شب قدر
عجب شبی است این شب!...
شب قدر در حقیقت تاج تابان ماه رمضان است، ماهی که مکانت و ارزشش از ماهیت این شب نشأت گرفته است.
﴿شَهۡرُ رَمَضَانَ ٱلَّذِيٓ أُنزِلَ فِيهِ ٱلۡقُرۡءَانُ هُدٗى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَٰتٖ مِّنَ ٱلۡهُدَىٰ وَٱلۡفُرۡقَانِۚ...﴾[البقرة: ۱۸۵].
«ماه رمضان است که قرآن در آن نازل شده است که راهنمای مردم است و آیات روشنگری شامل رهنمودها و جداکننده حق از باطل در بر دارد...»
شبی که در پرتو آن رابطه بنده با خدایش در نام «المحیی» – زندگی بخش – پرودگار تجلی میکند. و مفهوم عبادت بنده از تجارت به محبت ارتقاء مییابد:
«من قام ليلة القدر إيمانا و احتسابا غفر له ما تقدم من ذنبه»
«هر کس شب قدر را با ایمان خالص بخداوند متعال و کسب رضایت و خشنودی تنها او زنده نگه داشت از تمام گناهانی که از او سر زده چشم پوشی خواهد شد.»
عجب شبی است!.. شبی که خداوند آن را «لیلة القدر» نام نهاده، و القدر یعنی بزرگی و جایگاه بر آخرین قله وجودش!..
و این تعبیر از سخن بشر نیست! این تعبیر و بیان پروردگاری است که نهایت مرز عظمت و بزرگی و قدر و منزلت را میشناسد. کسی که کمالش بیپایان است. الله جل جلاله...
شبی که قرآن در آن نازل شد بدون شک، شب همان کسی است که بر او فرود آمده و شب همان جایی که بشریت این شرف را دریافت کرده، یعنی مکه مکرمه!..
و ای کاش شب قدر و این معنای روشن باعث میشد تمامی مسلمانان آنچنان که مصطفی جمیخواست همراه با مکه که محور دایره عبادی مسلمانان است و مغناطیس قلبهای عاشقان و کعبه پروردگار مهربان در آن قرار دارد، و میدان حج دلهاست روزه میگرفتند.
پیامبر خاتم در آخرین سال زندگی مبارکشان در حجة الوداع خطاب به اهل مکه فرمودند: «الصوم يوم تصومون، والفطر يوم تفطرون، والأضحي يوم تضحون». «رمضان آن روزی است که شما روزه میگیرید، و عید آن روزی است که شما روزه باز میکنید، و عید قربان آنروزی است که شما قربانی میدهید»! (به روایت ترمذی، قاضی ابوبکر بن العربی در شرحش بر ترمذی حدیث را صحیح دانسته، به همین معنی امام ابو داود، دار قطنی، ابن ماجه، بیهقی نیز روایاتی از پیامبر جدارند.)
شبی که قرآن در بیان منزلت آن سورهای کامل به بشریت تهفه داده تا زمزمه دلهای امیدوارشان گردد تا بروز قیامت، شبی که در آن قدر و منزلت هر فرد نزد پروردگارش رقم زده میشود.
وعجب جهالتی است خالی شدن مسجدها بعد از جشن ختم قرآن در شب قدر نزد برخی از آستین کوتاهان در فهم و درک مغزای عبادت و عقیده و رابطه بنده و خالق! گویا چاپلوسانیند که برای کسب اجر و ثوابی آمده بودند و حالا گمان میبرند آن را بدست آوردهاند، و دیگر نیازی نیست که در کنار منعم و پروردگارشان باشند! انگار نه انگار آنها را خدایی است بخشاینده و مهربان و لایق و سزاوار عبادت و پرستش!..
محروم آن نگونبختی است که از خیرات این شب پر برکت محروم ماند. [۲۶]آنکه همت و جوانمردیش نتواند او را در زنده نگه داشتن این شب به عبادت و نیایش و مناجات پروردگارش یاری دهد در واقع قرآن مجید؛ نعمت بزرگ و ارمغان وجودی، که خالق به بشریت هدیه داده را احساس نمیکند. مؤمن با زنده نگه داشتن شب قدر با عبادت در مقابل پروردگارش کمر طاعت و بندگی خم کرده میگوید: «بار الها! تو را هزاران بار شکر که مرا با نعمت قرآن نوازیدی، خدای من نعمتهای تو بر من از شمارش برونند و مرا توان شکر هیچ یک نیست، ولی برترین نعمت تو بر من نعمت هدایت و دین حق و روشنایی ضمیر و وجدان است که آن را تاج نعمتهایت؛ قرآن کریم، در روان من کاشته است. شمع فروزانی که مرا از تاریکیها و گمراهیها نجات داده بر شاهراه هدایت و رستگاری نهاده است.»
فضل خدای را که تواند شمار کرد
یا کیست آنکه شکر یکی از هزار کرد؟!
﴿بِّسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ. إِنَّآ أَنزَلۡنَٰهُ فِي لَيۡلَةِ ٱلۡقَدۡرِ ١ وَمَآ أَدۡرَىٰكَ مَا لَيۡلَةُ ٱلۡقَدۡرِ ٢ لَيۡلَةُ ٱلۡقَدۡرِ خَيۡرٞ مِّنۡ أَلۡفِ شَهۡرٖ ٣ تَنَزَّلُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَٱلرُّوحُ فِيهَا بِإِذۡنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمۡرٖ ٤ سَلَٰمٌ هِيَ حَتَّىٰ مَطۡلَعِ ٱلۡفَجۡرِ ٥﴾[القدر: ۱-۵].
«ما این قرآن عظیم الشأن را در شب قدر نازل کردیم* و چه تو را به عظمت این شب قدر آگاه تواند کرد؟! * شب قدر از هزار ماه بهتر و بالاتر است * در این شب فرشتگان و روح (یعنی جبرئیل) به اذن خدا از هر فرمان و دستور الهی نازل میشوند * این شب سلامت و تهنیت است تا صبحگاه *»
شب قدر همان شبی است که رابطه زمین خاکی با ملکوت أعلی بر قرار شد، شبی که پروردگار بر بشریت منت نهاده، به یکی از آنها برگزید تا پیام و کلام او را به همنوعان خود برساند:
﴿لَقَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذۡ بَعَثَ فِيهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡ أَنفُسِهِمۡ يَتۡلُواْ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتِهِۦ وَيُزَكِّيهِمۡ وَيُعَلِّمُهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ﴾[آلعمران:۱۶۴].
«به راستى خدا بر مؤمنان منت نهاد آنگاه که در میانشان پیامبرى از خودشان برانگیخت تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان کند و کتاب و حکمتشان بیاموزد، در حالى که بىتردید از پیش در گمراهى آشکارى بودند»
شبی که فهم بزرگی و عظمت و احساس مکانت و جایگاه آن از عقل و ادراک بشر بکلی خارج است.
﴿وَمَآ أَدۡرَىٰكَ مَا لَيۡلَةُ ٱلۡقَدۡرِ ٢﴾.
«و تو چه دانى که شب قدر چیست؟!»
با تمام این وجود قرآنی که با عقلهای محدود سخن میگوید از باب لطف و مهر میخواهد تصویری از عظمت بیمنتهای آن را در تعبیری قابل هضم برای ادراک بشر به او تقدیم کند:
﴿لَيۡلَةُ ٱلۡقَدۡرِ خَيۡرٞ مِّنۡ أَلۡفِ شَهۡرٖ ٣﴾
«شب قدر بهتر از هزار ماه است»
هزار ماه به معنای تحدید عددی نیست، بلکه کنایه است به هدف نزدیک کردن معنای بیمنتها به عقلهای محدود.
و این خدای عالم است که میگوید: «خَیرٌ«و بهتر و برتر!... و کیست که بتواند ساحل خیریت و برتریت الهی را تنها حتی بصورت نظری در تصور خود بگنجاند؟!..
و چه عجب بر این!..
چندها هزار ماه و چندها هزار سال بر بشریت گذشته و خواهد گذشت!.. آیا همه این زمان با تمام خیراتش توانسته به انسانیت آن ارمغانی را دهد که شب مبارک قدر به تاریخ و بشریت ارزانی داشته؟!..
چه خوشبخت شبی است که خداوند آن را برای آغاز فرستادن قرآن و کلام خود به بشریت برگزیده است!
شبی که در فضای ملکوتی آن پرتو نور الهی بر تمامی وجود سلام و آسایش میبخشد:
﴿سَلَٰمٌ هِيَ حَتَّىٰ مَطۡلَعِ ٱلۡفَجۡرِ ٥﴾
«آن شب تا طلوع بامداد همه سلام و درود است».
در این شب زمین و آسمان، خلایق و ملایک در یک جشن بیمانند شرکت میکنند.
مؤمنان از خود بیخود سخت مشغول طاعت و عبادتند.. اشکهای گرم پشیمانی و ندامت از گناهان و لغزشها با اشکهای سرد امید و بخشایش الهی بر گونهها آمیخته شده است. دستهای راز و نیاز بسوی درهای گشوده کرم الهی دراز است.
خدایا!... بار الها!... مالکا!... کریما!... رحیما!... خالقا!... آفریدگارا!.. رازقا!.. غفورا!.. سلاما!.. غفارا!.. جبارا!... منتقما!.. و...
و فوج فوج ملایک به رهبری جبریل امین؛ پیک آسمان (÷) بسوی پیک زمینیان جبه فرمان پروردگار از کرانههای آسمان بسوی زمین رژه میروند:
﴿تَنَزَّلُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَٱلرُّوحُ فِيهَا بِإِذۡنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمۡرٖ ٤﴾.
«در آن شب فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان براى انجام دادن کارها نازل مىشوند»
چه نگونبخت و بیچارهاند آنهایی که حقیقت این حادثه تاریخی بیمانند در تاریخ خلقت را درک نکردهاند!
چه بدبختند و حیران آنهایی که چشمهای ضمیرشان را توان دیدن این جشن پر ابهت نیست؟!
آه!...
بحال این نابخردان نگونبخت باید خون گریست که از آسایش و سلام که سیمای وجودی این شب است محرومند..
نه وجدان و ضمیر آنان آسوده است، و نه در خانه و کاشانه خود آرامش دارند، و نه جامعه و کشورشان در امان بسر میبرد!..
اضطراب و پریشانی و حیرت و درماندگی و واماندگی و سرگردانی سیمای زندگیشان و خسارت اخروی نهایت پر دردشان در روز قیامت!..
لذت مستانه این شب چنان روح عاشقان عبادت را به وجد و حیرت در آورده که پیامبر مهر و عطوفت جنخواست شیدایی این لذت را بر مؤمنان کوتاه کرده، این شب را برای آنها معرفی کند!
هیچ روایت ثابتی بر تعیین این شب در ۲۱ یا ۲۳ یا ۲۵ و یا ۲۷ یا ۲۹ نیست! آنچه ثابت است این است که این شب مبارک و کمال منزلت در ماه رمضان است:
﴿شَهۡرُ رَمَضَانَ ٱلَّذِيٓ أُنزِلَ فِيهِ ٱلۡقُرۡءَانُ...﴾.
«ماه رمضان که قرآن در آن نازل شده است...»
﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَٰهُ فِي لَيۡلَةٖ مُّبَٰرَكَةٍۚ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ ٣﴾[الدخان: ۳].
«ما آن را در شبی فرخنده فرو فرستادهایم..»
و در حدیثی صحیح از آقایم – جانم فدایش-؛ خاتم المرسلین جآمده است: «تحروا ليلة القدر في العشر الأواخر من رمضان»«در دهه آخر ماه رمضان شب قدر را جستجو کنید».
پیامبر اکرم جدر این فرموده گهربار مؤمنان را به مشارکت فعال در این جشن جهانی دعوت میکند، مشارکتی که به صورت نماز و مناجات و تلاوت قرآن البته «إیمانا واحتسابا»؛ عاشقانه و از روی ایمان و باور قلبی و تنها بهدف رسیدن به خشنودی پروردگار تجلی کند.
این است شیوه تربیت قرآنی؛ گره زدن بین عبادت و ماهیت عقیده در ضمیر و وجدان بنده..
عبادت در حقیقت نمادی است بیانگر آنچه در ضمیر و وجدان فرد میگذرد. تصویری زنده با رنگ مشاعر و احساسات که از محدوده انکار و خیالات بیرون آمده است.
در سایه این سلام و آسایش شب قدر، و در پی برقراری رابطه قوی شب قدر با عباداتی که از عشق و باور و ایمان قلبی سرچشمه گرفته، تنها رضایت و خشنودی پروردگار را مد نظر دارند، آسایش و سعادت فرد، و جامعه رقم زده میشود.
کسی که در مسابقات جشن ملکوتی شب قدر به مقامی رسیده باشد، هرگز از مقام و منزلت انسانی خود تنازل نخواهد کرد و در تمام مراحل زندگیش عزت و قدر و منزلت ایمانیش را حفظ خواهد نمود..
خوشا بحال آنانی که خداوند توفیقشان میدهد تا ده روز آخر رمضان را به اعتکاف بنشینند!.. انسانهای وارستهای که با این حرکت هوشمندانه و زیرکانه که بیانگر توفیق الهی به آنهاست رسیدن به برکات شب مبارکه قدر را برای خود تضمین کردهاند!..
[۲۶] (احمد، نسائی)