خاطره هایی از مولانا عبدالعزیز

فهرست کتاب

اجرای حکم شرعی

اجرای حکم شرعی

۲- حدود سال‌های ۱۳۲٧ هـ ش، مردم منطقه چانف و لاشار بخش‌ها و توابع ایرانشهر از مولانا درخواست کردند برای حل اختلافات و پاسخ‌گویی به سؤالات مردم به آن منطقه تشریف بیاورند، مولانا هم با اجازه و دعای خیر پدر عازم آنجا شدند و در محلی به نام «مُشکنُت» که همه مردم منطقه جمع شده بودند، حضور یافتند. اسلام خان مبارکی معتمد و سرشناس محل هم چندین کیلومتر جلوتر به استقبال مولانا آمده بود، مولانا سه روز به طور فشرده به بیش از صد مورد اختلاف و مشکل رسیدگی نمودند، یک مورد مسأله زنایی پیش آمده بود که تقاضای صدور حکم شرعی را داشتند، مولانا از آنان خواست این موضوع را خودشان به صورت مسالمت‌آمیز حل کنند، اما برخی مصرانه حکم شرعی را خواستار بودند. لذا مولانا برای زانی مجرد ۱۰۰ ضربه شلاق را اعلام کردند و قصد اجرای حکم را نمودند. نزدیکان زانی که از این موضوع ناراحت شدند، تهدید کردند اگر حکم اجرا شود به تلافی افراد همراه مولانا را می‌زنند. مولانا عرض کردند: من به شما گفتم: بین خودتان مسأله را حل کنید اما قبول نکردید، الآن باید حکم اجرا شود. خود مولانا اولین شلاق‌ها را زدند و بقیه را به افراد بی‌طرف واگذار کردند. اسلام خان تهدید کرد اگر کسی برعلیه همراهان مولانا کوچک‌ترین اقدامی کند، خانه‌اش را آتش می‌زند، و به این صورت خاطره‌ای به یادماندنی از میزان شجاعت و شهامت مولانا در اجرای احکام شرعی به ثبت رسید.