کار و اهمیت آن در رشد اقتصاد اسلامی

فهرست کتاب

نوع اول: کار زراعتی

نوع اول: کار زراعتی

کار زمین داری و زراعت: کشت و زراعت از قدیمی‌ترین و گسترده‌ترین اشتغالات انسان برای حصول رزق می‌باشد. کشت و زراعت ارتباط با زمین است که نزدیک‌ترین چیز به انسان می‌باشد. خداوند متعال بخاطر فضل و مرحمت خود، برای بندگانش اکثر وسایل امرار حیات و خیرات را گذاشته است، از آسمان برای احیای زمین آب را فرود آورده و جویبارها و دریاها و چشمه‌ها را جاری ساخته است تا سبب نشو و نمو و کشت و زراعت و میوه‌ها گردد. تعداد بسیار زیادی از انسان‌ها به این نعمت بزرگ الهی دسترسی داشته و از آن استفاده می‌کنند و در زمین کشت و زراعت می‌کنند و انواع مختلفی از میوه‌ها و غیره را بدست می‌آورند که خود و حیوانات‌شان از آن مستفید می‌شوند. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿فَلۡيَنظُرِ ٱلۡإِنسَٰنُ إِلَىٰ طَعَامِهِۦٓ٢٤ أَنَّا صَبَبۡنَا ٱلۡمَآءَ صَبّٗا٢٥ ثُمَّ شَقَقۡنَا ٱلۡأَرۡضَ شَقّٗا٢٦ فَأَنۢبَتۡنَا فِيهَا حَبّٗا٢٧ وَعِنَبٗا وَقَضۡبٗا٢٨ وَزَيۡتُونٗا وَنَخۡلٗا٢٩ وَحَدَآئِقَ غُلۡبٗا٣٠ وَفَٰكِهَةٗ وَأَبّٗا٣١ مَّتَٰعٗا لَّكُمۡ وَلِأَنۡعَٰمِكُمۡ٣٢[عبس: ٢٤-٣٢]

«انسان باید به غذای خویش بنگرد و درباره آن بیندیشد (که چگونه ما آن را برای او فراهم کرده‌ایم و در ساخت مواد غذایی و اجزاء حیات‌ بخش آن، چه دقّت و مهارت و ظرافتی به کار برده‌ایم) ما آب را از آسمان به گونه شگفتی می‌بارانیم.‏ سپس زمین را می‌شکافیم و از هم باز می‌کنیم.‏ در آن دانه‌ها را می‌رویانیم (که مایه اصلی خوراک انسان است) و رَزها و گیاهان خوردنی را.‏ (‏«عِنَباً»: انگور. رَز. مو. «قَضْباً»: گیاهان خوردنی همچون سبزیجات، که اغلب دستچین و به صورت خام خورده می‌شوند.‏

و در ختان زیتون و خرما را.‏ و باغ‌های پردرخت و انبوه را. و میوه و چَراگاه را. برای استفاده و بهره‌مندی شما و چهارپایان شما».

از خصوصیات کار زراعت اینست که هیچگاه تحت تأثیر شرایط قرار نگرفته و متوقف نمی‌شود، چون از گستردگی و سهولت و نزدیکی حاصلی که دارد برخوردار هست، لذا هیچ کاری نمی‌تواند جایگاه زراعت را احراز کند، زیرا ارتباط به رفع نیازهای اولیه‌ی انسان‌ها دارد. آیات زیادی پیرامون جایگاه زراعت و نقش حیاتی آن که نعمت بسیار ارزنده‌ای است، نازل شده تا شکر و سپاس خداوند متعال را بجا آوریم، چنان‌که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿أَفَرَءَيۡتُم مَّا تَحۡرُثُونَ٦٣ ءَأَنتُمۡ تَزۡرَعُونَهُۥٓ أَمۡ نَحۡنُ ٱلزَّٰرِعُونَ٦٤[الواقعة: ٦٣-٦٤]

«آیا هیچ درباره آنچه کشت می‌کنید اندیشیده‌اید؟ آیا شما آن را می‌رویانید، یا ما می‌رویانیم‌؟»‏

و در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: ﴿إِنَّا بَلَوۡنَٰهُمۡ كَمَا بَلَوۡنَآ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ إِذۡ أَقۡسَمُواْ لَيَصۡرِمُنَّهَا مُصۡبِحِينَ١٧ وَلَا يَسۡتَثۡنُونَ١٨ فَطَافَ عَلَيۡهَا طَآئِفٞ مِّن رَّبِّكَ وَهُمۡ نَآئِمُونَ١٩ فَأَصۡبَحَتۡ كَٱلصَّرِيمِ٢٠ فَتَنَادَوۡاْ مُصۡبِحِينَ٢١ أَنِ ٱغۡدُواْ عَلَىٰ حَرۡثِكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰرِمِينَ٢٢[القلم: ١٧-٢٢]

«ما آنان را آزموده‌ایم، همانگونه که صاحبان باغ را آزموده‌ایم. هنگامی که سوگند یاد کردند که میوه‌های باغ را بامدادان (دور از انظار مردم) بچینند.‏ و هیچ چیز از آن بر جای نگذارند.‏ شب هنگام که آنان در خواب بودند، بلای بزرگ و فراگیری از جانب پروردگارت سراسر باغ را در بر گرفت و باغ (سوخت و) همچون شب (تاریک و سیاه) گردید!‏ سحرگاهان همدیگر را ندا در دادند. اگر می‌خواهید میوه‌های خود را بچینید، صبح زود حرکت کنید و خویشتن را به کشتزار خود برسانید». و نیز می‌فرماید: ﴿۞وَٱضۡرِبۡ لَهُم مَّثَلٗا رَّجُلَيۡنِ جَعَلۡنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيۡنِ مِنۡ أَعۡنَٰبٖ وَحَفَفۡنَٰهُمَا بِنَخۡلٖ وَجَعَلۡنَا بَيۡنَهُمَا زَرۡعٗا٣٢ كِلۡتَا ٱلۡجَنَّتَيۡنِ ءَاتَتۡ أُكُلَهَا وَلَمۡ تَظۡلِم مِّنۡهُ شَيۡ‍ٔٗاۚ وَفَجَّرۡنَا خِلَٰلَهُمَا نَهَرٗا٣٣ وَكَانَ لَهُۥ ثَمَرٞ فَقَالَ لِصَٰحِبِهِۦ وَهُوَ يُحَاوِرُهُۥٓ أَنَا۠ أَكۡثَرُ مِنكَ مَالٗا وَأَعَزُّ نَفَرٗا٣٤[الكهف: ٣٢-٣٤]

«(ای پیغمبر!) برای آنان مثالی بیان کن، مَثَل دو مرد (کافر ثروتمندی و فقیر مؤمنی) را که (در روزگاران گذشته اتّفاق افتاده است، و) ما به یکی از آن دو (یعنی کافر ثروتمند) دو باغ انگور داده بودیم. گرداگرد باغ‌ها را با نخلستان‌ها احاطه کرده بودیم و در میان باغ‌ها (زمین‌های) زراعتی قرار داده بودیم. هر دو باغ (از نظر فرآورده‌های کشاورزی کامل بودند و درختان) به ثمر نشسته بودند (و کشتزارهای داخل آن خوشه بسته بودند) و هر دو باغ در میوه و ثمره چیزی فروگذار نکرده بودند؛ و ما در میان آن‌ها رودبار بزرگی (از زمین) برجوشانده بودیم (که در زیر درختان جریان داشت) ‏(صاحب این دو باغ علاوه از آنها) دارایی دیگری (از طلا و نقره و اموال و اولاد) داشت (و دنیا به کام او بود و غرور ثروت او را گرفت) پس در گفتگویی به دوست (مؤمن) خود (مغرورانه و پرخاشگرانه) گفت: من ثروت بیشتری از تو دارم و از لحاظ نفرات (خانواده و خویش و رفیق) مقتدرتر از تو و فزون‌ترم».

ودر سوره نمل می‌فرماید: ﴿وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَنۢبَتۡنَا بِهِۦ حَدَآئِقَ ذَاتَ بَهۡجَةٖ مَّا كَانَ لَكُمۡ أَن تُنۢبِتُواْ شَجَرَهَآۗ[النمل: ٦٠]

«و برای شما از آسمان آبی بارانده است که با آن باغ‌های زیبا و فرح‌افزا رویانیده‌ایم‌؟ باغ‌هایی که شما نمی‌توانستید درختان آن‌ها را برویانید». و از احادیث پیامبر  ج مجموعه‌ای از احادیث در اختیار داریم که زراعت را ستایش نموده و بر زراعت پیشگان مژده اجر و ثواب در مقابل خسارت‌هایی را که متحمل می‌گردند، می‌دهد.

١- از انس  س روایت است که رسول الله  ج فرمودند: «مَا مِنْ مُسْلِمٍ يَغْرِسُ غَرْسًا أَوْ يَزْرَعُ زَرْعًا فَيَأْكُلُ مِنْهُ طَيْرٌ أَوْ إِنْسَانٌ أَوْ بَهِيمَةٌ إِلَّا كَانَ لَهُ بِهِ صَدَقَةٌ»[٧٤]

«هر مسلمانی درختی غرس نماید یا بذری بیافشاند تا اینکه انسان، پرنده و یا حیوانی، از آن بخورد، برایش صدقه محسوب می‏گردد».

مهلب می‌گوید: این حدیث دلالت بر آن دارد که صدقه بر هر حیوان و بر هر جاندار ثابت بوده و در برابر آن اجر مترتب می‌گردد، اما برای مشرکین دادن صدقات و زکات را امر نمی‌کنیم بنابر حدیث رسول الله  ج: «امر شدم که صدقات را از ثروتمندان‌شان بگیرم و به فقرای شان پس بگردانم"

فقه حدیث: این حدیث بر جواز گرفتن اجر از صنعتگری و کشاورزی دلالت دارد؛ و خداوند متعال این امر را برای مسلمانان مباح دانسته است، تا قوت خود و اهل و عیال شان را در راه بی‌نیازی از دیگران تأمین نمایند و به فساد قول کسانی دلالت دارد که آن‌را جایز نمی‌بینند، زیرا اگر قرار به گفته آنان بود نباید به کسی‌که کشتی کرده و از آن انسان یا حیوان بخورد اجر مترتب شود، زیرا بر امری که انجام آن جایز نیست، اجر مترتب نمی‌گردد. [٧٥]

٢- از جابربن عبدالله  ب روایت است که پیامبر  ج فرمودند: «مَا مِنْ مُسْلِمٍ يَغْرِسُ غَرْسًا إِلاَّ كَانَ مَا أُكِلَ مِنْهُ لَهُ صَدَقَةٌ وَمَا سُرِقَ مِنْهُ لَهُ صَدَقَةٌ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ مِنْهُ فَهُوَ لَهُ صَدَقَةٌ وَمَا أَكَلَتِ الطَّيْرُ فَهُوَ لَهُ صَدَقَةً وَلاَ يَرْزَؤُهُ أَحَدٌ إِلاَّ كَانَ لَهُ صَدَقَةٌ».[٧٦]

«هر مسلمانی که نهالی را غرس کند، همین‌که از آن بخورد برایش صدقه است؛ و هر مقدار که از آن دزدی شود برایش صدقه است؛ و هر حیوانی از آن بخورد، برایش صدقه است و هر چه پرندگان از آن بخورند برایش صدقه است و هرکس نقصی را بر آن وارد کند، برایش صدقه پنداشته می‌شود».

همچنین در حدیث انس  س آمده که پیامبر  ج فرمود: «إنْ قَامَت السَّاعةُ وَفِي يَد أَحَدِكُم فَسِيلةٌ فَإنْ استَطاعَ أنْ لا تَقُومَ حَتى يَغرِسَهَا فَليَغِرسْهَا»[٧٧].

«اگر قیامت قایم شود و در دست کسی از شما نهالی باشد و بتواند قبل از قیام قیامت آن‌را غرس کند، پس این کار را بکند».

و احادیث دیگری که پیامبر  ج بر بر زرع و زراعت آن تشویق نمودند.

گاهی این احادیث با احادیثی که در ذم و نکوهش زراعت آمده، برای برخی از مردم خلط می‌شود؛ مثل حدیث ابو امامه باهلی، آنگاه که بعضی از آلات کشت و زراعت را دید گفت: من از پیامبر  ج شنیدم می‌فرمودند: «لاَ يَدْخُلُ هَذَا بَيْتَ قَوْمٍ إِلاَ أَدْخَلَهُ اللَّهُ الذُّلَّ»".[٧٨]

«در هر خانه‏ای که این (ابزار و آلات کشاورزی) وارد شود، خدا آنان را، دچار ذلت و خواری خواهد کرد».

مفهوم این حدیث: مهلب در مفهوم حدیث می‌گوید: - والله اعلم - تشویق بر بهترین حال زندگی و طلب رزق از اشرف صنعت‌ها است. زمانی‌که پیامبر  ج از اشتغال امتش بر کشت و زراعت و سواری اسب احساس بیم کردند و این امر را موجب ترک جهاد فی سبیل الله دانستند، این حدیث را ایراد فرمودند، زیرا اگر امت اسلام مشغول به کشت و زراعت شوند، ملت‌های سوار بر اسب که در آسایش‌اند از مکاسب‌شان استفاده نموده و بر آن‌ها غلبه می‌نمایند، لذا تشویق نمودند تا زندگی مسلمانان توأم با جهاد باشد نه اینکه تنها رو به سکون و آرامش آورده و به آبادی زمین و ملازمت آن توجه نمایند؛ و بالاخره زمینه مسلط شدن حکمرانان سوار بر اسب مهیا گردد؛ چنان‌که عمر  س می‌فرماید: «در معیشت، شدت و سختی به خرج دهید و آسایش و راحت طلبی در خورد و نوش و زندگی‌تان را بگذارید و بر اسب سواری روی بیاورید. یعنی تملک و آسایش طلبی ناز و نعمت را بگذارید و خشونت و سختی در زندگی را اختیار کنید تا صبر و تحمل در زندگی را بیاموزید؛ و امر فرمود با اسب سواری و تمرین کردن آن به شیوه‌های روز، ملازمت داشته باشید، تا مانند کسانی باشید که شأن‌شان صلابت در زندگی بوده و به تمرین اجسام خود مصروف‌اند و به اسب سواری مشغول‌اند. واقعا عاقبت و نتایج این وصیت گرانبهای عمر  س را در عصر امروزی دیدیم، آنگاه که راحتی و آسایش را برای خود انتخاب نمودیم.[٧٩]

دکتر عبدالقادر عوده می‌گوید: اصل در شریعت اسلامی اینست که هر آن چیزیکه به امت اسلام منفعت بخش است چه در خصوص دین باشد یا دنیای‌شان، از قبیل علم، فن و صنعت، فرض کفایه بوده و آموختن آن برای امت اسلامی واجب است و این امر هیچ‌گاه اختیاری نبوده بلکه تعیین شده است. بنابر آن یادگیری مهارت اسب سواری که در تحت آن انواعی از مهارت‌ها و قوت و تفوق نهفته است، فرضی از فروض کفایه بوده و بر افراد امت واجب است و عقب نشینی از آن جواز ندارد. [٨٠]

در حدیثی که عبدالله بن عمر  ب روایت نموده آمده است که پیامبر  ج فرمودند: «إِذَا تَبَايَعْتُمْ بِالْعِينَةِ وَأَخَذْتُمْ أَذْنَابَ الْبَقَرِ وَرَضِيتُمْ بِالزَّرْعِ وَتَرَكْتُمُ الْجِهَادَ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ ذُلاًّ لاَ يَنْزِعُهُ حَتَّى تَرْجِعُوا إِلَى دِينِكُمْ».[٨١]

«هرگاه داد و ستد ربوی عینه را انجام دهید و دُم گاوها را بگیرید و به کشت و زراعت خرسند و راضی گردید و جهاد در راه الله را رها کنید، خداوند، بر شما خواری و خفتی مسلط می‌کند و آن را از شما برنمی‌دارد تا آنکه به دین‌تان بازگردید».

گفتی است که بین آن عده از احادیثی که تشویق بر زراعت نموده و بین حدیث فوق و امثال آن که ظاهرا کشت و زراعت را نکوهش نموده است هیچ تعارضی وجود ندارد، زیرا زراعتی که امت را بطرف انحراف و بی‌مسئولیتی در برابر ادای واجبات دینی و آسایش و راحت طلبی بکشاند و از اشتغال به امور رزمی و تدریب و آمادگی در راه الله باز دارد زراعتی مذموم است، و مراد از حدیث فوق نیز همین می‌باشد. و بهترین مثال بر مصداقیت حدیث مذکور، حالات درد آور اندلس است که در نتیجه روی آوردن مسلمانان به دنیا، بزرگترین مرکز سیاسی و اقتصادی و فرهنگی مسلمانان به دست صلیبی‌ها سقوط کرد.

پس در حدیث فوق مذمت زراعت مربوط به حالتی است که امت به زراعت راضی شده و جهاد را ترک نمایند. لذا زراعت مطلقا مذموم نیست تا زمانی‌که در برابر قابلیت‌های تاکتیکی در عرصه جهاد مانند تیر اندازی و ساخت و ساز اسلحه حایل واقع نشود؛ در غیر آن مورد ستایش بوده و از بهترین مشغولیت‌ها پنداشته می‌شود.

بدون شک زراعت از مهمترین ستون‌های اقتصادی و رشد آن می‌باشد، اما دست‌رسی به سطح ازدهار و انکشاف چشمگیر مراحلی را نظر به محیط ایجاب می‌کند، گاهی هم به قوت و ضعف مواجه می‌گردد، روی هم رفته به پیگیری روایات تاریخی راجع به زراعت و فواید آن نیازمند هستیم.

کتاب فتوح البلدان از بلاذری از جمله مصادر معتمد در تاریخ زراعت و امور متعلق به آن می‌باشد، بلاذری بطور مفصل از محصولات زراعی طائف و میوه‌های آن و احکام زکات بحث نموده است. همچنین در رابطه با محصولات زراعی کشور یمن و عراق و تولیدات زراعی آن توضیحاتی داده است. ابن عبدالحکم در رابطه با زراعت مصر و چیزهایی که در سرزمین زراعی مصر تولید می‌شد، توضیحاتی داده است.

شکی نیست که زمین از مهمترین مصادر تولید غذا برای انسان‌ها می‌باشد. و از سوی دیگر شاهد افزایش روز افزون تعداد ساکنان جهان هستیم؛ اگر در برابر این مصدر رزق و اقتصاد بی‌اعتنایی صورت گیرد، منجر به نقص تولیدات زراعتی شده و در کاهش تولیدات حیوانی نیز تاثیر بزرگی می‌گزارد و مانعی عمده در حرکت رشد اقتصاد شده و زندگی بشر را به وخامت می‌کشاند.

زراعت و کشاورزی برای مسلمانان از اهمیت بس بزرگی برخوردار است، زیرا ضمن آبادانی زمین، یکی از تکلیف‌های آن‌ها محسوب می‌شود و چنان‌که ذکر شد، کشاورزی از عوامل بزرگ رشد اقتصاد شناخته شده و بهبود معیشت انسان را تضمین می‌کند؛ و از پیامدهای آن سرسبز شدن صحراها و دره‌های بی‌شمار زمین است که هر بیننده‌ای را خوشحال می‌نماید.

هرگاه فکر و تامل نماییم درمی‌یابیم که معیار ثروت و رشد اقتصاد و عدم آن، تابع کثرت و قلت زراعت و زراعت‌پیشگان است؛ و هرگاه این گروه حضور چشمگیر در کشت و زراعت داشته باشند، غنامندی پیدا می‌شود و کم رنگی ایشان در این عرصه سبب قحطی می‌شود، پس هر ملتی که از اشتغال به زراعت و ملحقات آن دست بکشد سربار دیگران می‌گردد. لذا زراعت و کشاورزی را باید به عنوان اساس و منبع رشد اقتصاد و آبادانی زمین شناخت.

[٧٤]- صحیح بخاری (٣/١٠٣)، شماره حدیث (٢٣٢٠).

[٧٥]- شرح ابن بطال علی صحیح البخاري (۶/۳۷۵).

[٧٦]- صحیح مسلم بشرح الإمام النووی (۶ /۵۹ـ۶۰)، شماره حدیث (۳۹۴۵).

[٧٧]- المصنف في الأحادیث والآثار، ابن أبي شیبه (۱/۳۸)، شماره حدیث (۹).

[٧٨]- شرح السنة، بغوی (۷/۳۰۲) شماره حدیث (۳۹۵۵) أبو محمد الحسین بن مسعود، بیروت لبنان، دار الکتب العلمیة، سال نشر ١٤١٢ هـ ق ١٩٩٢ م.

[٧٩]- شرح ابن بطال علی صحیح البخاري (۶/۳۷۶). شماره حدیث (۲۴۴۱).

[٨٠]- التشریع الجنائي الإسلامي مقارنا بالقانون الوضعي (۱/۵۲۶)، عبدالقادرعوده عالم و فقیه و حقوق‌دان، بیروت، لبنان، دار الکتاب العربی.

[٨١]- عون المعبود شرح سنن أبي داود (۹/ ۲۶۱ـ ۲۷۲)، شماره حدیث (۳۴۵۹) العظیم آبادی، أبوطیب محمد شمس الحق، بیروت لبنان، دارالفکرللطباعة والنشروالتوزیع، سال نشر: ١٤٢٣هـ ق-٢٠٠٣م.