با هم بسازیم:
روزی پیامبر اکرم جدر کنجی نشسته بودند، بناگاه خندیدند. از ایشان پرسیده شد: یا رسول الله! چه چیزی باعث شد بخندید؟ فرمودند: آن دو مرد از امت من که در مقابل خداوند متعال زانو زدند. یکی از آنها گفت: بار الها! حق من را از برادرم بگیر. خداوند متعال به متهم فرمود: حق برادرت را پرداخت کن. آن مرد دست خالی گفت: بار الها! هیچ چیزی از اجر و پاداشم باقی نمانده. آن برادر دیگر گفت: پس خدایا، حالا که هیچ ندارد قسمتی از گناهان مرا بردارد.
خداوند متعال به کسی که حقش را طلب میکرد فرمودند: به بالای سرت بنگر. آن مرد چشمهایش را بسوی بالا دوخت. از آنچه از خیر و نعمتهای الهی میدید بکلی مدهوش شده دهانش واماند. ناخودآگاه گفت: بارخدایا! این دیگر از کیست؟ خداوند فرمودند: مال کسی است که بهایش را پرداخت کند. مرد حیرتزده گفت: بار الها! و کیست که توان پرداخت بهای آن را داشته باشد؟! فرمودند: تو!..
آن مرد که بکلی خودش را گم کرده بود گفت: با چی؟ فرمودند: با بخشیدن برادرت. مرد فورا داد زد: پروردگارا من او را بخشیدم.
خداوند فرمودند: دست برادرت را بگیر و با هم داخل بهشت شوید!..
پیامبر خدا جپس از بیان این حدیث این آیه را تلاوت فرمودند:
﴿... فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَصۡلِحُواْ ذَاتَ بَيۡنِكُمۡۖ وَأَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ﴾[الأنفال: ۱].
«.. پس از خدا بترسید و (اختلاف را کنار بگذارید و) در میان خود صلح و صفا به راه اندازید، و اگر مسلمانید از خدا و پیغمبرش فرمانبرداری کنید».
خداوند منان جامعه بشریت را کانونی از محبت، دوستی، برادری، همبستگی، هم یاری و غمخواری میخواهد. ولی چه بسا که غرور و حسادت و خودخواهی و خودکامگی بندگان باعث میشود روابط آنها با همدیگر تیره شود، و برادر سوار بر خر شیطان به برادرش ظلم ورزیده حقش را پایمال کند. و در چنین فضاهایی که زمینه برای رشد و بارور شدن کدورت بسیار مهیا است با بیلچه گذشت میتوان جلوی خیلی از ویرانیها را گرفت. و این گذشت نزد پروردگار بسیار گرانبهاست!..
انسانی که بارهایی از حق مردم در خرمنش روی هم انبار میشود در میزان آخرت بسیار درمانده و ورشکسته است هر چند در ظاهر بسیار پارسا و پرهیزکار باشد!..
روزی حضرت سید المرسلین جاز یاران و شاگردانشان پرسیدند: در نزد شما آدم ورشکسته کیست؟ گفتند: آنکه نه او را مالی است و نه متاعی! پیامبر حق جفرمودند: ورشکسته در بین امت من آن شخصی است که با بارهای خیر و نیکی و اجر و پاداش؛ نماز و روزه و زکات و صدقه و سایر عبادات، برای بازخواست در روز قیامت میآید. ولی قرضهای زیادی برگردنش سنگینی میکند: این را زده، آن را دشنام و ناسزا گفته، مال آن دیگری را چپاول کرده، و غیره.. برای راضی کردن طلبکاران از اجر و پاداشهایش گرفته به آنها داده میشود، تا اینکه تمام نیکیهایش ته میکشد، سپس برای راضی کردن سایر طلبکاران از گناهان آنها برداشته شده بر دوش او میاندازند..
حقا که این فرد نمونه یک انسان ورشکسته و بیچاره است!..
آدم عاقل همیشه سعی میکند دوشش را از بار دیگران و مسئولیت در مقابل حقوق دیگران خالی کند. چرا که بارها میشود خداوند متعال از حق خود دربگذرد: بنده روز قیامت نزد پروردگارش حاضر میشود. خداوند منان به او میگوید: بندهام نزدیک شو! بنده نزدیک میشود. خداوند پردهای بر او میکشد. و به او میگوید: آیا فلان گناه را بیاد داری؟! بنده شرمسار که همه گناهانش را در کارنامهاش یافته سرشکسته و پشیمان میگوید: آری خدای من!.. بنده سخت در هراس است و گمان میکند که دیگر هیچ راه نجاتی نیست و بزودی سزای خودش را میبیند. خداوند به او میفرماید: در دنیا گناهانت را پوشیدم، و امروز آنها را بر تو میبخشایم...
در لحظاتی از صفای ایمانی که انسان خود را در مییابد و به ضعف و ناتوانیهای خود پی میبرد، بخصوص در روزهای مبارک رمضان که عقربه شعور بندگی در انسان بالا میرود، و غرور و خودکامگی در وجودش شکسته میگردد، و بیشتر احساس به فقر و نیاز به پروردگارش میکند و در فضای ملکوتی قرآن کریم بسر برده در مییابد که او را خالق، مالک و آفریدگاری نیست مگر پروردگار منان، رحمان، رحیم و بخشاینده توبه پذیر. شایسته است از گناهان، اشتباهات، لغزشها و تجاوزهای دیگران در حق او، درگذرد. و با گذشتن از دیگران فضایی از الفت و دوستی و مهر بین خود و آنها بر قرار کند. و در عین حال از کسانی که در حقشان ظلمی روا داشته پوزش خواهد تا در روز رستاخیز سربلند و شادکام با خداوندش دیدار کند...