خاطره هایی از مولانا عبدالعزیز

فهرست کتاب

مورد اعتماد همگان

مورد اعتماد همگان

۸۶- بین دو نفر از طلافروشان و زرگران زاهدانی اختلافی پیش آمده بود، یکی بلوچ سنی بود و دیگری اهل تشیع. برادر شیعه به خاطر اعتمادی که به مولانا عبدالعزیز اصرار کرد برای حل اختلاف به نزد مولانا برویم، بالاخره وقت گرفتند و نزد مولانا آمدند.

جناب مولانا قبل از استماع سخنان طرفین و صدور حکم ابتدا از برادر شیعی پرسیدند: آیا اگر نتیجه به ضرر شما بود بازهم حکم من را قبول می‌کنی؟ گفت: بله، مولانا پس از شنیدن ادعاهای آنان و سؤالاتی از طرفین حکم را صادر کردند که به نفع طرف شیعه بود، او از خوشحالی فریادی زد و گفت: من می‌دانستم در محضر شما حق من ضایع نمی‌شود، قضاوت‌های مولانا کاملاً عادلانه و به دور از هرگونه رنگ مذهبی و قومی بود.