دفاع از اماکن مذهبی
۲۵- قبل از انقلاب یکی از روحانیون اهل سنت زاهدان زمینی را برای نماز عید در نظر گرفته بود و یک بار هم مردم در آنجا نماز عید خوانده بودند، شهرداری به علت اینکه بدون مجوز لازم، اقدام به بنای عیدگاه نموده بودند، اقدام به تخریب دیوارها و محراب آن میکند، وقتی خبر به مولانا میرسد با اینکه از تعدد و متفرقشدن مردم در نمازهای عید راضی نبودند، اما از این اقدام شهرداری خیلی عصبانی شده و به شهردار زنگ میزنند و میگویند: شما آن قدر جرأت پیدا کردهاید که با خدا اعلام جنگ کرده، دستور میدهید محلی را که مسلمانان نماز عید خواندهاند ویران کنند؟!!.
شهردار میگوید: مردم بدون اجازۀ شهرداری آن را تصرف کردند و دیوار بستند. مولانا میفرمایند: به فرض مثال که آنان از شهرداری اجازه نگرفته باشند، ولی آیا شما اینقدر به خودتان جرأت میدهید محلی را که مردم در آن نماز خواندند خراب کنید؟
مولانا که خیلی ناراحت بودند بدون خداحافظی گوشی را میگذارند، یک ساعت نگذشته بود که استاندار فرمانده ناحیه و شهردار به منزل مولانا آمده و از کار شهردار عذرخواهی و پوزش میطلبند و قول میدهند محل تخریبشده بازسازی شده و مجوز لازم آن هم صادر شود.