خاطره هایی از مولانا عبدالعزیز

فهرست کتاب

عفو و گذشت

عفو و گذشت

۴۸- اوائل انقلاب مسؤولان استان جلسه‌ای خصوصی و غیر علنی در مورد مسایل امنیتی و پیگیری اهداف و مقاصد انقلاب منعقد کردند که حضرت مولانا هم در آن حضور داشتند، آقای نجف دری فرمانده نیروی انتظامی وقت استان، اظهار داشت که: جامعه روحانیت اهل سنت استان در مسیر انقلاب هیچ فعالیت و مبارزه‌ای نداشته است. مولانا در واکنش به سخنان نجفی فرمودند: اگر جامعه روحانیت اهل سنت در امنیت منطقه فعالیتی نداشته، فعالیت شما چه بوده است؟ فعالیت شما این بوده که از هرکجا و هرمسیری اشرار بیایند، شما آن راه را ترک کرده به راه دیگری می‌روید و راه را برای آن‌ها باز می‌گذارید، این هست فعالیت شما!.

آقای نجف دری در حال عصبانیت به علما بد و بیراه گفته جلسه را ترک کرد و جلسه به هم خورد، وقتی موضوع اهانت نجف دری به گوش سایر علمای بلوچستان رسید، خیلی ناراحت شده خواهان برخورد جدی با این مسأله شدند و از مولانا خواستند از این موضوع چشم‌پوشی و صرف‌نظر نکنند و عرض کردند، این اهانت بزرگی به کل علمای استان بوده و تنها منحصر به شخص شما نیست.

این موضوع چنان بازتاب شدیدی داشت که چیزی نمانده بود به ناامنی بزرگی تبدیل شود، حتی بعضی اعلامیه‌هایی منتشر کرده خواهان آن شدند که آقای نجف دری طی ۴۸ ساعت از کارش کناره‌گیری کند و گرنه منتظر برخورد باشد.

همان شب هیأتی از مسؤولان رده بالای استان خدمت مولانا آمدند و عرض کردند: فردا صبح ساعت ۸ آقای نجف دری جهت عذرخواهی خدمت شما حاضر می‌شود.

جمعی از روحانیون و علمای بلوچستان تصمیم گرفتند: فردا ۸ صبح خدمت مولانا بروند و مانع از عفو و گذشت ایشان شوند.

هنگامی که این هیأت در موعد مقرر به منزل مولانا آمدند، دیدند نجف دری با هیأتی ساعت ٧ صبح آمده و مولانا هم از او گذشت نموده‌اند، ناراحت و رنجیده‌خاطر شدند. حضرت مولانا به آن‌ها فرمودند: ما علما از عموم مردم می‌خواهیم در زندگی گذشت داشته باشند. اگر خودمان از حق خود نگذریم از سایرین چه انتظاری داشته باشیم؟!!.