خاطره هایی از مولانا عبدالعزیز

فهرست کتاب

پاسخ دندان‌شکن!

پاسخ دندان‌شکن!

۲۶- همه ساله در شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان رسم براین بود که استاندار، بزرگان و مسؤلان شهر را برای افطار دعوت می‌کرد. طبق معمول، مولانا نیز در آن شب دعوت بودند.

مولانا در آنجا خطاب به رئیس شهربانی فرمودند: ما در کشوری اسلامی زندگی می‌کنیم ولی می‌شنویم که برخی مردم در ماه مبارک رمضان در خیابان‌ها علناً سیگار می‌کشند و مأموران شما با آن‌ها برخورد نمی‌کنند.

رئیس شهربانی گفت: مأموران ما به وظیفۀ خود عمل می‌کنند اما شما می‌دانید که خداوند گفته است: ﴿لَآ إِكۡرَاهَ فِي ٱلدِّينِ[البقرة: ۲۵۶] «در پذیرش و عمل به دین هیچ اکراهی نیست» ما نمی‌توانیم مردم را وادار به روزه‌گرفتن نمائیم.

مولانا از این سخن او ناراحت شده فرمودند: شما می‌خواهید به من احکام شریعت را بیاموزید، مگر نشنیده‌اید که خداوند فرموده است: ﴿لَّا يُحِبُّ ٱللَّهُ ٱلۡجَهۡرَ بِٱلسُّوٓءِ[النساء: ۱۴۸] «خداوند دوست ندارد که مردم امور ناپسند را آشکار سازند». شما نباید اجازه بدهید مردم به طور علنی اقدام به روزه‌خواری کنند.

رئیس شهربانی از این پاسخ مستدل و محکم مولانا جوابی نیافت و از ایشان خیلی عذرخواهی کرد.