دلیل نوزدهم: ادعای اهمیتندادن شیخ محمد بن عبدالوهاب رحمه الله به مذاهب فقهی چهارگانه
همفر میگوید شیخ محمد بن عبدالوهاب برای پیروی از مذاهب چهارگانه مرسوم بین اهل سنّت هیچ ارزشی قائل نبود و میگفت: خدا دستوری در این مورد نداده است[٢١٠]!
این سخن دروغ است؛ زیرا موضع شیخ / در برابر مذاهب اهل سنت به صورت واضح در کتابهایش آمده است؛ به عنوان نمونه میگوید:
«ما مقلد کتاب، سنت، سلف صالح امت و اقوال مورد اعتماد ائمه چهارگانه، ابوحنیفه نعمان بن ثابت، مالک بن انس، محمد بن ادریس و احمد بن حنبل- رحمهم الله- هستیم»[٢١١].
«اما مذهب ما، مذهب امام احمد بن حنبل /، امام اهل سنت است، بر پیروان مذاهب چهارگانه به شرط آنکه مخالف نص قرآن و سنت و اجماع امت و قول جمهور امت نباشد، ایرادی نمیگیریم»[٢١٢].
«اما کتب متأخران-رحمهم الله- در دست ماست؛ به آن دسته از مطالب آنها که موافق با نص است عمل میکنیم، به آن مطالبی که موافق با نص نیست عمل نمیکنیم»[٢١٣].
پسرش، شیخ عبدالله بن محمد بن عبدالوهاب /، در سال ١٢١٨هـ که به مکه وارد شدند، گفت: «ما نیز در فروع، بر مذهب امام احمد بن حنبل / هستیم، بر کسیکه از یکی از ائمه چهارگانه و نه غیر آنان تقلید کند، انتقاد نمیکنیم؛ زیرا مذاهب دیگر مانند رافضیها و زیدیه و امامیه درست تنظیم نشدهاند؛ در ظاهر آنان را بر چیزی از مذاهب فاسدشان تأیید نمیکنیم، بلکه آنان را مجبور میسازیم که از یکی از ائمه چهارگانه تقلید کنند»[٢١٤].
شیخ رشید رضا / در مورد پیروان دعوت سلفیت میگوید: «... آنان در اصول، بر مذهب جمهور سلف صالح و در فروع بر مذهب امام احمد / هستند. آنان به مذاهب ائمه چهارگانه احترام گذاشته و میان هیچ یک از مقلدان آنان تفاوتی قائل نیستند. این سخنان را ابن عابدین- و کسانیکه از او پیروی کردند- در تصدیق سخنان دروغ و بهتانهای شیخ احمد دحلان گفتند، در حالی که در هیچ یک از کتابهای شیخ و کتابهای فرزندان و نوادگانش موجود نیست. ما این شایعات را که سیاست ترکیه در مورد آنان برای تصدیق ابن عابدین و امثالش منتشر کرد تصدیق کردیم؛ و در کتابهای آنان و کتابهای حامیانشان در عصر ما چاپ شده است، پس عذری برای هیچکس در تصدیق حشویه و مبتدعه و شهوترانان آنان نیست. این شایعات یک بار در مجلس استاد بزرگ شیخ ابوالفضل جیزاوی، شیخ الأزهر، در اداره موسسات دینی بیان شده است. شیخ نسخههایی از کتاب «الهدیة السنیة» برایشان حاضر کرده و به آن مراجعه میکند، در حالی که گروهی از مشهورترین علمای الأزهر در کنارش بودند، آنگاه همگی اعتراف میکنند که مطالب این کتاب، عین مذهب جمهور اهل سنت و جماعت است»[٢١٥].
[٢١٠]- خاطرات همفر، ص٣١.
[٢١١]- مؤلفات الشیخ، القسم الخامس، الرسائل الشخصیة، ص٩٦.
[٢١٢]- همان، ص ١٠٧.
[٢١٣]- همان، ص ١٠١.
[٢١٤]- الدرر السینة، ١/ ٢٢٧.
[٢١٥]- صیانة الإنسان عن وسوسة دحلان، حاشیة ص٥١٠- ٥١١.