خاطره هایی از مولانا عبدالعزیز

فهرست کتاب

مذهب و حکومت

مذهب و حکومت

۲۱- در دوران رژیم سابق، آخرین روزهای ماه رمضان بود که مردم در هنگام غروب آفتاب برای رؤیت هلال شوال تلاش می‌کردند، شاهدی برای رؤیت هلال پیدا نشد، همان شب دولت اعلام کرد، فردا روز عید هست. مولانا برای مردم خودشان اعلام عید نکردند.

سازمان اطلاعات و امنیت استان که از اقدام مولانا ناراحت بود و این عمل را اطاعت‌نکردن از فرمان شاهنشاهی می‌دانست، با مولانا تماس گرفته و پرسیدند: چرا فردا را عید اعلام نکردید؟ مگر اعلی حضرت را قبول ندارید؟ مولانا فرمودند: در مسایل مربوط به کشورداری و مملکت من حرفی ندارم، اما در امور دینی و فقهی تابع او نیستیم. ما مذهب و فقه خود را داریم.

ساواکی با تهدید گفت: این سخنان و اقدام شما برای شما گران تمام می‌شود، مولانا هم با عصبانیت عرض کردند: هرکاری که می‌خواهی بکن و گوشی را گذاشتند.