پاسخ به خاطرات واهی همفر، جاسوس بریتانیایی

فهرست کتاب

دلیل سی‌ام: ادعای ایجاد دعوت شیخ محمد بن عبدالوهاب رحمه الله توسط بریتانیا

دلیل سی‌ام: ادعای ایجاد دعوت شیخ محمد بن عبدالوهاب رحمه الله توسط بریتانیا

خاطرات ساختگی همفر بر روی یک محور اساسی استوار است و آن اینکه دعوت شیخ محمد بن عبدالوهاب  /، فقط ساخته بریتانیاست!- چنان‌که گذشت-.

از نظر پژوهشگران بی‌طرف، مشخص است که موضع حکومت بریتانیا در قبال دعوت شیخ، هرگز تایید و پشتیبانی نبوده - آنگونه که صاحب خاطرات همفر ادعا می‌کند- بلکه دشمنی و ستیز بوده است.

انگلیس، آثار دعوت سلفی شیخ  / را در هند، بزرگترین مکانی که به استعمار و تسلط بر نعمت‌هایش افتخار می‌کردند، لمس کرده بود. این امر زمانی بود که برخی از مردم هند این دعوت را به کمک شیخ سید احمد بن عرفان[٢٥٥] و پیروانش و پس از او، در نهضت‌های دیگری مانند نهضت فرائضی‌ها و نهضت نزار علی[٢٥٦] به سرعت پذیرفتند. این نهضت‌ها با قادیانیت کافر که انگلیس قصد داشت برای تحقق نیاتش آن را در برابر اسلام قرار دهد و هرکس را که از اسلام جز اسمش چیزی را نمی‌داند زیر آن گرد آورد، دشمنی می‌کرد.

آشفتگی انگلیسیان و اشتیاق آنان برای نابودی دعوت شیخ محمد بن عبدالوهاب  /- که بیداری جدیدی در دین اسلامی و دعوتی برای فهم اسلام از مصادر زلالش، کتاب الله  أ و سنت رسولش محمد  ج، عرضه کرده بود- آشکار می‌شود که تلاش‌ها و اموال زیادی در این راه به کار گرفتند.

سفر (سادلر)، افسر بریتانیایی، فرمانده هنگ (٤٧) و فرستاده حکومت بریتانیا در هند[٢٥٧]؛ آشکار شده است. وی سفر طاقت‌فرسایی را از هند شروع کرد تا اینکه به خرابه‌های درعیه که ابراهیم پاشا آن را ویران کرده بود رسید، تا از فروپاشی حکومت اسلامی که در این جزیره برای بیداری مسلمانان به حرکت درآمده بود، مطمئن شود و خودِ قاعده دعوت سلفیت را از بین ببرد؛ چون باعث ایجاد ترس و نگرانی حکومت انگلیس شده بود و مصالحش را به خطر انداخته بود. در این سفر، کاروان بزرگی که اغلبشان ترک بودند، سادلر را همراهی می‌کردند.

سادلر در (١٣) اوت سال (١٨١٩م) به صورت پنهانی از درعیه گذشت[٢٥٨] و پس از استراحت، بار سفر را برای رسیدن به ابراهیم پاشا بست تا اینکه او را در (آبار علی)، در نزدیکی مدینه منوره یافت؛ وی می‌خواست تبریک حکومت بریتانیا به سبب این پیروزی را برایش برساند[٢٥٩]، و هدایای حکومت هند شرقی- حکومت بریتانیایی- را تحویل دهد.

شیخ حمد الجاسر می‌گوید: «سادلر از جانب حکومت هند در سال ١٨١٩م برای دیدار با ابراهیم پاشا تعیین شد تا پیروزی‌اش را پس از آن جنگ ستمگر به او تبریک بگوید؛ و از تمایل حکومت بریتانیا مبنی بر همکاری با او برای از بین بردن نفوذ باقی‌مانده دولت سعودی در خلیج اطمینان دهد»[٢٦٠].

سفیر خارجی سوریه، محمد عدنان مراد، در کتاب «صراع القوی في المحیط الهندی والخلیج العربی- جذروه التاریخیة وأبعاده» می‌گوید: «بریتانیا تنها ذی نفع از جنگی بود که به خردشدگی نفوذ سعودی، به خاطر ترس از انتشارش به خلیج و دریای عربی انجام شد... از سخن آقای (فرانسیس واردن)- عضو مجلس بمبئی و دستیار رزیدنت عمومی- در گزارشی که در مورد تاریخ حکومت سعودی و پذیرش دعوت شیخ محمد بن عبدالوهاب  / از ١٧٩٥- ١٨١٨م توسط آن، ارائه کرد، مشخص می‌شود که چگونه کینه درونی بر علیه دعوت سلفی قلب انگلیس را می‌خورد، آنجا که می‌گوید: «به این ترتیب، آن فرقه منحرف ایجاد و ساقط شد، دوباره ایجاد نشد و با حمایت و تحریک آن، حملات دریایی در خلیج و دریای هندی، تا درجه‌ای از موفقیت و جسارت و وحشیگری گسترش یافت که جز گستاخی جزائری‌ها در اروپا با آن برابری نمی‌کند»[٢٦١].

شیخ رشید رضا  / می‌گوید: «انگلیسی‌ها موفقیت وهابیت را بزرگ‌ترین هشدار بر جاه‌طلبی‌های خود در میان عرب و اسلام می‌دانستند»[٢٦٢].

استاد محمد کرد علی می‌گوید: «اگر بخواهیم با دید یک مورخ منصف بنگریم، بریتانیای کبیر را می‌بینیم که سیاست خویش را بر نابودی آرزوهای محمد علی، بلکه آرزوهای عرب مبنی بر ایجاد دولت عربی گذاشت؛ چنان‌که سیاست سی سال پیش آن، ایجاب کرد که دولت عثمانی را به جنگ ویرانگر و خونین علیه وهابی‌ها در نجد و حجاز فراخواند؛ زیرا می‌ترسید دولت عربی جدیدی تأسیس کنند، که چه بسا مانع نفوذ آرزوهای آن حکومت در شبه جزیره عرب شود»[٢٦٣].

[٢٥٥]- وی  / در سال (١٢٤٦هـ) به شهادت رسید. نک: «احمد بن عرفان الإمام المجاهد»، شیخ سعید الأعظمی الندوی؛ «أحمد بن عرفان الشهید»، شیخ علی طنطاوی.

[٢٥٦]- برای اطلاع مختصر دربارۀ این نهضت و فعالیت آن، نک: انتشار دعوة الشیخ محمد بن عبدالوهاب خارج الجزیرة العربیة، محمد کمال جمعه، ص ٦٣- ٨٧.

[٢٥٧]- برای اطلاع مختصر دربارۀ او و سفرش، نک: رحالة غربیون في بلادنا، شیخ حمد الجاسر، ص ٢٧- ٧٤.

[٢٥٨]- نک: رحلة عبر الجزیرة العربیة، سادلیر، ص٨٥-٨٧ و ص ٩٦-٩٩ و ص ١٠٥-١١٠ و ص١٤٩و ص١٥٦- ١٥٩، ترجمه: انس رفاعی، ناشر: سعود بن غانم العجمی.

[٢٥٩]- نک: محمد بن عبدالوهاب؛ مصلح مظلوم و مفتری علیه، مسعود ندوی، ص ١٥٠- ١٥٤؛ «التنافس الإنجلیزی الفرنسی في شبه الجزیرة العربیة»، دکتر احمد عُقبی، ص ٣١٥.

[٢٦٠]- نک: رحلة عبر الجزیرة العربیة، سادلیر، ص٨٥-٨٧ و ص ٩٦-٩٩، ترجمه: انس رفاعی، ناشر: سعود بن غانم العجمی؛ الدولة السعودیة الأولی، دکتر عبدالرحیم عبدالرحیم، ص٢٨٦- ٢٩٤، در این کتاب بیان می‌کند که اولین اشاره‌ای که در مورد دعوت شیخ  / و دولت سعودی در اسناد حکومت بریتانیایی بمبئی وارد شد، در سال ١٧٨٧م بود. پس بیندیش. همچنین، نک: مقالۀ «بریطانیا والدولة السعودیة الأولی»، دکتر اسماعیل باغی در «مجلة کلیة العلوم الاجتماعیة» دانشگاه الإمام (شماره اول) آنجا که علایم دشمنی بین انگلیس و دولت سعودی اول را از طریق پذیرش تقسیم‌بندی‌ها در خلیج عربی فاش می‌کند.

[٢٦١]- ص ٢٦١-٢٦٢؛ هم‌چنین، نک: تاریخ المملکة العربیة السعودیة، دکتر عبدالله العثیمین، ص١٦٦- ١٦٨. نکته: همانگونه که دشمنان برای تخریب دعوت شیخ محمد بن عبدالوهاب  / و دولت سعودی اول تلاش کردند که آن دو را ساختۀ بریتانیا جلوه دهند، همین کار را با دولت سعودی سوم، به رهبری ملک عبدالعزیز  /، انجام دادند و با معاهدۀ اول آن با بریتانیا «معاهدۀ دارین» که به صورت موقت بدان مجبور شد، بهره‌برداری کردند، سپس آن را با معاهدۀ «جده» نقض کرد. برای مشاهدۀ متن این دو معاهده، نک: عبدالعزیز آل سعود وبریطانیا، دکتر مفید الزیدی، ص٣٦٣-٣٦٦. ملک حسین و فرزندانش، بیشترین قسمت این تجاوز ستمگرانه را بر عهده داشتند که ملک عبدالعزیز و لشکریانش آنان را از حجار بیرون راندند. برای اطلاع از دفع تجاوز آنان؛ نک: الوهابیون والحجاز، شیخ رشید رضا. برای شناخت حقیقت رابطۀ ملک عبدالعزیز با بریتانیا و اینکه چگونه از پسِ نیرنگهایشان و تعامل با آنان با درایت درآمد، نک: السعودیون والحل الإسلامی، محمد جلال کشک  /، ص٣١٣-٤٣٠. وی در صفحۀ ٣١٣ می‌گوید: «عبدالعزیز توانست امپراطوری بریتانیا را در خدمت اهدافش بکار گیرد، و حتی یک دلیل هم وجود ندارد که عکس این مطلب را ثابت کند؛ چنانکه می‌توان گفت هیچ حاکم عربی‌ای، مانند عبدالعزیز از همکاری با انگلیس بهره نبرد و در دایرۀ نفوذ بریتانیا هیچ حاکم عربی‌ای، مانند عبدالعزیز، انگلیس را از تحقق حتی یکی از اهدافشان که متعارض با مصالح ملی باشد، ناتوان نکرد». موضع عبدالعزیز  /، در برابر بریتانیا بر عکس موضع ملک حسین بود که به وعده‌های بریتانیا که در قبال همکاری در جنگ با حکومت مسلمان عثمانی، وعده داده بودند او و فرزندانش را پادشاه عرب می‌کنند، فریب خورد. اما وقتی اهداف انگلیسی‌ها برآورده شد، دوستی با او را به دشمنی و امیدش را به یأس تبدیل کردند، تا اینکه رانده و تنها در قبرس زندگی کرد! تا مشخص شود، تجاوز ملک حسین و فرزندانش بر دولت سعودی، مصداق این ضرب المثل است: «مرا به عیب خودش متهم کرد و در رفت».

[٢٦٢]- الوهابیون والحجاز، ص٧٢.

[٢٦٣]- خطط الشام، ٣/ ٧١- ٧٢.