ایجاد کار
اصل این است که کار در جامعه باید بدون ایجاد کردن موجود باشد نه اینکه با احداث اشیا و آلات برای مشغولیت افراد بیکار گام برداشته شود. چون تحقق بخشیدن مصالح و اغراض انسان، خودش تقاضای کارگران را مینماید، اما گاهی بنابر اسباب و عوامل گوناگونی ناگزیر از این اصل مخالفت صورت میگیرد، که اینک به برخی آنها اشاره مینمایم:
گاهی فقط بخاطر گماشتن افراد بیکار کار ایجاد میشود و گاهی بخاطر احیای کاری که تعطیل شده است و به کار بستن افراد بیکار، طرحهایی اتخاذ میگردد.
فرصتهای کار برای کارمندان شامل سه حالت ذیل میباشد:
حالت اول: تساوی فرصتها با گراف کارگران موجود: وقتی کار پاسخگوی تمام احتیاجات مردم باشد، نیازی به ایجاد فرصتهای کاری دیگر نیست، اما اگر در این جانب نقصی وجود داشته باشد پس لازم میگردد که به سد احتیاجات مردم رسیدگی صورت گیرد تا از این طریق مایحتاج شان را بدست بیاورند.
حالت دوم: برای احیای کار تعطیل شده لازم است کارگران مسلمان استخدام شود و در حالت نقص کارگران در پیشبرد وظایف، حسب ضرورت باید به افراد مسلمان تعلیمات و تمرینات ویژه داده شود و سعی شود که در آینده به افراد غیر مسلمان تکیه نشود، چون این عمل خلاف مصلحت مسلمانان است. و لازم است هنگام طرح و برنامهریزی، بین کار و کارگران و امکانات موجود اندازهگیری دقیق در نظر گرفته شود، تا بر یکدیگر غلبه نداشته باشند. در این خصوص نباید با نظر سطحی و محدود گام برداشت، بلکه با یک نظرسنجی عالی و دورنمای وسیع و فراخ حرکت کرد.
حالت سوم: در جوامع بشری پدیدهای بنام بیکاری و یا بطالت یاد میشود که حتی کشورهای غیر اسلامی در طول تاریخ از آن شکایت داشته و آنها را مورد تهدید قرار دادهاند، اما مسلمانان از این ناحیه در امنیت قرار داشته و راه حلهایی که کفار برای رفع این چالش گذاشتند از دیدگاه اسلام مورد تایید نیست، چرا که اسلام حلول بینظیر و اساسی را در نظر گرفته که هرگز از بیکاری شکایت نشده و نیاز شدید محسوس نمیشود؛ و آن عبارت است از اعتقاد و عمل به شریعت اسلام به عنوان دین و روش زندگی. توضیح این مطلب ویژه و متمایز را ذیلا خلاصه مینمایم:
١. اصل سهولت و سادگی در زندگی مسلمان و ندرت بودن تکلفات زندگی، و اجتناب از انواع محرمات مانند شراب، اسراف و تجملات بیمورد زندگی.
٢. اجتناب مسلمانان از هر آن چیزیکه موجب مضایقه دیگران و بهره برداری از حاجت و فقرشان میشود، مانند ظلم و ستم و ارتکاب جرایم و محرمات؛ چون سود خواری، قمار، تزویر، نیرنگ، تقلب، به تاخیر انداختن حقوق و غیره.
٣. مراقبت ذاتی در نفس کارگر مسلمان، چون میداند که خداوند متعال بر همه امورش آگاه و مطلع است، پس با این باور و اعتقاد، اموال مسلمانان در امن مانده و خوف ترسی در دلشان جای نمیگیرد و اینگونه باورهاست است که تاثیر مثبت و اخلاص را در کار؛ و صبر را در نفس کارگر مسلمان ایجاد مینماید، که در تفوق و تقویت فعالیت و معنویت آنها نقش بسزایی دارد.
٤. محبت و دوستی ذات البینی مسلمانان؛ و این تعامل، دعوتی است بسوی تعاون و همکاری و زمینهی راهنمایی و همیاری یکدیگر برای زدودن چالشها و دشواریها، که این خود خوش بینی و آرامش را در بین کارگران فراهم نموده و موانع برطرف میکند.
٥. وسعت موارد رزق و دست آوردها نزد مسلمانان بگونهای که دیگران ندارند، از آن جمله جهاد در راه الله، پیامدهای آن از قبیل اموال و مکاسب بیشمار که فئی و غنیمت نامیده میشود. دراین راستا رزقی بزرگ و مشروع برای مسلمانان وجود دارد که در زمان رسول الله ج و یاران شان و سلف امت، از وسیعترین منابع رزق محسوب میشد.
٦. هرگاه مسلمان از انجام کار عاجز شد، فقر دامنگیرش شده و او را مجبور به عقبنشینی مینماید، ولی در سایه اسلام، دلایلی برای رفع این چالش وجود دارد، اسلام دروازههای دیگری را برویش گشوده است تا از آنجا نفقاتش را بدست بیاورد، از جمله:
الف: مصرف کردن صدقات واجبه مستحبه. با اختلاف انواع و اقسام آن.
ب: نفقات واجبه بر کسانیکه پرداخت آن به اهلش واجب است، مانند خویشاوندان و دیگر مستحقین.
ج: کفارهها و نذرها و دیگر اموری که موجب رفع احتیاجات مسلمانان فقیر میگردد.
د: بیت المال یا خزانه دولت: این اداره در پشت تمام مشکلات اقتصادی قرار گرفته و متکفل هر فرد بیبضاعت و نادار میشود؛ وقتی مسلمان از انجام کار عاجز شود و نتواند به احتیاجات خود رسیدگی کند و از موارد فوق بهرمند نشود، بیت المال کفیل و ضامن زندگی شریفانه ایشان میباشد.
این روش بزرگ و متمایز منحصر به اسلام است که هیچ روشی با آن مقایسه نمیشود، و یگانه پناهگاه از شر بیکاری و فقر است. پس نباید این مساله را نادیده گرفت و یا اینکه گفته شود، این یک آرمانی است که در زندگی مسلمانان وجود ندارد! اما باید گفت که افعال برخواسته از ارادهی ناموزون مردم نمیتواند از شریعت اسلام نماینگی کند و بر جامعه حاکم باشد، پس وقتی در تطبیق شریعت و اجرای احکام آن برخود مصمم شویم، زمینهی پیاده شدن قانون اسلام در جامعه فراهم میشود و آنگاه چشم مردم به حق دوخته شده و به دستورات آن تمسک میجویند، با این روند؛ اهداف تحقق مییابد. و عموم مردم زمانیکه طعم حقیقی زندگی مسلمانان را بچشند به طرف آن روی میآورند، پس هیچ راه حلی برای رفع مشکلات کار و یا ایجاد کار و رفع پدیده بیکاری جز در سایه تنفیذ حکم پروردگار و گردن نهادن به دستورات خداوند متعال، نمیباشد. خداوند متعال میفرماید: ﴿وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ حُكۡمٗا لِّقَوۡمٖ يُوقِنُونَ٥٠﴾[المائدة: ٥٠]
«و چه کسی برای افراد معتقد بهتر از خدا حکم میکند؟»