درباره علی ابن ابی طالب
اینکه علی مبتلی به شرک نشد اسباب همه عواملی دارد که خداوند به توفیق و احسان خود او را آن باز داشت، از جمله اینکه:
۱- سنش کوچک بود، هنوز بزرگ نشده بود و به سن بلوغ نرسیده بود که در مسیر شرک به خدا از مشرکین عرب تقلید کند.
۲- اینکه در زیر تربیت رسول اللهصبود زیرا ابوطالب فرزندان زیادی داشت و در آمدش کم بود، لذا رسول اللهصبخاطر آنکه باری از دوش عمویش کم کرده باشد پرورش فرزندش علی را به عهده گرفت.
۳- این پرورش و تربیت خود به تنهایی کافی بود که او را از شرک محفوظ نگه دارد.
بنابر این با توجه به آنچه گذشت ایمان علی کم سن و سال که هنوز به سن تکلیف نرسیده با ایمان کسانی که از شرک توبه کردند هرگز قابل مقایسه نیست و این قیاس مع الفارق است.
۴- کسی که از شرک توبه کرده و باز گشته قابل طعن و مؤاخذه نیست زیرا اسلام و توبه همه گناهان را نه تنها نابود میکند که به نیکی تبدیل میکند.
چنانکه در آخر سوره فرقان و غیره آمده:
﴿فَأُوْلَٰٓئِكَ يُبَدِّلُ ٱللَّهُ سَئَِّاتِهِمۡ حَسَنَٰتٖۗ وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِيمٗا﴾[الفرقان: ٧۰].
«پس اینانند که خداوند بدیهایشان را تبدیل به نیکیها تبدیل میکند و خداوند امرزنده مهربان است».
۵- شرک نکردن علی اختیاری نبود، بلکه اولا هنوز سنش کوچک بود و ثانیا چون در خانه پیامبرصپرورش مییافت خداوند از برکت تربیت پیامبر او را از شرک مصون داشت.
وانگهی از کجا معلوم که اگر او هم در حالی بزرگ میشد که در خانه پدرش میبود و شرک آنان را میدید متأثر نمیشد و مبتلا به شرک نمیگشت؟!.
بویژه اینکه برادران بزرگترش مانند عقیل و غیره به شرک متبلا شدند که مانند بقیه صحابه بعدها مسلمان شدند، بنابرین شرک نکردن علی و سجده نکردن او در برابر بتها با اینکه یک ویژگی اوست اما هرگز به این دلیل فضیلتی بر دیگر صحابه مانند عمر و عثمان حاصل نمیکنند، که قبلا به شرک مبتلا شدند و بعدها خداوند آنان را نوازش کرد و تاج افتخار ایمان برسرشان گذاشت.