یک خانه تکانی
شاید تصاویری زنده از بتکدهای را دیده باشی؛ در کنار مردمان بیسواد و سادهلوح، پروفسورها، دکترها، مهندسها، مخترعان و دانشمندانی را نیز مییابی که دو کف بهم چسپانده جلوی روی خود گرفته از سنگهای سخت خارا که پتک سنگتراش آنها را از کوه بیجان کنده، نقش و نما داده، طلب راز و نیاز میکنند. آن یکی از سنگ میخواهد تا گره کور فرمول بمب اتم را برایش بگشاید، و این دیگری میخواهد درمان بیماری لا علاج ایدز را بدو نشان دهد، و سومی در بحر نیازی دیگر است و چهارمی را حاجتی دیگر..
همین تصویر را نزد آتش پرستان و قبرپرستان و عیسی پرستان و موسی پرستان مییابی. مغزهای متفکر جامعه و مبتکران و اندیشمندان علوم و تکنولوژی آنهایی که در ساختن زندگی نوین وشکل گیری آن نقشهای کلیدی ایفا میکنند چون به دایره آخرت ساز و هدف اساسی خلقت و زندگی پس از مرگ میرسند مهار خود را به دست تقلید کورکورانه جامعه فرسوده و میراث کهن پدری میسپارند!
متأسفانه همین تصاویر با آب و تاب خود در جوامع اسلامی نیز دیده میشود. اندیشمندان و سیاستمداران و متفکرانی که علاج درد بیمارشان، و یا گره کور کارشان، و یا حل مشکلاتشان را نزد شیادی مذهب فروش و یا کنج قبری خموش میپالند!
نام: محمد. نام پدر: احمد. نام مادر: فاطمه. دین: اسلام...
این است دلیل و برهان مسلمانی جمع زیادی از مسلمانان..
اسلام وراثتی..
قرآن نقطه آغازین پذیرش اسلام را ایمان میداند. ایمان یا باور به وحدانیت پروردگار یکتا و نبوت فرستاده و رسول او. باوری که در عمق وجود فرد ریشه دوانیده، چون پدیدهای روشن در جلوی چشمانش نمودار میگردد. و او با ایمان و باور و یقینی ثابت که هیچ شک و تردیدی در آن نیست از ته دل بر زبان میراند: شهادت و گواهی میدهم که هیچ خالق و معبودی نیست مگر پروردگار یکتا، و شهادت و گواهی میدهم که محمد رسول و فرستاده اوست.
«أشهد أن لا إله إلا الله و أشهد أن محمدا رسول الله».
شهادت یعنی قسم و سوگند.. چه کسی قسم بر زبان میراند؟!.. تنها کسی که حقیقت را آنچنان شناخته باشد که گویا با دیدگان خود مشاهده کرده است..
چون از اسلام و مسلمانیت حرفی به میان میآید، آمار بشری از عدد ملیارد و نیم سخن میگوید. آیا امکان دارد یک پنجم (۵/۱) کره خاکی ندای محمد مصطفی جسر دهد و چهره دنیا چنین دگرگون و پریشان باشد؟!
در جوامع اسلامی امروزی پوست، حسب و نسب، نژاد و ملیت که انسان را در کسب آن هیچ نقشی نبوده، یا مکانت اجتماعی، پول و ثروت، و جایگاه و منصب، معیارهای برتری شمرده میشوند! تقوا و پرهیزکاری کلمات نامأنوس و گنگی هستند که کمتر کسی معنا و مفهوم آنان را شنیده است.
مفهوم درست اسلام و درک مفاهیم آن را شاید کمتر مسلمانی هضم کرده باشد. کمتر مسلمانی است که از اسلام، ایمان، نبوت، عبادات، دین و شریعت، حقوق خود و خدا و بندگان و سایر مخلوقات، و دایره مسئولیت و واجبات خود اطلاع دارد.
سایه سنگین اسلام وراثتی، بر شخصیت فرد مسلمان چیره گشته، در بیشتر موارد اسلام در مجموعهای از آداب و رسوم و حرکات و شکل و شمایل ماهیت و اصالت و بار خویش را از دست میدهد..
اسلام خنثی و بیخاصیت و بیبار همان پیرهنی است که بر تن مسلمانان شناسنامهای آن را مشاهده میکنی..
پایهها و اساسنامه و الفبای مسلمان بودن را باید در قرآن جستجو کرد..
ملتی را رفت چون آیین ز دست
مثل خاک اجزای او از هم شکست
هستی مسلم ز آیین است و بس
باطن دین نبی اینست و بس
تو همی دانی که آیین تو چیست؟
زیر گردون سر تمکین
[۱]تو چیست؟
آن کتاب زنده، قرآن حکیم
حکمت او لایزالست و قدیم
نوع انسان را پیام آخرین
حامل او «رحمة للعالمین»
[۲]
ارج میگیرد ازو نا ارجمند
بنده را از سجده سازد سر بلند
گر تو میخواهی مسلمان زیستن
نیست ممکن جز به قرآن زیستن
از تلاوت بر تو حق دارد کتاب
تو از او کامی که میخواهی بیاب
پس ما مسلمانان نیاز به یک خانه تکانی داخلی، و یک شستشو و مراجعه خود، و پاک کردن لباس از گرد و غبار و دود و خاکستر باورها و تقلید کورکورانه داریم..
محکم از حق شو سوی خودگامزن
لات و عزای هوس را سرشکن
تا خدای کعبه بنوازد تو را
شرح إنی جاعل سازد تو را
[۱] قدرت، توانایی. [۲] بخشی از آیهی شریفهی ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا رَحۡمَةٗ لِّلۡعَٰلَمِينَ ١٠٧﴾[الأنبياء: ۱۰۷].