خاطره هایی از مولانا عبدالعزیز

فهرست کتاب

دعوت به آرامش

دعوت به آرامش

۴۰- اوائل انقلاب دکتر جریری استاندار وقت به چابهار سفر می‌کند، در اجتماعی که در فرمانداری چابهار با حضور فرماندار فرماندۀ هنگ و مسوولین دیگر داشت، توسط افراد مسلحی محاصره می‌شوند و برخی همراهان استاندار مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرند.

وقتی گزارش به زاهدان میر‌سد، آقای فیاض بخش، معاون استاندار رئیس شهربانی و فرماندۀ ارتش ساعت ۱۲ شب به منزل مولانا می‌آیند و از ایشان کمک می‌خواهند تا این آشوب پایان یابد، مولانا در همان وقت با بیسیم شهربانی به مردم منطقه پیغام می‌فرستند و می‌فرمایند: حرمت مهمان را نگهدارید و ناامنی را تشدید نکنید، خواسته‌ها و مطالبات خود را از طریق معقول پی‌گیری نمایید و آرامش و خونسردی خود را حفظ کنید، با این پیام مولانا فوراً حلقه محاصره شکسته می‌شود و امنیت به شهر چابهار باز می‌گردد.