خطایِ بزرگان!
بعضی از شخصیتهای بارز و اهل علم و فضل، مرتکب چنین اشتباهاتی شدهاند، و در آنچه که میتوان آنرا کفر و شرک نامید واقع شدند!.
حالا یا دلیل از آنها پنهان مانده! یا حجت به آنها نرسیده! یا به علت شبههای که برایشان عارض شده است!. اما بهر حال با وجودی که عمل کفر آمیز و شرک آلود انجام دادند بر کافر بودن آنها حکم نشد چنانکه:
برای حواریین یا صحابه حضرت عیسی ÷پیش آمد وقتی گفتند: ﴿هَلۡ يَسۡتَطِيعُ رَبُّكَ﴾؟ [المائدة: ۱۱۲]. «آیا پروردگار تو میتواند؟!».
یا آنچه برای شخصی از بنی اسرائیل پیش آمد وقتی که خطاب به فرزندانش گفت:
هر گاه من مُردم مرا بسوزانید، بخدا قسم اگر خداوند بمن دسترسی پیدا کند مرا چنان عذاب سختی خواهد کرد که هیچ کس از جهانیان را مانند من عذاب نکند!.
وقتی خداوند او را بر انگیخت و از او پرسید: چه چیزی ترا وادار به چنین اقدامی کرد گفت:
«مـخافتك يارب العالـمين» «ترس از تو ای پروردگار جهانیان»، «فغفر الله له» پس خداوند او را مغفرت کرد.
از این قبیل مسائل برای بعضی صحابه و تابعین و دیگر أئمه دین نیز اتفاق افتاده است!.
پس به صرف اینکه حکم شود فلان عمل کفر است، مستلزم این نیست که به فاعل و انجام دهنده آن حکم کفر داده شود، یا اگر فلان کار فسق است یا بدعت است لازم نمیآید که انجام دهنده آن فاسق و اهل بدعت باشد!.
این موضوعی است که باید خیلی از آن حذر کرد، زیرا اگر شخصی کافر نباشد و کسی او را تکفیر کند و به او حکم کفر بدهد در روایات، وعید و عذاب سختی برایش آمده است.