کار و اهمیت آن در رشد اقتصاد اسلامی

فهرست کتاب

کار واجب

کار واجب

کار چه وقت واجب می‌گردد؟ تعیین و تحدید این مساله کار مشکلی است و نیاز به بررسی همه جانبه دارد که چه چیزی سبب وجوب کار می‌گردد، پس باید بررسی و تقدیر درست و علمی صورت بگیرد، تا با نظرداشتن مصلحت‌های زنده‌ای که کار و اهداف آن را تحقق می‌بخشد، بررسی صورت گیرد، چون در نادیده گرفتن اهمیت آن مفاسد و ضررهایی شامل حال امت اسلامی می‌گردد. برخی از کارها بر هر شخصی فرض عین می‌باشند و برخی فرض کفایه‌اند و برخی نیز برای اشخاص معینی فرض عین می‌باشند و دلیل آن تمایزی است که در وجود آنان دیده شده و ضرورت مسلمانان را رفع می‌نماید.

پس کار واجب بر سه قسم است:

کار واجب بر هر مرد قادر توانا: این نوع کار از وسیع‌ترین انواع کار می‌باشد، و آن عبارت از کاری است که برای امرار معیشت و روزگار و نفقه بر خود و عیال انجام می‌شود. این نوع کار بر هر فرد قادری، واجب است؛ زیرا حاصل کردن تقاضاهای زندگی ضامن بقای حیات انسان می‌باشد و حفاظت و نگه‌داشتن حیات وجیبه هر فرد است. بنابراین احادیث زیادی در رد و انکار قتل نفس وارد شده و از این عمل ننگین بیم داده است، ازجمله:

١- حدیث جابر بن سمره  س است که می‌فرماید: «أُتِيَ النَّبِيُّ  ج بِرَجُلٍ قَتَلَ نَفْسَهُ بِمَشَاقِصَ فَلَمْ يُصَلِّ عَلَيْهِ»[٩٨]

«مردی نزد پیامبر  ج آورده شد که خود را توسط تیر کشته بود، پیامبر  ج بر او نماز جنازه نخواندند».

٢- از ابو هریرة  س روایت است که پیامبر  ج فرمودند: «مَنْ تَرَدَّى مِنْ جَبَلٍ فَقَتَلَ نَفْسَهُ فَهُوَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ يَتَرَدَّى خَالِدًا مُخَلَّدًا فِيهَا أَبَدًا وَمَنْ تَحَسَّى سُمًّا فَقَتَلَ نَفْسَهُ فَسُمُّهُ فِي يَدِهِ يَتَحَسَّاهُ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدًا مُخَلَّدًا فِيهَا أَبَدًا وَمَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِحَدِيدَةٍ ثُمَّ انْقَطَعَ عَلَيَّ شَيْءٌ خَالِدٌ يَقُولُ كَانَتْ حَدِيدَتُهُ فِي يَدِهِ يَجَأُ بِهَا فِي بَطْنِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدًا مُخَلَّدًا فِيهَا أَبَدًا»[٩٩].

«هرکس، خودش را از بالای کوهی بیندازد و خودکشی کند، برای همیشه و بطور دائم در آتش جهنم، سقوط می‌کند. و هرکس، با خوردن زهر، خود کشی کند، برای همیشه و بطور دائم آن زهر را در آتش جهنم در دست خواهد داشت و جرعه جرعه آن را خواهد نوشید. وهرکس، با آهنی، خودکشی کند، برای همیشه و بطور دائم، آن آهن را در آتش جهنم بدست خواهد داشت و در شکمش فروخواهد برد».

فرایض الله تعالی که بر بندگانش مقرر نموده است بجز حیات که وجود آن مشروط بر وسایل معیشت است، ممکن نیست، "ما لا يتم الواجب الا به فهو واجب " و تحت این قاعده فقهی قرار می‌گیرد.

کار واجب بصورت کفایی: این نوع کار عبارت از کاری است که اگر برخی مردم بر ادای آن برخیزند، گناه آن از بقیه ساقط می‌شود، اگر هیچ کسی بر ادای آن برنخیزد همه مردم گناهکار پنداشته می‌شوند. مراد از همه، عموم افراد امت اسلام نیست، بلکه متخصصین هر کاری است، اگر متخصصی وجود داشته باشد.[١٠٠]

اگر در آن کار اهل اختصاص وجود نداشته باشد و کس دیگری هم به ادای آن همت نگمارد، تمام کسانی‌که آگاهی به تعطیل آن دارند گناهکار می‌باشند، زیرا امکان قیام بر ادای آن‌را داشته اما چنین نکرده‌اند.

فروض کفایه در این نوع کار زیاد می‌باشند، برخی از آن‌ها مخصوص عبادات است و برخی مخصوص ضرورت و خواسته‌های زندگی و برخی نیز از فروض مشترک می‌باشد، برخی از واجبات کفایی عبارتند از:

١- زراعت که از ضروریات معیشت فرزندان امت اسلامی است: لذا واجب است که مجموعه‌ای از افراد امت به زراعت مشغول شوند، تا نیازهای مسلمانان برطرف گردد؛ و اگر کسی این مسؤولیت را با آن مقداری که لازم است بر عهده نگیرد و این نیاز برطرف نشود، توانمندان و آگاهان این عرصه، گناهکارند.

٢- صنعت: امت اسلام نمی‌تواند در هیچ حالی از صنعت بی‌نیاز باشد، زیرا در وجود صنعت نیاز‌های خود را فراهم کرده و از اضرار نجات می‌یابند، و به واسطه آن پرچم جهاد فی سبیل الله بر افراشته می‌شود. و اگر کسی به کار صنعت که لازمه تامین مصلحت‌های فوق است، همت نگمارد، هر فرد توانا و آگاه از حالت موجود، گناهکار شمرده می‌شود و در این مورد اهل حل و عقد مسلمانان نیز گناهکار می‌شوند.

٣- تجارت: تجارت برای مسلمانان امری لازم و ضروری است و باید در ترویج و فعال ساختن آن تلاش‌های ویژه بخرج دهند، تا اینک‌ه وجیبه خود را در قبال خدمت و بهبودی مردم به وجه درست و مطابق با شریعت ادا نمایند. اگر کسی در این خصوص برنخیزد و مصالح مردم دچار آسیب شود، تمام کسانی که توانایی تجارت دارند و از جریان نابسامان مطلع‌اند، گنهکار می‌شوند.

٤- تحمل مسؤولیت امور مسلمانان و رسیدگی به مصالح ایشان: این مسؤولیتی است واجب که بدون آن استقامت امور معطل می‌گردد، اگر کسی این امور را بدوش نگیرد و مصالح رعیت را رعایت نکند، در این حال اهل حل و عقد مسلمانان گنهکار می‌باشند.

٥- طلب علم و فهم در دین: بر بعضی از مسلمانان واجب است که علم دین را بیاموزند، تا بتوانند برای دیگران دین را تعلیم دهند و در پرتو شریعت الهی عدالت را در بین خود حاکم گردانند، اگر این امر معطل قرار داده شود، هر انسان توانایی در گناه آن داخل است.

٦- امر به معروف ونهی از منکر: امر به معروف و نهی از منکر بر اهل علم، واجب و فریضه دینی است، اگر کسی از آنان این مسؤولیت را ادا نکند، در گناه قرار می‌گیرند، همچنین اهل حل و عقد در برپا نکردن این فریضه گناهکار می‌شوند.

٧- جهاد در راه الله: جهاد در راه الله یکی از فرایضی الهی بوده و هیچ گاه متوقف نمی‌شود، اگر گاهی در زمان یا مکانی توقف و تعطیل شود، اهل آن زمان و مکان و کسانی که توانایی جهاد را دارند و نیز کسانی که سبب تعطیل جهاد شوند، گهنکار می‌گردند.

٨- خدمات اجتماعی برای مسلمانان در امور مختلف: این هم از جمله واجباتی است که امور مسلمانان بدون آن استقامت نمی‌یابد. وقتی افراد کافی‌ای به اجرای این خدمات به پا نخیزند و این امر منجر به تعطیل مصالح مردم شود و توقف یابد، در آن صورت هر شخص توانایی که از وی انجام این خدمات، درخواست ‌شود، اما او ابا ‌ورزد، گنهکار می‌شود. و مثال‌های دیگری از واجبات کفایی.

دلایل قسم دوم (کار واجب بصورت کفایی): بر این قسم از کارها دلایل زیادی وجود دارد که برخی از آن‌ها را در ذیل بیان می‌کنیم:

١- خداوند متعال می‌فرماید: ﴿۞وَمَا كَانَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةٗۚ فَلَوۡلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرۡقَةٖ مِّنۡهُمۡ طَآئِفَةٞ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي ٱلدِّينِ وَلِيُنذِرُواْ قَوۡمَهُمۡ إِذَا رَجَعُوٓاْ إِلَيۡهِمۡ لَعَلَّهُمۡ يَحۡذَرُونَ١٢٢[التوبة: ١٢٢]

«مؤمنان را نسزد که همگی بیرون بروند (و برای فراگرفتن معارف اسلامی عازم مراکز علمی اسلامی بشوند). باید که از هر قوم و قبیله‌ای، عدّه‌ای بروند (و در تحصیل علوم دینی تلاش کنند) تا با تعلیمات اسلامی آشنا گردند و هنگامی که به سوی قوم و قبیله خود برگشتند (به تعلیم مردمان بپردازند و ارشادشان کنند و) آنان را (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا (خویشتن را از عقاب و عذاب خدا برحذر دارند و از بطالت و ضلالت) خودداری کنند».

٢- و در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: ﴿وَلۡتَكُن مِّنكُمۡ أُمَّةٞ يَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَيۡرِ وَيَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ١٠٤[آل عمران: ١٠٤]

«‏باید از میان شما گروهی باشند که (تربیت لازم را ببینند و قرآن و سنّت و احکام شریعت را بیاموزند و مردمان را) دعوت به نیکی کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند و آنان خود رستگارند».

دلالت آیات فوق و امثال آن این است که راهنمایی کردن همه مردم به سوی یک کار معین ممکن نیست، اما وقتی افرادی در پیش برد کار معین قرار گرفتند و هدف تحقق یابد، واجب از بقیه افراد توانمند ساقط می‌گردد. سنت فعلی پیامبر اسلام  ج نیز دلالت بر این امر دارد، بطوری که ایشان افرادی را برای انجام کارها و امور مهمی چون: ولایت، رهبری جهاد و سایر امور مسلمین انتخاب می‌کردند که تواناترین مردم بودند؛ یاران ایشان نیز بعد از رحلت‌شان همین رویه را در پیش گرفتند.

قسم سوم: کاری که بر اشخاص معین واجب می‌گردد:

گاهی نیز کار بر اشخاص، واجب عینی می‌گردد؛ آنگاه که تمایز و ویژگی از نگاه توانایی و صلاحیت‌های کاری در وجودشان دیده شود و در هیچ صورتی نقش ایشان نادیده گرفته نمی‌شود، چون اجرای کار مطلوب از دیگران توقع نمی‌رود و مردم به خدمات ارزنده آنان در امور مختلف نیازمند می‌باشند؛ بطور مثال: فقیه دانشمندی که نقش عمده‌ای در استخراج احکام و فقه نوازل در جامعه دارد و کسی خلأ او را نمی‌تواند پر کند، برایش احراز منصب فتوا لازم است، تا در قضایایی که مردم به او مراجعه می‌کنند در خدمت‌شان قرار بگیرد؛ و بر شخص صاحب نظر و تجربه در امور سیاسی و ارتباطات و در تشخیص حیله و مکر و ترفند‌های دشمن، لازم است که برای افشای اهداف دشمن در خدمت قرار بگیرد. و بر کسی که از امور و اسرار اقتصاد و صنعت موثر با وسایل تخنیکی پیشرفته آگاهی دارد، لازم است در خدمت مردم قرار گرفته و با استعدادهای عالی، روند صنعت و تولیدات را انکشاف ببخشد تا نیازمندی‌های امت اسلامی را مرفوع ساخته و از سرزمین و ثروت و عزت مسلمانان حمایت نماید. بر کسی که از امور کشت و زراعت آگاهی دارد، واجب است که برای مسلمانان کار کند تا توانایی زراعتی و پیداوار آن بالا برود. و بر دکتر ماهر در بخش‌های مختلف طبابت، لازم است تا در همان بخش که نبوغ و مهارت دارد در خدمت و علاج مریض‌ها و کشف علل مرض‌شان قرار بگیرد. و بر تاجر امین و ماهر لازم است تا کار و سعی نماید و دروازه‌های رشد و ترویج کالاهای تجار مسلمانان را بگشایند و تاثیر رو به انکشاف اقتصادی را تشدید بخشند. به همین قسم بر هر صاحب فکر و اندیشه‌ای که دارای استعداد ویژه است لازم است که با انجام کار موثر در خدمت مسلمانان قرار بگیرد.

دلایل این قسم از کارها: در مورد کارهایی که بر اشخاص معین واجب می‌گردد، کتاب و سنت وعقل دلالت دارد.

نخست دلالت کتاب الله: آیات بی‌شماری وجود دارد که دال بر این موضوع می‌باشد:

١- ارشاد پروردگار: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَكۡتُمُونَ مَآ أَنزَلۡنَا مِنَ ٱلۡبَيِّنَٰتِ وَٱلۡهُدَىٰ مِنۢ بَعۡدِ مَا بَيَّنَّٰهُ لِلنَّاسِ فِي ٱلۡكِتَٰبِ أُوْلَٰٓئِكَ يَلۡعَنُهُمُ ٱللَّهُ وَيَلۡعَنُهُمُ ٱللَّٰعِنُونَ١٥٩[البقرة: ١٥٩]

«‏بی‌گمان کسانی که پنهان می‌دارند آنچه را که از دلائل روشن و هدایت فرو فرستاده‌ایم، بعد از آن‌که آن را برای مردم در کتاب (تورات و انجیل) بیان و روشن نموده‌ایم، خدا و نفرین‌کنندگان (چه از میان فرشتگان و چه از میان مؤمنان انس و جان)، ایشان را نفرین می‌کنند (و خواستار طرد آنان از رحمت خدا خواهند شد)».

وجه استدلال از آیه: خداوند متعال کتمان کنندگان علم را بیم داده و تهدید به لعن از جانب خود و سایر لعنت کنندگان نموده است، که دلالت بر وجوب نشر علم و تبلیغ آن و بیان احکام شرعی در قبال ضرورت‌های مردم در امور دین و دنیا می‌نماید. لذا هر متخصصی که در تخصص خود کار نکند و در خدمت مردم قرار نگیرد تا از اندوخته‌های او استفاده شود، نوعی از کتمان به حساب می‌رود. [١٠١]

٢- خداوند متعال می‌فرماید: ﴿ٱلَّذِينَ يَبۡخَلُونَ وَيَأۡمُرُونَ ٱلنَّاسَ بِٱلۡبُخۡلِ وَيَكۡتُمُونَ مَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦۗ وَأَعۡتَدۡنَا لِلۡكَٰفِرِينَ عَذَابٗا مُّهِينٗا٣٧[النساء: ٣٧]

«آنان کسانی‌اند که خود بخل می‌ورزند و مردمان را نیز به بخل می‌خوانند و نعمتی را که خداوند بدیشان داده است پنهان می‌دارند و (نه خودشان از آن استفاده می‌کنند و نه دیگران را از آن بهره‌مند می‌سازند و پیوسته سعی در کفران نعمت مادی و معنوی دارند، اینان بدانند که) ما برای کسانی که (همچون ایشان) کفران نعمت می‌کنند، عذاب خوارکننده‌ای آماده کرده‌ایم».

وجه استدلال از این آیه: این آیه انسان مغرور و خودپسند را نکوهش نموده است، همان کسانی‌که بخل می‌ورزند و مردم را به آن توصیه می‌کنند و داده‌های الله را نادیده گرفته و کتمان می‌کنند.

دانشمند توانا و ورزیده در امور شریعت، انجنیر ماهر، دکتر حاذق، صاحب رای و نظر و مشوره سدید، آگاه به اسرار صنعت و تولید، صاحب ثروت و خزانه بزرگ و دیگر افراد نخبه و موفق در زمینه‌های مختلف، همه و همه از جمله کسانی‌اند که خداوند متعال از فضل و کرم خود به آن‌ها ارزانی نموده است و بیم می‌دهد که اگر به داده‌های الله اعتراف نکرده و آن‌را بکار نیندازند، در این صورت کار بر آن‌ها لازم می‌گردد، اما اگر آنان کار کنند و کتمان نکنند و بخل نورزند و خود پسندی و فخرفروشی نکنند و داده‌های الله را شکر و سپاس کرده و بذل نمایند، در این حال واجبی را که بدوش‌شان است، ادا نموده‌اند.

دلایلی از سنت:

١- عن أَبِي هُرَيْرَةَ  س قَالَ قَالَ رَسُولُ  ج: «مَنْ سُئِلَ عَنْ عِلْمٍ فَكَتَمَهُ أَلْجَمَهُ اللَّهُ بِلِجَامٍ مِنْ نَارٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»[١٠٢]

از ابو هریره  س روایت است که پیامبر  ج فرمود: «کسی که از او در بارهء دانشی پرسیده شود و او آن را بپوشد، در روز قیامت به لگامی از آتش لگام کرده می‌شود».

وجه استدلال از حدیث: الله تعالی کتمان کننده علم را که بعد از پرسش هم کتمان می‌کند، به وعید شدید تهدید کرده است، بگونه‌ای که روز قیامت با لگام آتشین عذاب کرده می‌شود. در نتیجه اگر کسی که در بخشی از اعمال زندگی مسلمانان تجربه و استعداد دارد، مورد سوال قرار گیرد، ولی از ابراز آن ابا ورزد، در حقیقت علمی را کتمان کرده که الله تعالی برایش ارزانی نموده است و مسلمانان ضرورت جدی به آن دارند، آنان کسانی‌اند که مورد وعید الله قرار گرفته‌اند. امور دنیایی در حقیقت امور آخرت بنده را استقامت می‌بخشند، و در قاعده فقهی آمده است که " ما لايتم الواجب الا به فهو واجب" پس کسانی که در کاری از کارهای زندگی صاحب تخصص‌اند و مسلمانان به آن نیاز دارند، انجام آن بر ایشان واجب می‌گردد.

٢- از حَدِیث جَابِر نزد مُسْلِم مَرْفُوعًا روایت می‌شود که رسول الله  ج فرمود: «مَنْ اِسْتَطَاعَ أَنْ يَنْفَع أَخَاهُ فَلْيَفْعَلْ»[١٠٣].

«کسی که توانایی نفع رساندن به برادرش را داشته باشد، پس چنین کند».

وجه استدلال از حدیث: پیامبر  ج امر فرمودند اگر کسی می‌تواند سود و نفعی به برادر مسلمانش برساند پس باید این کار را بکند. صاحب تجربه و استعداد، تنها به یک مسلمان نفع نمی‌رساند، بلکه نفع و سود او به عموم مسلمانان می‌رسد و بوسیله اندوخته‌هایش شرور و اضرار بزرگ را نیز از مسلمانان دفع می‌نماید، چون توجه و توقع همه به آنان بیشتر است، پس سزوار است که به علم‌شان عمل کنند.

دلیل عقل: با نظر دقیق و بصیرت عمیق در توظیف افراد، باید مطابق توانایی و استعدادهای‌شان در راستای نتایج و ثمره‌های بیشتر اقدامات صورت گیرد، مسلمان خیری را بدست نمی‌آورد اگر در اقامه امر الله نباشد، چون همان پیامدهای خوبی را در دنیا و آخرت دربر دارد، در صورتیکه طلب خیر داشته باشد.

نظر درست ایجاب می‌کند که در پیشبرد کارها، افراد توانا و صاحبان فن و مهارت گماشته شوند تا بهره برداری بهتر با شرایط پر امن‌تر در زمینه‌های مختلف از آن‌ها استفاده شود.

[٩٨]- صحیح مسلم به شرح امام نووی، (۴/۲۹۲)، شماره حدیث (۲۲۵۹).

[٩٩]- سنن نسائی (۴/۶۶ـ ۶۷) شماره حدیث (۱۹۶۵) أبو عبدالرحمن احمد بن شعیب بن علی بن بحر بن سنان بن دینار، حلب سوریة، ناشر: مکتب المطبوعات الإسلامیة، چاپ سوم، بیروت لبنان، ١٤١٤ هـ.

[١٠٠]- الموافقات في أصول الشریعة، شاطبی، (ص: ۱۰۰). الإمام ابراهیم بن موسی اللخمی الغرناتی أبواسحاق، بیروت لبنان، دارالکتاب العربی، سال نشر: ١٤٢٩هـ ق.

[١٠١]- التفسیر الوسیط، زحیلی به همین معنا (۱/۷۳) وهبة ابن مصطفی، دمشق، دارالفکر، سال نشر: ١٤٢٢هـ ق.

[١٠٢]- عون المعبود شرح سنن أبي داود، العظیم آبادی (۱۰/ ۷۳ـ ۷۴) شماره حدیث (۳۶۵۵)، أبوطیب محمد شمس الحق، بیروت لبنان، دارالفکرللطباعة والنشروالتوزیع، سال نشر١٤٢٣هـ ق-٢٠٠٣م).

[١٠٣]- رفع الملام عن أئمة الأعلام (۴/ ۵۱۱ـ ۵۱۲)، شماره حدیث (۸۲۷۷).