خاطره هایی از مولانا عبدالعزیز

فهرست کتاب

محبت با منتقدین

محبت با منتقدین

٧٧- مولانا یکی از افرادی را که پشت سرایشان بدگویی و غیبت کرده بود، دیدند و با خوشرویی و خنده از وی پرسیدند: فلانی چطور هستی، با بدگویی و فحش‌ها؟ گفت: نه، مولانا دست خود را بر شانه‌ی او گذاشته فرمودند: شما از طرف من معاف هستی. هرچه غیبت و بدگویی کردی و یا در آینده خواهی کرد اجازه داری و معاف هستی.

مدتی بعد همین شخص بیمار شد و در بیمارستان بستری بود، مولانا ضمن اینکه به عیادت وی رفتند، به علت ضعف مالی او هزینه‌ی بیمارستان را هم خودشان پرداخت کردند.

این سلوک و رفتار مولانا چنان تأثیری در او گذاشت که همواره انگشت حسرت به دهان داشت و می‌گفت: چرا من قدر ایشان را پیش از این ندانستم؟