حکمت و دانش وافر:
کسانی که زندگی نامه امام صادق/را نوشتهاند از حکمت و حاضر جوابی ایشان به کثرت سخن گفتهاند، حاضر جوابی در برابر پرسشهای دشوار و پیچیده، که واقعا این حاضر جوابیها بر علم و دانش گسترده و فهم عمیق و دور رس ایشان دلالت میکند.
کما اینکه دلالت بر این دارد که خداوند متعال به ایشان درک سریع و زبان فصیح، عنایت فرموده که بتواند جامعترین معانی را تعبیر کند و فقه و بینشی که مقاصد و اسرار شریعت را درک کند.
شاگرد ایشان سفیان بن عیینه میگوید:
در موسم حج به مکه آمدم دیدم ابوعبدالله جعفر بن محمد، شترش را در ابطح خوابانده، گفتم: یابن رسول الله! چرا موقف - جای ایستادن در عرفات- در پشت حرم قرار گرفت و نه داخل مشعر الحرام؟ فرمود: کعبه خانه خدا، حرم پرده آن و (موقف) دروازه آن است، وقتی عازمین حج به قصد زیارت کعبه آمدند:
اول آنان را دم دروازه نگهداشت تا اینکه زاری و تضرع کنند، وقتی اجازه ورود به آنان داد اندکی به دروازه دوم نزدیکشان کرد، یعنی مزدلفه، وقتی کثرت زاری و تضرع و تلاش آنان را دید رحمش آمد، وقتی به آنان رحم کرد دستور داد قربانیشان را تقدیم کنند، وقتی قربانیشان را تقدیم کردند و مناسک را انجام دادند و از گناهانی که بین او تعالی و آنها مانع بود پاک شدند، دستور داد پاکیزه و با طهارت خانهاش را زیارت کنند.
پرسید چرا روزه در ایام تشریق مکروه شد؟ فرمود: زیرا آنان در این روزها مهمان خدایند و برای مهمان شایسته نیست که در خانه میزبانش روزه بگیرد.
ابونعیم در حلیه با سند خودش تا احمد بن عمرو بن مقدم رازی، روایت میکند که فرمودند:
برصورت منصور خلیفه عباسی، مگسی نشست آن را کیش کرد وراند، دو باره آمد، دوباره راند، خیلی اذیتش کرد، امام جعفر صادق وارد شد منصور گفت:ای اباعبدالله! خداوند مگس را چرا آفریده است؟ فرمودند: تا بوسیله آن ستمگران را خوارکند.
شاگرد ایشان عائذ بن حبیب روایت میکند که امام جعفر صادق فرمودند:
«لا زاد أفضل من التقوى ولا شي أحسن من الصمت ولا عدو أضر من الجهل، ولا داء أدوأ من الكذب».
«هیچ توشهای بهتر از تقوای نیست، و هیچ چیزی بهتر از خاموشی نیست، هیچ دشمنی مضرتر از جهل نیست، وهیچ مرضی خطرناکتر از دروغ نیست».
باری امام صادق فرزندش موسی کاظم را داشت نصیحت میکرد فرمودند:
«فرزندعزیزم! کسیکه به قسمت و تقدیرش راضی باشد همیشه بی نیاز است، کسی که به داشته دیگران چشم بدوزد از گرسنگی میمیرد، کسی که به قسمت و تقدیرش راضی نباشد خداوند را در (قضاء) عدالتش متهم کرده است، کسی که عیب دیگران را کوچک بشمارد عیب خودش در نظرش برزگ جلوه میکند، کسی که پرده پوشی دیگران را نکند عیوبش آشکار خواهد شد.
کسی که شمشیر بغاوت و شورش بکشد با آن کشته خواهد شد و کسی که برای برادرش چاهی بکند خداوند خود او را در آن سرنگون میکند، کسی که با ابلهان همنشینی کند تحقیر میشود، کسی که با علماء نشست و برخواست کند مورد احترام قرار میگیرد، کسی که به جاهای بد سرزند متهم میشود.
ای فرزند عزیزم! مبادا از دیگران عیبجویی کنی که از تو عیبجویی خواهد شد ومبادا در کارهای لایعنی دخالت کنی که بخاطر آن ذلیل خواهی شد.
ای فرزند عزیزم! حق را بگو چه به نفع تو باشد و چه به ضررت، که مورد مشورت خویشاوندانت قرار خواهی گرفت، همواره قرآن را تلاوت کن، و در نشر اسلام بکوش.
وامر به معروف و نهی از منکر کن و باکسانی که از تو میبُرند رفت و آمد داشته باش! سلام را تو آغاز کن، هرکس از تو چیزی طلبید بده و مبادا خبر چینی کنی که خبر چینی در دلها کینه میکارد. مبادا به عیوب دیگران مشغول شوی که هر کسی دیگران را هدف قرار دهد خودش هدف قرار میگیرد.
هرگاه خواستی سخاوت کنی از ریشه شروع کن، که سخاوت ریشههایی دارد، و ریشهها تنه دارند، تنهها شاخه دارند، و شاخهها میوه میدهند، هیچ میوهای خوب نمیشود مگر در شاخه اش، و شاخه وجود ندارد مگر بر تنه و تنه نیست مگر از ریشه خوب.
به دیدن نیکان برو، واز گنهکاران دیدن مکن، که آنها همانند سنگی هستند که از آن آب بیرون نمیآید، و درختیکه برگهایش سبز نمیشود و زمینیکه از آن گیاه نمیروید».
باری اصحاب پرسیدند، خداوند چرا ربا را حرام کرده است فرمودند:
«تا اینکه مردم از کار خیر باز نایستند، و این در واقع درک عمیق ایشان از مقاصد شریعت بود که باکسب و آموختن حاصل نمیشود بلکه فضل و لطف خداوند است که بهر کسی از بندگانش بخواهد میبخشد و خداوند دارای فضل بزرگی است».
از دیگر پاسخهای جالب و کم نظیر ایشان که حاضر جوابی ایشان را بیشتر به نمایش میگذارد جریانی است که صاحب ربیع الابرار آن را نقل کرده که:
مردی از امام صادق پرسید دلیل بر وجود خداوند چیست؟ به شرطی که از جهان و عرض و جوهر چیزی برایم نگویی؟!.
حضرت پرسیدند:
آیا تا کنون در دریا سفر کرده ای؟ گفت: بله، پرسیدند گاهی شده که کشتی طوفانی شده باشد وترسیده باشید که غرق شوید، میگوید بله، میپرسند آیا دیگر امیدی به نجات کشتی داشتید و آیا ناخدایان کشتی میتوانستند کاری بکنند؟ میگوید خیر! میپرسند در چنین وضعیتی آیا در دلت میگذشت که کسی ترا نجات دهد میگوید بله، میفرمایند: همان اسمش خداست لذا در کتاب مجیدش میفرماید:
﴿وَإِذَا مَسَّكُمُ ٱلضُّرُّ فِي ٱلۡبَحۡرِ ضَلَّ مَن تَدۡعُونَ إِلَّآ إِيَّاهُ﴾[الإسراء: ۶٧].
«چون در دریا سختی به شما رسد، جز او (خداوند) هر کس را که به دعا میخوانید ناپدید گردد».
﴿وَمَا بِكُم مِّن نِّعۡمَةٖ فَمِنَ ٱللَّهِۖ ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ ٱلضُّرُّ فَإِلَيۡهِ تَجَۡٔرُونَ ٥٣﴾[النحل: ۵۳].
«و هر آنچه از نعمت دارید از جانب خداوند است سپس چون رنجی به شما رسد، آنگاه به درگاه او مینالید».
لذا امام ابوحنیفه/میفرماید فقیه تر از جعفر ابن محمد ندیده است.