خاطره هایی از مولانا عبدالعزیز

فهرست کتاب

استاندار درویش

استاندار درویش

۴٩- از تهران تماس گرفتند و گفتند: جناب مولانا! ما می‌خواهیم برای شما یک استاندار درویش و عبادت‌گذاری بفرستیم، همان کسی که شما می‌خواهید.

مولانا فرمودند: ما استاندار درویش و زاهد نمی‌خواهیم. برای درویشی و نماز و عبادت، من و حاج آقای کفعمی کافی هستیم. یک استاندار قلدر و توانمند برای ما بفرستید که هم بخورد و هم برای مردم کار کند. درویش صفت نه خودش می‌تواند بخورد و نه می‌تواند کاری برای مردم انجام دهد!!.