویا میتوانند اوراق پاک تاریخ زرین آنان را لکه دار کنند! هیهات هیهات! و گویا دانسته یا ندانسته امروز هم میخواهند با این برخورد منفی و حرکت متهورانه خود همانند جدشان ابولؤلؤ قلب پاک پیامبر وآل بیت اطهار و صحابه اخیارش صلوات الله وسلامه علیهم أجمعین را برنجانند! غافل از اینکه آنان به آرمان خود رسیدند و خوشنودی پروردگارشان را خریدند، خداوند از آنان راضی شد و آنان از خداوند راضی و خوشنود گردیدند، خوشا به سعادتشان.
شگفتانگیز اینکه اینها مدعی اسلام ناب محمدی و پیروی از اهل بیت هستند کدام اهل بیت؟! و کدام اسلام ناب محمدی؟! اهل بیت پیامبر گرامی‡که نور چشمشان امام صادق است، چنین عقیده دارند، شما از کدام اهل بیت سخن میگوئید؟! منظور شما کیست؟! اسلام ناب شما به کدام محمد منسوب است؟!.
اگر منظورتان خاتم پیامبران و رسولان حضرت محمد مصطفیصاست؟ اگر منظورتان داماد ابوبکر صدیق و عمر فاروق است؟ اگر منظورتان پدر دو تا همسر گرامی عثمان ذی النورین است؟! اگر منظورتان همان اسلامی است که با شمشیر و خون صحابه جانباز پیامبرصبه خارج از جزیره العرب رسیده و کاخهای زر و زور و تزور را در همه جا درهم شکسته، پس ببخشید اشتباه میکنید و راهی که شما در پیش گرفتهاید به خرابستان است؟!.
چرا به خلق الله دروغ میگوئید؟! چرا اسلام را دین کینه و جسارت و نفرین و منفی بافی و حقه بازی معرفی میکنید؟! از خدا بترسید از قبر تاریک حذر کنید، از وقوف در پیشگاه ذاتی که به دروغ عدالت را جزو اصول دینش میدانید بترسید، از دوزخ بترسید، از پیامبر عزیز و گرامیصخجالت بکشید، از اهل بیت حیا کنید.
تا به کی میخواهید جهانی را با دروغ سرگرم کنید، تصور نمیکنید که همچنانکه دارد کم کم دروغها رو میشود همه دروغهایتان روشود؟ حتی نزدیکترین افراد و مخلصترین مریدهایتان در چشمانتان چشم بیندازند و بگویند چرا به ما دروغ گفتید؟! همانهایی که شما را تأمین میکنند، هزینه چاپ و نشر دروغهایتان را میپردازند؟ هزینه تمام دروغ پردازیهایتان را میپردازند!.
تصور نمیکنید روزی در داخل منزلتان و داخل دفترتان، بغل دستتان در ماشین، داخل مسجد و حسینیه سرکلاس و حتی در خیابان به شما بگویند چه لزومی داشت که به ما دروغ بگوئید؟!.
چرا با سرنوشت ما بازی کردید این معامله، معاملۀ آخرت است شوخی نیست، کار شرکت و کارخانهای نیست که اگر فسادش آشکار شد حد اکثر یک ضرر مالی باشد. خیر، بعد از مردن دیگر بازگشتی نیست، اینجا اگر پولهای شما قلابی در آمد میتوانید تحمل کنید اما تصور کنید که ایمان و اسلام ناب و ادعاهای گزاف شما آنجا قلابی درآید!.
آنجا بگوئید که متاسفانه اشتباه کردید سکههایتان قلابی است به چه دلیل؟! به دلیل اینکه خدا میگوید من این اسلام را نخواسته بودم! جبرئل بگوید من این اسلام را نیاورده بودم! پیغمبرصبگویند من چنین اسلامی تبلیغ نکرده بودم! و اهل بیت بگویند ما این اسلام را نمیشناسیم!! بقول مرحوم علامه اقبال لاهوری:
ز مـن بـرصـوفی و مــلا سلامی
که پیغام خدا گفتند: مـا را
ولی تأویلشان در حیرت انداخـت
خدا و جبرئل و مصطفی را
تصور کنید واویلا چه ثمری دارد؟! گریه و ناله چه فایدهای دارد؟!.
روزی عمر فاروقساز کنار صومعهای میگذشت که چهره خسته راهبی نگاهش را جلب کرد، ایستاد و به فکر فرو رفت! یکی از اصحاب عرض کرد: گویا در چیزی فکر میکنید فرمودند: به حال این بیچاره فکر میکنم که با وجود این همه عبادت و خستگی و تحمل سختیها در نهایت جایش دوزخ است آنگاه آیه کریمه سوره غاشیه را تلاوت فرمود: ﴿عَامِلَةٞ نَّاصِبَةٞ ٣ تَصۡلَىٰ نَارًا حَامِيَةٗ ٤﴾[الغاشیة: ۳-۴]. «تلاشگر و در زحمت به آتشی سوزان درآیند از چشمهای داغ وجوشنده به آنان آب نوشانده شود».
لذا انسان همیشه باید در طلب حق کوشا باشد داستان سلمان فارسیسنمونۀ بسیار جالب وآموزندهای است، که چند دین را تحقیق و مطالعه کرد تا اینکه به مقصود رسید.
بنابراین آیه کریمه: ﴿فَبَشِّرۡ عِبَادِ ١٧ ٱلَّذِينَ يَسۡتَمِعُونَ ٱلۡقَوۡلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحۡسَنَهُ﴾[الزمر: ۱٧-۱۸]. «راهمنای بسیار جالبی است برای کسانی که در پی حق باشند که انسان از خواندن و شنیدن هیچ سخنی انکار و ابا نداشته باشد».
شاید حق در همانجا باشد که او میل شنیدنش را ندارد، شاید کسانی که نفعشان را در دور نگهداشتن مردم از دانش و تحقیق میبینند نگذارند که کسی تحقیق کند، اما انسان حق جو و حق طلب و تشنۀ حقیقت و دلسوز به آینده خویش همیشه در تلاش است.
اگر شبههای، نکته ضعفی، احساس کرد آن را زیر نمیزند بلکه فورا تحقیق میکند دیدگاه مخالف را میخواند، جواب اشکالش را پیدا میکند، و از نشستن با هیچ کس و شنیدن دیدگاههای دیگران ترس و حراسی ندارد.
از خداوند هادی عاجزانه خواستاریم که همه ما را به راه راست هدایت کند و حق را آنگونه که هست و سبب سعادت و رستگاری میشود به ما بنمایاند و توفیق پذیرش و پیروی عنایت فرماید. آمین».
تذکر این نکته لازم است که حواشی کتاب را لازم دیدم جداگانه در آخر کتاب بیاورم و آن را اندکی خلاصه نموده برایش تیترهای مناسبی انتخاب کنم تا خواننده را خسته نکند. و همچنین تیترهای سایر مطالب کتاب طبق معمول از مترجم است.
مهمترین موردی که در مقدمه لازم بود به آن اشاره کنم موضوع رافضه است چون اسم کتاب چنین است لازم بود توضیح داده شود:
«زمانی که زید بن علیإدر کوفه علیه حکومت اموی قیام نمود شیعیان در مورد شیخین (ابوبکر و عمر) از وی پرسیدند، از آنها تبری نجست؛......بخاطر همین عدهای از مردم کوفه از سپاه زید خارج شدند وی آنان را رافضی خطاب نمود. (شریف یحیی الامین،۱۲۰، ۱۱٩ چ۱۴۰۶ﻫ و تاریخ طبری ج۵ ص۱۶۵ و العيون الحدائقج۳ص۶۵ و کامل ابن اثیر ج ۵ ص۸۶).
با التماس دعای خیر برادر کوچک شما
عبدالله حیدری
دیماه ۸۸ شمسی مدینۀ منوره