دلیل بیست و نهم: اشتباه همفر در بیان ارتباط امام محمد بن عبدالوهاب با امام محمد بن سعود- رحمهما الله-
همفر بیان میکند که پس از سالها کار، وزارت توانست محمد بن سعود / را هم به سوی ما سوق دهد؛ بنابراین، کسی را نزد محمد بن عبدالوهاب / فرستادند که این مطلب را به او بگوید و لزوم همکاری میان این دو محمد را بیان نماید؛ یعنی دین از محمد بن عبدالوهاب و قدرت از محمد سعود[٢٥٣]!
پاسخ: در تاریخ به صورت ثابت مذکور است که شیخ محمد بن عبدالوهاب / به درعیه، شهر محمد بن سعود، رفت. بزرگانی از اهل درعیه از وجودش آگاه شدند و مخفیانه با او دیدار کردند، دیدند که هنوز بر راه رسول ج ثابت است، پس خواستند که محمد بن سعود را باخبر کنند و او را به نصرت شیخ توصیه کنند. اما ترسیدند، زن محمد بن سعود، شوهرش را به مساعدت و نصرت شیخ توصیه کرد و همچنین دو برادرش ثنیان و مشاری. الله- سبحانه- محبت شیخ را در قلبش انداخت، آنگاه بیدرنگ برخاست و همراه دو برادرش به سوی وی رفت. بر او سلام کرد و خوشآمد گفت، نهایت احترام و بزرگداشت را برایش انجام داد و به او خبر داد که همانند زنان و فرزندانش از او دفاع و حمایت میکند و گفت: تو را به سرزمینی بهتر از سرزمین خودت و به عزت و نیرومندی بشارت میدهم.
شیخ گفت: من هم تو را به عزت و قدرت بشارت میدهم که کلمه «لا إله إلا الله» است؛ هرکس بدان چنگ زند و عمل کند و یاری رساند، سرزمینها و مردم را مالک خواهد شد، این کلمه، کلمه توحید است و نخستین چیزی است که رسولان †، از اولین تا آخرین، بدان دعوت دادند. سپس او را آگاه کرد از آنچه که رسول ج بر آن بود و آنچه بدان فرا خواند و آنچه بعد از او اصحاب ش بر آن بودند؛ و آنچه بدان امر کردند و از آن بازداشتند؛ و جهاد در راه الله أ، که خداوند از این طریق به آنان عزت داد؛ بدین ترتیب، آنان را بینیاز کرد و برادر یکدیگر قرار داد. سپس او را از مخالفت با شرک به الله متعال و بدعتها و ستم و ظلم مردم نجد آگاه کرد.
وقتی محمد بن سعود از شناخت توحید و فضل او اطمینان یافت و دانست که مردم از وقوع در آن دور هستند، به شیخ گفت: ای شیخ! همانا این دین الله و رسولش ج است که تردیدی در آن نیست؛و تو را بشارت باد به یاری خودت و آنچه بدان فرمان دهی و جهاد علیه کسیکه با توحید مخالفت کند...[٢٥٤].
[٢٥٣]- خاطرات همفر، ص٨٤-٨٥.
[٢٥٤]- نک: تاریخ ابن بشر، ١/ ١١- ١٢؛ عقیدة الشیخ محمد بن عبدالوهاب السلفیة، ٢/ ١٦٢-١٦٧.