پیشگفتار مترجم بر کتاب وحدت عقیده
پس از ثنا و ستایش پروردگار یکتا و درود و سلام بر محمد مصطفی و صحابۀ اخیار و اهل بیت اطهارش.
خوانندگان عزیز و گرامی سلام گرم ما را پذیرا باشید، خوشحالیم خداوند منان باری دیگر توفیق و فرصتی عنایت فرمود که با شما عزیزان گفتگو داشته باشیم، مثل همیشه دوست دارم با هم صمیمی صحبت کنیم و گفتنیها را دوستانه تقدیم حضورتان کنم، گرچه درینگونه کتابهای که مترجم ناگزیر است متن یا نوشته نویسنده را خدمت خواننده تقدیم کند زمینه برای گفتگوی آزاد مساعد نیست، زیرا مترجم پایبند مطالب کتاب است، در هر صورت امیدوارم خداوند با لطف و عنایت خودش همه اعمال ما را قبول نماید، و موجب رضایت و خوشنودیاش قرار دهد، موضوع ما اینبار یک موضوع اعتقادی بسیار مهم است، که تقریبا تمام جهان اسلام را زیر پوشش میگیرد و به دلیل اهمیتی که دارد، طبیعی است که تا حدودی حساس هم باشد، یکی از علتهای حساس بودن موضوع این است که، معمولا قشری بیسواد جامعه اسلامی ما دچار این بلا و عادت شدهاند و طبعا قشر بیسواد را قانع کردن کار آسانی نیست، موضوع مورد نظر را میتوان در چند جمله خلاصه کرد، غلو و افراط در محبت بزرگان دینی در زیارت قبور آنها، که مظهر این غلو و افراط در چند مورداند، انعکاس پیدا کرده است، بلند ساختن قبر و تزیین آن، ساختن گنبد و بارگاه بر روی آن، و چراغان کردن و نوشتن بر روی آن، نماز خواندن و اعتکاف در محیط آن، نذر و ذبح و احیانا سجده عبادتها برای آن، توسل و استغاثه و حاجت خواستن از صاحبان آن و دیگر کارهای خلاف شرع و خلاف عقلی که متأسفانه در محیط قبر و مزار و گنبد و زیارتگاه انجام میگیرد.
بنده درین مقدمه فقط به چند مطالب کوتاه اشاره میکنم، زیرا متن کتاب کتاب پاسخگوی مسایلی هست.
اولا: باید عرض کنم که در طول تاریخ توحید و یکتا پرستی بزرگترین عامل و انگیزه گمراهی و انحراف غلو و افراط در محبت صالحین و بزرگان دینی بوده است، از زمان نوح ÷گرفته تا عصر حاضر.
دوم: اینکه تقریبا همه مخالتها یا کارهای نا درستی که در کفار انجام میگیرد صراحتا در روایات صحاح از آنها نهی شده است و پیامبر گرامی صو صحابه و اهل بیت و علماء و پیشوایان دینی از اینگونه اعمال بر حذر داشتهاند.
سوم: تمام مذاهب اسلامی بدون استثنا با اینگونه اعمال خلاف شریعت مخالفند و در کتابهای بزرگ همه این مذاهب اسلامی نهی از ارتکاب اینگونه محرمات با صراحت نقل شده است.
چهارم: اگر در بعضی مناطق یا علمای بعضی مذاهب اسلامی در یک محیط با زمان به خصوص صراحتا ازین گونه اعمال منع نمیکنند فقط به خاطر مراعات حال عامه مردم و احتیاط یا به گمان خودشان حکمت در دعوت است نه به دلیل اینکه از نظر آنها اینگونه کارهای حرام و احیانا نزدیک به شرک نعوذ بالله درست باشد، این یک احتمال نیست بلکه بسیاری از علماء و شخصیتهای دینی مذاهب اسلامی مکررا در مباحثات دوستانه به این امر اعتراف نمودهاند.
پنجم: نه تنها علماء و روشنفکران حتی قشر جوان و با سواد جامعه نیز با اینگونه کارها مخالفند و ارتکاب آنرا از سوی عوام یا قشر بیسواد جامعه مشکل و معضل اجتماعی میدانند، این نیز مطلبی است که بارها علمای عاقل و دانشمند مذاهب اسلامی در جلسات و مباحثات دوستانه فرمودهاند و همواره آنرا تکرار میکنند.
زیارت قبر سنت است و غلو و افراط در باره آن بدعت.
یک پرسش طبیعی همواره ذهن بسیاری از مسلمانان دردمند را به خود مشغول داشته است که زیارت قبر در اسلام از چه تاریخی شروع شده است.
هنگامی که رسول گرامی صبه تاج بعثت مزین و مفتخر شدند و دعوتشان را به توحید و یکتا پرستی آغاز کردند بیشترین چیزی که از آن بر امتشان میترسیدند و حذر میکردند شرک بود لذا تمام تلاش و کوشش خود را به خرج دادند تا اینکه ریشه شرک را بخشکانند.
از آنجایی که در امتهای گذشته مهمترین و بارزترین عامل شرک عبادت قبور بود لذا در ابتدا از زیارت قبور منع کردند و تا مدتی یاران و شاگردان و خانواده ایشان طبق فرموده ایشان به زیارت قبور نمیرفتند وقتی حضرت مطمئن شدند که اینک ایمان در دلهای آنان جای گرفته و عقیده جدید در قلوب آنان راسخ و نهادینه شده به آنان اجازه داد که قبرها را زیارت کنند چرا؟ زیرا که زیارت قبر انسان را به یاد آخرت میاندازد و دلها را نازک میکند لذا فرمودند: «كنت نـهيتكم عن زياره القبورألا فزوروها فإنه يرق القلب وتدمع العين وتذكر الآخره» من قبلا شما را از زیارت قبر منع میکردم الآن قبرها را زیارت کنید زیرا که زیارت قبر دلها را نرم میکند و چشمها را به اشک میآورد و به یاد آخرت میاندازد. مستدرک حاکم ۱/۳٧۶. در پایان فرمودند: (ولا تقولا هجرا) و سخن نا درست نگویید درین جمله اشاره به این است که به خدا شرک نورزید پس ازین تاریخ صحابه بزرگوار و اهل بیت أطهار طبق این اجازه با کمال احتیاط به زیارت قبرها میرفتند. بعد از عصر پیامبر صامت اسلامی تا پایان خلافت اموی و آغاز خلافت عباسی بر همین روش عامل بودنددر تمام این دوران که خلافت اسلامی پا برجای بود هیچگونه گنبد و مزار و زیارتگاهی در هیچ جای دنیا ساخته نشد زیرا که اسلام هنوز در اوج قدرت و اقتدارش بسر میبرد.
در اواخر خلافت عباسی و در پایان قرن سوم دقیق از زمان المقتدر عباسی که سیزده سالگی در پی وفات برادرش المکتفی قدرت را بدست گرفت و نظام خلافت را در گیر مسائل داخلی شد و ضعیف گردید. کم کم گنبدها و بارگاهها و زیارتگاهها ساخته شد.
آغاز این انحراف اعتقادی همزمان بود با قیام دولت آل بویه در عراق (۳۳۴ تا ۴۴٧ ق) و دولت فاطمیها در مصر (۲٩٧ تا ۵۶٧ هـ ق) و ظهور قرامطه در عراق وشام و جزیرۀ عربی در همین دوران.
بنابر این از عصر پیامبر اسلام صتا عصر خلفای راشدین و عصر أمویها (۱۳۲هـ ق) و نزدیک به دو قرن ازخلافت عباسیها هیچ خبر و اثری از گنبد و بارگاه و زیارتگاه در جهان اسلام نبود این سه قرن همان خیرالقرون است که رسول گرامی صفرمودند: «بهترین قرنها قرنی است که من در آن زندگی میکنم سپس قرن بعدی و سپس قرن بعد از آن». بعضی علماء قرن را درین حدیث شریف همین صد سال معروف دانستهاند، و بعضی هم آنرا یک نسل دانستهاند، در هر صورت نسل یا قرنی که خود رسول الله صدر آن زندگی میکردند به اضافه دو قرن یا دو نسل دیگر را ایشان بهترین زمانها توصیف نموده فرمودند، لذا این انحراف اعتقادی در تمام این مدت وجود نداشت قابل توضیح است که این مدت در واقع از هر لحاظ برای اسلام و امت اسلامی عصر طلایی به شمار میرفته است، چه از لحاظ عقیدتی یعنی ایمانی و عمل و تقوی، چه از لحاظ سیاسی یعنی قوت و شوکت و گسترش فتوحات اسلامی، چه از لحاظ علمی یعنی وجود علماء و شخصیتهای بارز علمی و مدارس و غیره. بزرگترین و مشهورترین علماء و امامان و پیشوایان دینی در همین زمان میزیستهاند، بنابر این طبیعی است که انحراف و مخالفت آشکار از قرآن و نصوص و روایات صریح بویژه در بعد اعتقادی در عصر طلایی اسلام وجود نداشته باشد.
پس گنبد و بارگاه و زیارتگاه در زمان رسول الله صو در زمان مهاجرین و انصار و در زمان ابوبکر صدیق و عمر فاروق وعثمان ذوالنورین و علی مرتضی و حسن مجتبی و امیر معاویه شاجمعین که حکومت کردهاند وجود نداشته است، همچنین در زمان حضرت حسین و حضرت زین العابدین و حضرت باقر و حضرت صادق و حضرت کاظم وحضرت رضا شو رحمة الله علیهم هم وجود نداشته است، در زمان امام ابو حنیفه و امام شافعی و امام مالک و امام احمد بن حنبل رحمة الله علیهم هم گنبد و زیارتگاهی وجود نداشته است، پس وقتی که یک کار در احادیث صحیح هم از آن نهی شده باشد و در عمل هم در زمان هیچ کدام از صحابه و تابعین و علمای مجتهدین و ائمۀ دین و به اصطلاح در زمان هیچ یکی از علماء و اولیاء و صلحاء وجود نداشته پس این کار را علماء و عقلاء و روشنفکران ومصلحان و مسلمانان دلسوز و آگاه چه مینامند؟! در اصطلاح شرعی چنین عمل را بدعت مینامند، یعنی کاری که از قرآن و سنت و عمل رسول الله صو صحابه و تابعین و ائمه و علماء و مجتهدین سند و ریشه نداشته باشد اسمش بدعت است، و کدام عقل باور میکند کاری که در اسلام سند و ریشه نداشته باشد دین قرار گیرد؟! نه تنها سند و ریشه نداشته باشد که با صراحت از آن نهی شده باشد؟!.
ای اهل سنت!
خطاب و پیام ما در قدم اول به مسلمانانی است که با افتخار خود را اهل سنت مینامند، واقعا هم باید بنامند و خوشا به حالشان که اهل سنت هستند، یعنی پیرو سنت رسول الله ص، ولی پرسش ما از اهل سنت و هر سنی وسنی زاده این است که آیا فکر کردهاید که شما چرا سنی هستید و چرا اسم اهل سنت بر شما گذاشته شده؟ چون از عصری که بدعت و اهل بدعت داشت فضای اسلام را آلوده میکرد، علمای بزرگواری امت اسلامی به خاطر اینکه سایر امت آلوده نشوند و تحت تأثیر میکربهای بدعت مسموم نگردند، لقب اهل سنت را برای امت اسلامی برگزیدند، یعنی ای اهل بدعت! که مخالف با سنتهای رسول مکرم اسلام صمیخواهید فضای عطر آگین اسلام را آلوده کنید بدانید که ما امت اسلامی اهل سنت و پیروان سنت رسول معظم صهستیم.
پس شما ای اهل سنت فکر کنید و بیندیشید که امروز امت اسلامی در سراسر جهان چرا خوار و ذلیل است؟ اسباب و عوامل شاید زیاده باشد اما یکی از بزرگترین اسباب و عوامل ضعف امت اسلامی دوری از قرآن و سنت رسول گرامی صاست، تا زمانیکه ما حقیقتا به اسلام بر نگردیم و اسلام را از آلودگیها و میکربهای که به مرور زمان در نتیجۀ جهل و عقب ماندگی ما ، و مکر و حیلۀ دشمنان اسلام را احاطه کرده و گلویش را دارد میفشارد آزاد نکنیم راه و امت اسلامی را برای باز گشت به حقیقت اسلام هموار نکنیم عزت از دست رفته خود را باز نخواهیم یافت، و به سعادت دنیا و رستگاری آخرت نخواهیم رسید.
بنابر این بر تمام علماء و اندیشمندان و روشنفکران بلکه بر هر مسلمان آگاه و دلسوز لازم است که مخلصانه کمر همت ببندد و برای احیای اسلام و نجات امت و اصلاح دین و عقاید اسلامی از آلودگیها و بر چسبهای نظری و عملی اقدام جدی به عمل آورده و همه سعی کنیم از بیداری کنونی امت اسلامی حد اکثر استفاده را بکنیم تا باشد که انشاءالله شاهد عزت دوباره اسلام و مسلمین باشیم.
مسلمانان دیگر
علاوه از اهل سنت، مسلمانان دیگری هم هستند که گرچه اصطلاحا خود را اهل سنت نمیگویند اما جزو امت اسلامی هستند این پیام ما خطاب به آنها نیز هست که با تلاش و کوشش مخلصانه در راستای وحدت اسلامی سعی کنیم اسلام را از بد نامی نجات دهیم و انچه متأسفانه بر اثر غفلت علماء و بیتوجهی روشنفکران و تحصیل کردهها و بیعلمی عموم مردم دامن گیر امت اسلامی شده را اصلاح کنیم و دَین و مسؤولیت خود را در قبال دین وجامعه و مردم ادا نماییم.
دین دوستی مردم
در آغاز این پیشگفتار اشاره کردیم که این موضوع مهم و اساس است و عرض کردیم که حساسیت آن به دلیل این است که بیشترین مبتلایان به این غلو و افراط در محبت بزرگان دینی قشر درس نخوانده و بیسواد و کم سواد جامعه است، پرسش این است که این قشر چرا اینقدر حساس هستند در متن کتاب هم به این موضوع اشاره شده که این قشر جامعه نسبت به دین و اصول و ثوابت دینی خیلی مخلص هستند یگانه علت انحراف این قشر هم همین اخلاص و دین دوستیشان است گمان میکنند که از آنجاییکه دین اسلام و ایمان و اعتقاد به آن در رگو خونشان در جریان است پس محبت با بزرگان دین هم بر آنان واجب است که تا اینجای مسئله هیچ شک و شبهه در آن نیست، مشکل ازینجا شروع میشود که این قشر به دلیل نا آشنایی با قرآن و نصوص صحیح و اسلامی احساس میکنند مقتضای دین داری و دین دوستیشان این است که با بزرگان و شخصیتهای دینی اظهار محبت کنند و از علامات محبتشان با آنان این است که با بلند ساختن و مزین کردن و چراغان نمودن و به نام آنان نذر و ذبح کردن و در محیط قبر نماز خواندن و اعتکاف نمودن و از آن حاجت خواستن و آنرا وسیله و واسطه و شفیع قرار دادن و غیره حق محبت و احترام را نسبت به آنان ادا نمایند، بنابر این انگیزه همه این کار دین دوستی و محبت و احترام به شعائر دینی است، اما به علت عدم آگاهی و تخصص دچار انحراف میشوند، که اگر درست توجیه شوند و با حکمت و محبت تفهیم شوند حتما میپذیرند و تشکر میکنند ولی متأسفانه برخورد عمومی داعیان، ممکن است مخلصانه باشد اما داعیانه نیست لذا نتیجهاش ضد و عناد و بغض و کینه است. البته هر دعوتی ممکن است بلکه طبیعی است که از سوی مخاطبش دچار واکنش منفی شود، اما نسبت و مقدار این واکنش متفاوت است.
دشمنی اولیاء خدا!
یک شبهه معروف بعضی فرصت طلبان در چنین و ضعیتی این است که با کمال زیرکی و هوشیاری مردم مخلص و دین دوست دچار بعضی لغزشها و انحرافها را علیه دعوتگران تحریک میکنند، مثلا میگویند آقا دشمن اولیای خدا هستند! چرا؟ چونکه با مدد خواستن و حاجت طلبیدن و استغاثه و نذر و دعا و ذبح و غیره در کنار قبر و زیارتگاه مخالفند!!.
نعوذبالله طبق حدیث قدسی صحیح و معروف و متفق بین همه مسلمین «هر کس با یکی از دوستان من دشمنی کند من با او اعلان جنگ میکنم» (من عاد لی ولیا فقد آذنته بالحرب) پس چگونه میگویند با اولیای خدا دشمنی میکنند کدام مسلمان جرأت میکند با دوستان و اولیای خدا دشمنی کند، بر عکس با نظر ما بزرگترین دشمنی با اولیاء و دوستان خدا این است که قبرهای آنان را عبادت گاه قرار دهیم و عبادت و پرستش که مخصوص خداست برای اولیاء و دوستان خدا انجام دهیم، کدام دوست و ولی خدا راضی و خوشحال میشود که کسی مریضش را به جای اینکه دعا کند و از خدا برایش شفا بخواهد سر قبر ببرد و از این دوست و ولی خدا برایش شفا بخواهد، اولیای خدا که حافظ وعالم و عامل به قرآن بودند در قرآن کریم از زبان الگوی موحدان ابراهیم بت شکن ÷میفرماید: ﴿وَإِذَا مَرِضۡتُ فَهُوَ يَشۡفِينِ٨٠﴾[الشعراء: ۸۰]. «هر گاه مریض شدم فقط ذات متعال او مرا شفا میدهد». کدام دوست و ولی خدا سر قبر و زیارتگاه رفته و نذر و نیاز کرده و به نام غیر خدا گوسفند کشته، و در محیط قبر و زیارتگاه به اعتکاف نشسته؟ و کدام بزرگ و ولی و دوست خدا دوستان و اولیای دیگر خدا را وسیله گرفته، و از آنها حاجت خواسته و یا فلان ادرکنی گفته و یا شیخ عبدالقادر جیلانی گفته است؟! بزرگان و اولیای خدا در قرآن کریم خوانده بودند که خالق و معبود و مشکل کشا و حاجت روای آنان در کلام مجید و کتاب راهنمای بشریت فرموده است ﴿أَمَّن يُجِيبُ ٱلۡمُضۡطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكۡشِفُ ٱلسُّوٓءَ﴾[النمل: ۶۲]. «آیا کیست آن ذاتیکه دعای پریشان و گرفتار را وقتی که او را بخواند اجابت میکند و مشکلش را بر طرف میکند؟! آیا غیر از خدا کسی هست که چنین کند».
رسول گرامی صهر گاه مشکلی برایشان پیش میآمد با پیروی از سنت رسول الله صبه نماز روی میآوردند و از اله و معبود یکتا و توانایشان کمک میخواستند و نه از بندگان عاجزی که با وجود اینکه دوست و ولی خداوند بودندهیچگونه قدرت و توانایی نداشتند! الآن میگویند نعوذبالله ببنید چه میگوید، چگونه به اولیای خدا جسارت میکند!! خیر عزیزانم زبانم لال شود اگر جساررت کنم این مفهوم آیه کریمهای که معبود یکتا و بینیاز از کرامتهای ساختگی مجاوران در کلام مجیدش میفرماید: ﴿قُل لَّآ أَمۡلِكُ لِنَفۡسِي نَفۡعٗا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُۚ وَلَوۡ كُنتُ أَعۡلَمُ ٱلۡغَيۡبَ لَٱسۡتَكۡثَرۡتُ مِنَ ٱلۡخَيۡرِ وَمَا مَسَّنِيَ ٱلسُّوٓءُۚ إِنۡ أَنَا۠ إِلَّا نَذِيرٞ وَبَشِيرٞ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ١٨٨﴾[الأعراف: ۱۸۸]. «بگو: من مالک سود و زیان برای خود نیستم، مگر آن مقداری که خدا بخواهد و اگر غیب میدانستم، منافع فروانی نصیب خود میکردم و اصلا شر و بلا به من نمیرسیدمن کسی جز بیم دهنده و مژده دهندۀ مؤمنان نمیباشم».
پس خواهران و برادران مسلمان! بیایید همه با هم دین عزیزمان را که سبب رستگاری دنیا و آخرت است از هر آلایش پالایش دهیم، و آنچنانکه خداوند فرستاده و جبرئیل ÷رساند، و رسول محبوبمان حضرت محمد صرسانده و صحابه و اهل بیت شاجمعین آموخته و آموزش دادهاند آنرا از هر غش و شائبه و بدعتی پاک گردانیم، تا در پرتو ایمان و عمل به این اسلام خالص و بیشائبه به سعادت دنیا و رستگاری آخرت نائل آئیم.
هوشیار باشید
یک نکته دیگر هم قابل تذکر است و آن اینکه متأسفانه به هر دلیلی فعلا برای ما مهم نیست مهم این است که دشمنان اسلام برای ابنکه درمیان امت اسلامی تفرقه ایجاد کنند و اختلاف بیندازند و از آب گل آلود ماهی بگیرند مترسکی به نام وهابیت در اذهان جهانیان کاشته و پروراندهاند، ما درین فرصت کوتاه فقط میتوانیم اشاره کنیم که دشمنان اسلام تاریخ پر افتخار این دین کامل و شامل جهانی و این امت قهرمان مسلمان را خوانده و تحلیل کردهاند، لذا در خواب هم از صدیقها و فاروقها و علیها و سعدها و عمروها و صلاح الدینها در هراسند و در طول تاریخ کوشیدهاند که هیچگاه نگذارند بار دیگر این امت مؤمن و قهرمان بیدار شود تا مبادا ظلم و ستم و استبداد و اسقباء و استثمار و استعمار آنان را از سر جهانیان کم کند و مثل گذشته آنان را سر جایشان بنشاند، بنابر این همواره توطئه کردهاند و با مکر و حیله و نیرنگ سعی کردهاند مسلمانان را به جان هم بیندازند، یکی از عوامل اختلاف و تفرقه درمیان امت اسلامی اصطلاح وهابیت است که طی چند دهه اخیر همواره به وسیله آن مسلمانان را از یکدیگر متنفر کردهاند، شکی نیست که درمیان علماء و مذاهب اسلامی اختلاف نظر همیشه بوده و خواهد بود چون برداشتها از قرآن و سنت متفاوت است لیکن این هر گز به معنای این نیست که وهابیت نقطه مقابل اسلام و مانند بهائیت و قادیانیت یک حرکت انحرافی و دشمن اسلام باشد، وهابیت چیزی جز یک حرکت اصلاحی در درون مذهب حنبلی و اهل سنت نیست، امت اسلامی همواره اصلاح طلبانی به خود دیده است و خواهد دید، اما همه معتقدات اهل سنت را به نام وهابیت کوبیدن نه انصاف است و نه واقعیت. جز بعضی مسائل کلامی و عملکرد تند بعضی افراد منسوب به این حرکت، سایر اعتقادات آنها همان اعتقادات اهل سنت است،
به عبارت دیگر تمام مذاهب فقهی اهل سنت یعنی مذاهب چهارگانه به اضافه مذهب ظاهری و آنچه امروزه به نام سلفیت یا به تعبیر دشمنان وهابیت که همان مذهب حنبلی است شناخته میشود از لحاظ اصول اعتقادی هیچ اختلافی با هم ندارند و همه اهل سنت هستند، بنابر این عقیده همه آنها در باره صحابه و اهل بیت شاجمعین و در باره پرهیز و دوری از خرافات بویژه مظاهر مختلف قبر پرستی کاملا باهم اتفاق نظر دارند، لذا انحراف بعضی مردم عوام اهل سنت یا اختلاف نظر بعضی افراد کم سواد که ممکن است منسوب به علم و علماء هم باشند هر گز نمایندگی از اهل سنت نمیکند اهل سنت را فقط از خلال متون علمیشان میتوان شناخت البته امیدواریم و حرکت اصلاحی زیادی که اخیرا در کشورهای مختلف جهان اسلام به وجود آمده انشاء الله بتواند امت را بیدار کند، و از امت ضعیف و پراکنده امت قوی و محکم و متحد بسازد. انشاءالله.