دلیل بیستم: ادعای اهمیتندادن شیخ محمد بن عبدالوهاب رحمه الله به آرای خلفای راشدین رضی الله عنهم!
همفر بیان میکند که شیخ / رأی مستقلی داشت و در برابر آنچه از قرآن و سنت میفهمید، حتی به خلفای چهارگانه ش اهمیت نمیداد[٢١٦].
میگویم: اعتقاد شیخ در مورد صحابه ش در کتابها و رسائلش چنان واضح است که نیازی به این بهتانها نیست:
شیخ میگوید:
«اصحاب رسول الله ج را دوست دارم، کارهای نیک آنان را بیان میکنم، از آنان راضی هستم و برایشان آمرزش میطلبم؛ اما در مورد عیوب و اختلافات آنان سکوت میکنم و برتریشان را باور دارم»[٢١٧].
«آیات و احادیث بر افضلیت صحابه ش و استقامت آنان در راه دین تصریح دارند»[٢١٨].
«از پیامبر ج به صورت متواتر مطالبی روایت شده که بر کمال صحابه ش، بخصوص خلفای راشدین ش دلالت دارد. روایات در مدح هریک از آنان مشهور بلکه متواتر است؛ زیرا راویان این روایات، مردمی هستند که تبانیشان بر دروغ محال است و از مجموع اخبارشان، علم یقینی به کمال صحابه و برتری خلفا ش به دست میآید»[٢١٩].
«هر یک از آنان- یعنی رافضیها- به آن چیزی اعتقاد داشته باشد که موجب تحقیر آنان- یعنی صحابه ش- است؛ در واقع، رسول الله ج را در آنچه در مورد وجوب اکرام و بزرگداشت صحابه ش خبر داده، تکذیب کرده است، کسیکه رسول الله ج را در آنچه که به صورت قطعی از ایشان ثابت است، تکذیب کند، کفر ورزیده است»[٢٢٠].
«هر کس به آنان ناسزا بگوید، با فرمان الله أ در مورد اکرام صحابه ش مخالفت کرده است، هرکس اعتقاد سوء در مورد تمام یا جمهور صحابه داشته باشد، الله متعال را در آنچه که در مورد کمال و فضائل صحابه ش خبر داده تکذیب کرده است و تکذیبکننده الله، کافر است»[٢٢١].
[٢١٦]- خاطرات همفر، ص٣٤.
[٢١٧]- مؤلفات الشیخ، قسمت پنجم، الرسائل الشخصیة، ص ١٠.
[٢١٨]- رسالة في الرد علی الرافضة، ص١٤.
[٢١٩]- همان، ص ١٨.
[٢٢٠]- همان، ص٢٧.
[٢٢١]- همان، ص ١٧.