کار مباح
مباح در نزد علمای لغت ضد محظور است و باب بزرگی است.[١٠٨]
مباح نزد اصولیها: "عبارت از هر امری است که حرج از انجام و ترک آن مرفوع شده باشد".[١٠٩]
کار مباح -علی الاطلاق- از وسیعترین کارهاست، چون اصل در اشیاء اباحه است، مگر اینکه دلیلی آنرا از این اصل خارج کرده باشد؛ چنانکه خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: ﴿هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰٓ إِلَى ٱلسَّمَآءِ فَسَوَّىٰهُنَّ سَبۡعَ سَمَٰوَٰتٖۚ وَهُوَ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٞ٢٩﴾[البقرة: ٢٩]. «خدا آن ذاتی است که همه موجودات و پدیدههای روی زمین را برای شما آفرید، آنگاه به آسمان پرداخت و از آن هفت آسمان منظّم ترتیب داد. خدا دانا و آشنا به هر چیزی است».
کار در عموم اباحت داخل است، برخی کارها واجب، برخیها مندوب الیه و برخی مکروه و برخی حرام میباشند، پس در حالت وجود علتی در آن حکم آنرا به خود گرفته است، گاهی کار در اصل مباح است ولی با ایجاد علت و سببی دیگر، یکی از احکام چهارگانهی فوق را به خود میگیرد، که عبارتند از: واجب، مستحب، مکروه و تحریم؛ گاهی کار در یک جز مباح و در کل واجب یا مندوب الیه، یا مکروه و یا حرام میتوانند باشند.[١١٠]
در نتیجه کارهای مباح حدی نداشته و قابل شمارش و محدود نمیباشند و میتوان بطور کلی و در مثالهایی عمومی آنرا بیان نمود، به عنوان مثال:
هرکاری که در آن بر مسلمانان ضرری احساس نشود، مباح پنداشته میشود، چه کار فزیکی باشد یا فکری.
هر کاری که نتیجه آن علاوه بر حاجت مسلمانان تمام شود، بدون در نظر داشتن منفعت حاضر و در آینده هم از موارد ضروری و سودمند به حساب نیاید و در آن ضرر عام و یا خاصی دیده نشود، پس آن کار از جمله مباحات میباشد.
هر کاری که از جمله ضروریات و حاجیات و تکمیلات و تحسینیات نباشد، آن کار مباح است، به شرط آنکه مضر نبوده و برای دیگران زیان بار نباشد.
هر کار تخنیکی یا فکری که منفعتش مخصوص صاحب آن باشد نه غیر، به شرطی که برای عامه و خاصه ضرری نداشته باشد، مباح است.
گفتنی است که کارهای مباح در یک حال و زمان باقی نمیماند، بلکه تحول پذیر بوده و از یک حکم به حکم دیگر انتقال مییابد، بدون اینکه صاحب آن آگاه شود، ممکن است از مباح به مندوب و یا به واجب ارتقا یابد. و گاهی به مکروهات و محرمات سقوط میکند. لذا بر هر صاحب کار واجب است که مسیر کار خود را پیگیری نماید و پیامدهای خیر و شر کار خود را درست مراقبت کند، و از هر نوع غفلت و سهل انگاری در قبال کار خود پرهیز کند، تا مبادا کارهایش به مکروه یا حرام انتقال نکند، در حالیکه خودش آنرا احساس نمیکند.
[١٠٨]- معجم مقاییس اللغة (۱/۳۱۵).
[١٠٩]- المستصفی، غزالی (۱/۱۷۷). الغزالی، أبوحامد محمد بن محمد، جده المملکة العربیة السعودیة، شرکت المدینة المنوره للطباع والنشر، ١٤١٠هـ ق.
[١١٠]- الموافقات في أصول الشریعة (ص: ۷۵ـ ۷۶).