یکی از علمای روافض کتاب «المراجعات» را به دروغ ساخت
این کتاب را بزرگ روافض، عبدالحسین شرف الدین موسوی[١٣١] تألیف کرد و مکاتباتی جعلی را در آن منتشر کرد، با این ادعا که بین او و شیخ الأزهر در زمانش: شیخ سلیم البشری[١٣٢]، رد و بدل شده و با اقرار شیخ سلیم بر صحت مذهب شیعه پایان یافته است؟
دکتر ناصر قفاری میگوید: «اما کتاب «المراجعات»؛ کنترل کار دعوتگران تشیع را به دست گرفته است، آن را یکی از بزرگترین وسائل برای فریب مردم قرار دادهاند؛ یا به عبارتی دقیقتر، پیروان و شیعههایشان را با آن میفریبند؛ چون اهل سنت از این کتاب و دهها کتاب دیگر که از چاپخانههای روافض بیرون آمده است، چیزی نمیدانند؛ مگر کسیکه توجه و اهتمام خاصی به مذهب شیعه داشته باشد. این کتاب- به ادعای بعضی از روافض- بیش از صد مرتبه به چاپ رسیده است[١٣٣].
این کتاب، به ادعای مؤلفش، یکی از وقایع همگرایی بین اهل سنت و شیعه است و مکاتبات میان شیخ الازهر سلیم البشری و عبدالحسین شرف الدین موسوی را که با اقرار شیخ الأزهر بر صحت مذهب روافض و بطلان مذهب اهل سنت پایان یافت، بیان میکند!
بدون شک، این کتاب به دروغ در مورد شیخ الأزهر ساخته شده است و دلایل دروغ و ساختگیبودن آن فراوان است؛ از جمله:
دلیل اول: این کتاب، نامههای رد و بدل شده میان شیخ الأزهر سلیم البشری و این رافضی را به تصویر میکشد، در حالی که فقط از سوی رافضی منتشر شده است و هیچ موردی از بشری صادر نشده که آن را اثبات کند.
انتشار کتاب توسط این رافضی، خالی از هر نوع سندی است؛ بگونهای که هیچ نوع سندی که صحت انتساب این مکاتبات را به سلیم بشری اثبات کند، در آن نیامده است؛ چنانکه در بعضی کتابهای خطی دوطرفه، تصاویری میآید. این کتاب ١١٢ مکاتبه دارد که ٥٦ مورد از آن، سهم بشری است، آیا تمام این مکاتبات آمده است؟! این امر، اساساً صحت انتساب مکاتبات به شیخ را زیر سؤال میبرد.
دلیل دوم: سازنده این کتاب، آن را بیست سال پس از وفات بشری منتشر کرده است؛ چون بشری در سال ١٣٣٥هـ درگذشت و اولین چاپ کتاب مراجعات مربوط به سال ١٣٧٥هـ در صیدا است[١٣٤].
دلیل سوم: اسلوب این مکاتبات یکی است که همان اسلوب رافضی است، حتی یک مکاتبه هم اسلوب بشری را دربرندارد. این امر، بدون تردید، این رافضی را رسوا و دروغ وی را اثبات میکند. حتی خود رافضی هم در مقدمه به ناچار خودش را رسوا میسازد؛ زیرا نمیتواند مکاتباتی با اسلوب بشری بسازد؛ بنابراین، اقرار میکند که این نامهها را با اسلوب مخصوص خودش ساخته است: «ادعا نمیکنم که در این نوشتهها بر متونی که در آن زمان میان ما برقرار بوده است بسنده شده است؛ همچنین ادعا نمیکنم که هیچ یک از الفاظ این مراجعات توسط من نوشته نشده است»[١٣٥]. بر این لکه ننگ، رسوایی دیگری نیز به این نحو میافزاید: در این نامهها آنچه متناسب با موقعیت و از روی خیرخواهی و ارشاد بود را افزودم!![١٣٦].
دلیل چهارم: نشانههای بیشماری از ساختگیبودن و دروغپردازی در مطالب این کتاب وجود دارد؛ از جمله:
شیخ الأزهر سلیم بشری- که در آن وقت شیخ الأزهر از نظر علمی و جایگاه بوده است نه در منصب و مسؤولیت (شغل)- تفسیر باطنی از کتاب الله به این رافضی میدهد، در حالی که تفسیر باطنی، تأویلی است که حتی کوچکترین دانشجویان علم هم آن را نمیپذیرند چه رسد به شیوخ الأزهر. اما این رافضی نقل میکند که شیخ الأزهر که در مورد این مکاتبهاش که تأویلات باطنی را دربرداشت، گفت: «... در منشور پایانیات، آیات محکم و دلایل استواری آوردهای، پس کسیکه به تو پاسخ دهد، بدترین لجوجان و مغرورترین معترضان است که در باطل مجادله میکند»[١٣٧]!
این رافضی، در ادامه اقرار شیخ الأزهر را بر صحت و تواتر احادیثی که نزد اهل حدیث، ضعیف یا موضوع هستند نقل میکند، در حالی که کوچکترین دانشآموزان هم از ضعف یا موضوعی بودن این احادیث آگاهند، چه رسد به شیخ الأزهر؛ در حالیکه در آن دوران، کسی به منصب ریاست نمیرسید مگر اینکه از چشمه علم سیراب شده بود و در علوم اسلامی اطلاعات زیادی میداشت.
فراتر از آن، رافضی مذکور، تصویر ضعیفی از شیخ الأزهر ارائه میدهد، حتی در شناخت احادیث کتب اهل سنت نه کتب شیعه، چنانکه شیخ الأزهر - اینگونه که این رافضی ادعا میکند- در نامهای چنین میگوید: «از غدیر زیاد گفتی، پس حدیث آن از طریق اهل سنت را برای ما بیاور تا در آن بیندیشیم» [١٣٨]. بشری در نامهای دیگر- چنانکه این رافضی ادعا میکند- میگوید: «حدیث وراثت از طریق اهل سنت بر ما روایت شده است والسلام»!!
آیا شیخ الأزهر این مسأله را نمیداند؟ آیا شیخ الأزهر در حالی که کتابخانههایی داشت، از بحثکردن ناتوان است؟ آیا در برابر این رافضی از پای درمیآید، در حالی که علما و دانشجویان الأزهر را دارد؟ چه زمانی از دیدگاه محدثین اهل سنت، رافضی در نقل حدیث امین به شمار رفته است؟!. پایان کلام دکتر قفاری[١٣٩].
بسیاری از اهل سنت، بر این کتاب ساختگی پاسخ دادهاند[١٤٠].
[١٣١]- از بزرگان شیعه در عصر حاضر که سال ١٢٩٠هـ در کاظمیه متولد شد وسال ١٣٧٧هـ در بیروت از دنیا رفت. طبقات أعلام الشیعة، آغابزرگ، ٣/ ١٠٨٠.
[١٣٢]- سلیم بن أبی فراج البشری، دو مرتبه ریاست الأزهر را بر عهده داشت و سال ١٣٣٥هـ در قاهره وفات یافت. الأعلام، ٣/ ١٨٠.
[١٣٣]- احمد مغنیه: الخمینی أقواله وأفعاله، ص ٤٥.
[١٣٤]- نک: مقدمة المراجعات؛ طبقات أعلام الشیعة، ٣/ ١٠٨٦.
[١٣٥]- نک: مقدمة المراجعات، چاپ هفتم، ص٢٧.
[١٣٦]- همان.
[١٣٧]- المراجعات، ص٧٤.
[١٣٨]- همان، ص ٢٠٤.
[١٣٩]- مسألة التقریب بین أهل السنة والشیعة، ٢/ ٢١٣- ٢١٦.
[١٤٠]- نک: وقفات مع المراجعات، شیخ عثمان الخمیس؛ البینات في الرد علی أباطیل المراجعات، شیخ محمود زعبی؛ الحجج الدامغات لنقض کتاب المراجعات، أبومریم الأعظمی؛ السیاط اللاذعات في کشف کذب وتدلیس صاحب المراجعات، عبدالله بن عبشان الغامدی؛ المراجعات المفتراة علی شیخ الأزهر البشری، دکتر علی السالوس؛ کتاب المراجعات کتاب الکذب والمفتریات، راشد بن عبدالمعطی بن محفوظ؛ مجمل عقائد الشیعة والمراجعات في المیزان، أبوعبدالله النعمانی.