انگیزه
انسان بدون انگیزه داخلی، شوق وعلاقه همیشه در کارش با رکود مواجه میشود. وچه بسا افراد بخاطر فقدان عشق و علاقه دست از وظیفههای خوب با حقوق بسیار بالا میکشند.
با عشق، علاقه و انگیزه انسان با قدرت و توان بیشتری بسوی کارش میرود، و میتواند ابتکارات و پیشرفتهایی را کسب کند، اما اگر عشق و علاقه پژمرده شد توان و نیرو کند میشود. پسرفت جای پیشرفت، و شکست جای موفقیت، و اندیشههای ویرانگر جای ابتکارات سازنده را خواهند گرفت.
انگیزه چیست؟
چگونه بوجود میآید؟
چطور در خودمان انگیزه آفرینی کنیم؟
و مهمتر از همه چگونه میتوان انگیزه را همیشه زنده نگه داشت؟
این است کلید موفقیت!...
انگیزه را به عشق، علاقه، شور و شوقی که انسان را بسوی حرکت و فعالیت میکشاند معرفی میکنم.
علاقه ما انگیزه را میسازد، و انگیزه زندگی و شخصیت را...
جوانی پویا نزد حکیمی چینی رفت تا از او کلید سعادت و موفقیت را بگیرد. جوان از پیر چینی پرسید: آیا ممکن است رمز موفقیت را به من بدهی؟
پیرمرد لحظهای در چشمهای پرامید جوان خیره شده به آرامی گفت: انگیزه رمز موفقیت است!
جوان با تعجب پرسید: چگونه میتوان انگیزه را بدست آورد؟
پیرمرد آرام گفت: بوسیله عشق و علاقهات!
جوابهای معماگونه حکیم جوان را بیشتر به حیرت انداخت. پرسید: چگونه عشق وعلاقه را میتوان در خود زنده کرد؟
حکیم چینی برای چند لحظه اجازه خواست، و از اتاق بیرون رفت، وپس از چند لحظه با سطلی پر از آب باز گشت. از جوان پرسید: آیا شما واقعا میخواهید نحوه علاقه آفرینی را بدانی؟
جوان تشنه معرفت با شوق و شور بیمانندی گفت: بله استاد.
حکیم از او خواست سرش را نزدیک سطل آورده با دقت در آب خیره شود.
در یک لحظه پیرمرد، جوان را غافل گیر کرده با دو دستش سرش را زیر آب برد!
چند ثانیه اول جوان که از حرکت استاد تعجب کرده بود هیچ حرکتی از خود نشان نداد. پس از چند ثانیه خواست سرش را آرام بیرون آورد که دستان پیرمرد او را محکم بداخل آب فشار میداد. لحظاتی بعد چون جوان احساس خفگی کرد با تمام قدرت دستهای پیرمرد را کنار زده سرش را از سطل بیرون کشیده داد زد: استاد! چه کار میخواهی بکنی، داشتی مرا خفه میکردی!
حکیم چینی با لبخندی آرام پرسید: از این تجربه چه درسی گرفتی؟
جوان عصبانی با پرخاش گفت: هیچ درسی نگرفتم.
حکیم چینی لبخندی زده گفت: برعکس، پسرم شما خیلی چیزها آموختی. در چند ثانیه اول میخواستی سرت زیر آب نباشد ولی انگیزه کافی برای خارج کردن آن نداشتی. بعد از آن علاقه داشتی خودت را از این مشکل نجات دهی، ولی علاقهات سست بود و با قدرت من خنثی میشد. کم کم علاقهات شعلهور شد و انگیزه نجات در شما پیدا شد. در این لحظه هیچ نیرویی نمیتوانست جلوی شما را بگیرد، ودر نتیجه خودت را نجات دادی!
حکیم چینی با همان لبخندی که بر لبانش بود ادامه داد: پسرم، وقتی که علاقهات شعلهور شود هیچ کسی نمیتواند جلوی موفقیت شما را بگیرد.
پس میتوان گفت؛ سنگ اساس موفقیت علاقه است. علاقه نهالی است که میتوانی در باغچه زندگیت آن را بکاری، و چون این علاقه شعلهور شود موفقیت میوه آن خواهد بود.
در مسیر موفقیت سه نوع انگیزه وجود دارد: