رمضان ماه تغییر
تغییر و تحول در زندگی مایه نشاط و شادابی و حرکتی است که باعث تحریک قوه ابتکار و خلاقیت در فرد شده، هم روند زندگی او را روح میبخشد و هم باعث رشد جامعه و ایجاد واکنشی مثبت در اطرافیان میگردد. بر خلاف رکود و روتین ثابت که فرد در مسیر آن با گذشت زمان چون آب گودال جلبک زده میپوسد.
رمضان ارمغانی است الهی برای یک خانه تکانی جدی در فرد؛ تغییر در مفاهیم و نگرشها و ارزشها، تحریک روح انسان دوستی و همدردی با زیردستان و مستمندان، تجدید میثاق و عهد با قرآن و مبانی عقیدتی و اخلاقی و عبادی آن، شکستن غرور و خودپرستی و استبداد، و زنده کردن احساس بندگی و نیاز به خالق و آفریدگار ومالک کون و مکان، ترتیب جدید برنامه روزمره زندگی از خواب و خوراک گرفته تا نماز و کار و تلاش، و خلاصه تغییر جامعه به یک مسجد بزرگ که افراد در صحن آن چون زنبورهای عسل آرام به این سو و آن سو پریده با تلاوت قرآنشان به کندوی ایمان جلال و جمال ویژهای میبخشند.
در فضای رمضان هر فرد به خود محک میزند که آیا واقعا خوشبخت و با سعادت است؟ آیا از وضع خودش راضی است و به آرزوهایش دست یافته، یا میدانی برای بهتر شدن و به درجه بالاتر رسیدن هنوز وجود دارد؟
در فضای رمضان هر شخص درمییابد که گام اول تغییر شناختن و تشخیص درست واقعیتهاست. در سایه ملکوتی رمضان و زنده شدن حس ضعف و ناتوانی هر فرد از خود میپرسد که پس از رفتنم از این دنیای فانی چه بر جای خواهم نهاد؟ آیا مصدر نام نیک و سرچشمه دعا یا اجر و پاداشی برای خود ساختهام؛ صدقه جاریهای بر جای گذاشتهام، یا که علم و دانشی در سینههای کتابها و شاگردان کاشتهام، یا فرزندان صالح و پارسایی تربیت کردهام؟!
سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
تغییر یعنی انتقال از وضع فعلی به وضعی که آرزویش را داریم! و این همان اهرمی است که مبانی و ارزشهای عبادی رمضان؛ از ترک حلال و نیازهای فطری بشر، تغییر روتین زندگی، تربیت نفس بر صبر و شکیبایی در برابر گرسنگی و تشنگی، احساس به دیگران، اطاعت و فرمانبرداری بیچون و چرا از پروردگار، را تلاش دارد بدست روزه دارن بسپارد.
در اینجا به برخی از تغییر و تحولات ریشهای که رمضان در فرد مؤمن بوجود میآورد اشاره میکنیم:
۱- تغییر در افکار و اندیشهها و باورها:
زندگی فرد اسیر مجموعهای از باورهاست که جامعه به او تلقین کرده، فیلبانان برای رام کردن بچه فیل، با زنجیری که به گلولهی سربی بسیار سنگینی وصل است پای او را میبندند. فیل کوچک بارها سعی میکند با کشیدن زنجیر خود را از اسارت رهایی بخشد، و در نهایت نا امید شده شکست را میپذیرد. با بزرگ شدن فیل فیلبانان آن گلوله سربی که دیگر برای فیل نیرومند چون پشهای بیش نیست را به تخته چوبی سبک تغییر میدهند، و فیل همچنان بر این باوری که در کوچکی بدو تلقین شده بود گمان میبرد توان حرکت دادن آن را ندارد، و آرام و رام از جای خود حرکت نمیکند!
خداوند هر انسای را بر ایمان و فطرت آفریده است. فرموده گهربار پیامبر اسلام جاست که «كل مولوى يولد على الفطرة، فأبواه يهودناه أو ينصرانه أو يمجسانه». (هر نوزادی بر فطرت که همان ایمان و یکتاپرستی است متولد میشود، و این پدر و مادر – جامعه و اطرافیان – هستند که مسیر او را منحرف ساخته، او را به آتش پرستی یا کلیمیت و یا مسیحیت میکشند!).
بیشترین باورها و اخلاقیات انسان در مراحل ابتدائی زندگی او بافته میشوند. از اینروست که کودکستان و مدرسه ابتدائی از اهمیت بسیار عمدهای در ساختار آینده جامعه برخوردار است. و باید جامعه و پدر و مادران به این مرحله از زندگی کودک توجه خاصی مبذول دارند.
رمضان ما را به انقلاب بر علیه باورهای وراثتی جامعه دعوت میکند. رمضان به ما میآموزاند که توان ترک حلال، و قدرت کنترل نیازهای حیاتی خود را داریم. و در ما قدرتهای پتانسیل بسیار نیرومندی نهفته است. و ما اگر بخواهیم و اراده کنیم میتوانیم خود را بکلی عوض کرده، با تغییر دادن نحوه نگرش و دیدمان به واقعیتها و زندگی جهشی بزرگ در سلوک و رفتار و برنامههای خود بوجود آوریم.
رمضان به تغییر در باورها و اندیشهها دعوت میکند. و بر اساس تغییر افکار و بالا رفتن سطح اندیشه و آگاهی، جامعه بسوی تمدن و پیشرفت و شکوفایی گام زن میگردد.
تغییر در مبانی ثابت جامعه:
برخی باورهای غلط از بس در جامعه تکرار شده، به مبانی و ارزشهای ثابتی تبدیل گشتهاند. چون؛ عدم تمییز درست بین «قناعت و فقر»! و چون؛ ضرب المثل: «پایت را از گلیمت درازتر نکن»!
در مسیر انقلاب رمضانی اندیشهها، مؤمن درک میکند که ایمان بکلی با فقر در تضاد است. و جنگ اسلام و فقر ازلی است.
ستونهای اساسی اسلام چون؛ زکات و حج تکیه بر وجود مال و ثروت دارد. و حتی نماز که نهایت بندگی و خاکساری است با زیبایی و زینت باید همراه باشد: ﴿۞يَٰبَنِيٓ ءَادَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمۡ عِندَ كُلِّ مَسۡجِدٖ وَكُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ وَلَا تُسۡرِفُوٓاْۚ إِنَّهُۥ لَا يُحِبُّ ٱلۡمُسۡرِفِينَ﴾[الأعراف: ۳۱]. «ای آدمیزادگان! در هر نماز گاه و عبادتگاهی، خود را بیارائید، و بخورید و بنوشید ولی اسراف و زیادهروی مکنید که خداوند مسرفان و زیادهروی کنندگان را دوست نمیدارد»
قناعت؛ فقر و ناداری نیست، قناعت یعنی شکر بر نعمت و چشم نداشتن به مال دیگران، و دنیا پرست و چشم خالی نبودن است:
چشم تنگ دنیا دوســـت را
یا قناعــت پر کند یا خاک گـــور
رمضان قناعت را در فرد تقویت میدهد. به ما میآموزد که با وجود داشتن اسراف نکنیم که اسراف کاران برادران شیاطینند:
﴿إِنَّ ٱلۡمُبَذِّرِينَ كَانُوٓاْ إِخۡوَٰنَ ٱلشَّيَٰطِينِۖ وَكَانَ ٱلشَّيۡطَٰنُ لِرَبِّهِۦ كَفُورٗا﴾[الإسراء: ۲۷].
«چرا که اسرافکاران برادران شیطانهایند، و شیطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است»
و ما را به همدردی با دیگران تشویق میکند. در مدرسه رمضان ما میآموزیم که با وجود ثروتمند و دارا بودن به خود و صحت خود رحم کنیم و جامعه و دیگران را هم ببینیم.
و به ما میآموزاند که گلیم هر فرد دنیایی است که خداوند او را برای آبادانی و عمرانی آن آفریده. تا میتواند باید پایش را دراز کند. و با تلاش و کوشش در بالا بردن سطح خود و جامعه سهیم شود.
۲- تغییر در بها و ارزش وقت:
زندگی عبارت است از ثانیهها و دقیقهها و ساعتهایی که در کنار هم چیده شدهاند، چون یک ساعت از زندگی بگذرد یعنی اینکه شما ساعتی به مرگ و نهایت زندگیت نزدیکتر شدهای. این ضرب المثل که «وقت طلاست!» گر چه میخواهد ارزش وقت را به نمایش بگذارد ولی در حقیقت ارزش آن را پایین آورده، وقت یعنی زندگی و رفتن آن هرگز بازگشتی نخواهد داشت در حالیکه طلا فلزی است با ارزش که اگر ضایع شود میتوان آن را بدست آورد.
اندیشمندان به اهمیت وقت پی برده درباره آن هزارها کتاب به رشته تحریر درآوردهاند! اما تأثیر آنها بر جامعه بسیار ناچیز بوده است.
پیامبر اکرم جبا زندگی عملی خود که خداوند آن را سرمشق و الگوی مؤمنان قرار داده، برنامه تطبیقی قابل اجرایی را به عنوان مثال برای بشریت تقدیم داشتند:
﴿لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ لِّمَن كَانَ يَرۡجُواْ ٱللَّهَ وَٱلۡيَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ وَذَكَرَ ٱللَّهَ كَثِيرٗا﴾[الأحزاب: ۲۱].
«قطعاً براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نیکوست: براى آن کس که به خدا و روز بازپسین امید دارد و خدا را فراوان یاد مىکند».
سرنوشت پیامبر نیز در عملی بودن زندگی اوست. دعوتی که با تنی تنها در غاری گمنام بر بلندای کوهی پرت آغاز شد و اکنون به سقف دو میلیارد رسیده!
قوت اسلام نیز در منطقی و عقلانیتش است، هر چیز قابلیت نقاش و بحث و کنکاش را دارد. تسلیم شدن فقط در مقابل دلیل و برهان است! دینی که با تقلید و باورهای تراکمی در ستیز بوده، بر مقلدان خرده میگیرد:
﴿بَلۡ قَالُوٓاْ إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّهۡتَدُونَ﴾[الزخرف: ۲۲].
«بلکه ایشان میگویند: ما پدران و نیاکان خود را بر آئینی یافتهایم و ما نیز بر پی آنان میرویم (و راه بتپرستی را در پیش میگیریم)».
رمضان گوشهای از برنامه عملی پیامبر خداست که اهمیت وقت را بیش از پیش به مؤمنان گوشزد میکند. بین خوردن افطاری و رسیدن به نماز جماعت دقایقی بیش نیست. در ظرف همین چند دقیقه مؤمن چون سربازی در پادگان افطار کرده فورا خود را به نماز مغرب میرساند. از مغرب تا عشاء و نماز تراویح برای آماده شدن برای نماز وقت کوتاهی است. پس از تراویح مؤمن خسته از کار و تلاش روز و عبادت شب چند ساعتی بیش تا وقت سحر برای استراحت ندارد. تا چشمش بخواب میرود باید برای نماز تهجد و صرف سحری بپاخیزد. پس از سحری دوان دوان خود را به مسجد برای نماز فجر میرساند. و پس از فجر تا رفتن به سرکار تنها وقتی است برای تلاوت قرآن و دعاهای صبح و نماز ضحی (اشراق).. گویا جهان به پادگانی آموزشی و تربیتی تبدیل گشته و مؤمنان سربازان مطیع و فرمانبرداری هستند که هر یک ثانیه از وقت برایشان بسیار با ارزش است و از دست دادن آن باعث بار دوچندان در برنامه بعدی خواهد شد!
۳- تغییر در شناخت خود:
رمضان قدرت اعتماد به نفس و ایمان به قدرتهای پتانسیلی که خداوند در هر انسانی نهاده را در مؤمن بالا میبرد. روزهدار در یک آن احساس میکند که چه نیرو و قدرتهایی در توان اوست. او بدور از اهرمهای خارجی بسادگی خود را کنترل میکند. مؤمنی که توان حرام کردن نیازهای زندگی و حلال را بر خود دارد بسادگی میتواند خود را از غل و زنجیر سلوکیات زشت و زنندهای چون چغلی و خبر چینی و غیبت و چشمچرانی و دروغ و عادتهای مضری چون سیگار کشیدن و اعتیادهای گوناگون آزاد گرداند.
روزهدار احساس خودی میکند، احساس میکند که آزاد و رها از همه قید و بندهای خارجی است و توان مقابله با هر آنچه از خارج بدو تزریق میشود را دارد. درمییابد که آزادی و احترام و شخصیت او بدست خود اوست. و ذلت و خواری و رسوایی نیز از دست آوردههای خود فرد است.
۴- تغییر در رفتارو روابط:
در توان ما نیست که سلوک و رفتار و اخلاق دیگران را تغییر دهیم. چرا که تغییر تحولی است که از درون انسان برمیخیزد. رمضان این فضا را برای هر فرد بوجود میآورد که به سادگی توان تغییر در سلوکیات و روابط خود را داشته باشد.
رمضان قدرت واکنش منفی در مقابل سلوکیات زشت دیگران را از ما سلب میکند. از فرامین گهربار پیامبر به روزه داران است: «فإن سابك أحد أو جهل عليك فقل إني صائم، إني صائم»! «اگر کسی به شما دشنام و ناسزا گفت، یا با شما گلاویز شد، بگو من روزه دارم! من روزه دارم!»
لقمان حکیم را گفتند: ادب از که آموختی؟ گفت از بیادبان... هر چه از ایشان در نظرم ناپسند آمد از انجام آن پرهیز کردم.
با دستور و فرمان دادن شما میتوانید زیردستانی منافق تربیت کنید که در ظاهر تابع فرمانند ولی در درونشان آتش انقلابی بر علیه شما شعلهور است! اما با اخلاق و رفتارتان اطرافیان و زیردستان را به شیفتهها و عاشقان و پیروانی راستین تبدیل میکنید که حاضرند در راه شما افسانههای فداکاری به نمایش بگذارند!
حضرت انس بن مالک میفرمودند: من ده سال به رسول الله جخدمت کردم. هرگز برای کاری که کرده بودم به من نگفتند چرا چنین کاری کردهای؟! و هرگز اگر از کاری سرباز میزدم به من نمیگفتند چرا اینکار را نکردهای؟!
این سلوک و رفتار آن پرورده آفریدگار و پیک رستگاری – جانم فدایش – بود که پیروانش را چنان شیفته او ساخته که تا به روز قیامت در دفاع از او جان نثار میکنند!
۵- بازنگری سلوکیات اجتماعی:
سنگ بنیاد بسیاری از باورهای اجتماعی رائج در جامعههای ما کج نهاده شده است. ۳۰ درصد ازدواجها در ۵ سال اول به طلاق میکشد؟!
چرا که جوان به زیبایی دختر چشم دوخته بود، و با دیدن زیباترها شعلههای آن آتش محبت دروغین خاموش میشوند. چشمان دختر هم به حبیب پسر بود که حالا احساس میکند چشمش پر نمیشود!
و سایر توصیات اشتباهی که جامعه و اطرافیان به خورد دو زوج جوان میدهند: کنترل مستبدانه خانه با مرد، دخالتهای بیجای مرد در خانه، موی دماغ شدن زن در کار شوهر!.. همه این باورهای غلط روابط اجتماعی غلطی ببار میآورد.
رمضان با یک جهش قلبها را شستشو داده، به همدیگر نزدیکتر میسازد. و به ما تلنگری میزند که به فکر تغییر و بازسازی خودمان باشیم! رمضان با مسئولیتهای جدید خود به ما نحوه نگرش جدید به زندگی و مسئولیتهایمان، و شیوه جدیدی برای برنامهریزی میآموزد. در سایه تغییر شیوه زندگی رمضانی ما درک میکنیم که توان مسئولیتهای جدید و تغییر شکل و شمایل و قیافه زندگی خود را داریم.
کسی که ازدواج میکند باید دریابد که یک پله به جلو رفته و باید؛ روابط اجتماعی و خانوادگی، دوستان، رفتار و سلوکهای فردی و گروهیش بکلی دستخوش تغییر و ساختار جدیدی شود.
خانمی که از شوهرش شکایت دارد که وقتش را با ورق بازی و با سرگرم شدن با دوستانش ضایع کرده مرد خانه نیست!.. شوهری که از گرم گرفتن خانمش با دخترهای بیکار و وراجی کردن و دید و بازدیدهای فتنه افروز غیبت و خبر چینی یک کلاغ چهل کلاغ سازی او به تنگ آمده!.. باید درک کنند که دیگر دختر پسر دیروزی نیستند. حالا شدهاند: خانم و آقا.. باید نحوه نگرششان به جامعه و سلوک و رفتارشان را به نحو دیگری سازماندهی کنند.
و چون سکوت خانه با گریه فرزندی رونق میگیرد، باز باید یک مرحله دیگر از تغییر، فضای خانه را در برگیرد.
همچنین سایر سلوکیات و رفتارهای اجتماعی فرد در رمضان فرصت باروری و رشد پیدا میکنند.
۶- اراده و عزم آفرینی...
گمان مبرید تغییر، کار سادهای است!..
ایجاد تغییر و تحولات چه در سطح زندگی فردی و سلوک شخصی و چه در سطح زندگی اجتماعی و گروهی بسیار دشوار و مشکل است. و دشوارترین نقطه آن نیز در ایجاد اراده و قدرت تصمیم گیری و عزم در فرد است!
انسان موجودی است که خداوند متعال بر او منت نهاده قدرتهای خارق العادهای به او داده که هیچ چیز برایش نمیتواند مستحیل باشد! همین موجود دو پا قلب آسمانها را شکافته بالای ستارگان گام میزند!..
رمضان قدرت اراده و عزیمت را در فرد بوجود آورده به او میگوید:
تصمیم جدی + تلاش جدی = تغییر!
وجدان هر فردی که در منجلاب پستی و زشتی گرفتار است به سختی در رنج و عذاب است. یک سیگاری هرگز از وضع و حالش راضی نیست. یک معتاد به عادتهای زشت از وضع خودش رنج میبرد! تنها ضعف و سستی اراده و فقدان عزم و حرکت باعث شده او همچنان ذلت و خواری و پستی و عذاب وجدان را تحمل کند!..