مبارزه علیه بیکاری
در واقع بیکاری ملتهای غیر اسلامی را نیز بشدت تهدید میکند؛ این پدیده گاهی سبب فروپاشی دولتها گردیده است، رفع این معضل و مبارزه علیه آن از جمله مهمترین شعارهای رقبای احزاب سیاسی در انتخابات شده است. احزاب سیاسی میکوشند تا با مراجعه به فعالان و دانشمندان عرصهی کار، کارگری و اقتصاد، راه حل رفع بیکاری را آموخته و اجرایی کنند تا در مبارزه علیه این تهدید فایق بیایند.
اما از دیدگاه اسلام قضیه متفاوت است، اصل در شریعت اسلام این است که در هیچ حالتی نباید افراد بیکار در جامعه وجود داشته باشند؛ چون اسلام دروازههای متعددی را در حصول رزق و کسب و کار برای مسلمانان باز نموده است، کثرت کارهای دینی و دنیوی در زندگی مسلمانان وسیله خوبی برای حصول اجر میباشد، داشتن روش و اسلوب درست شیوه زندگی و اقتصاد جویی و برخورد نیک ذات البین از وسایل مبارزه علیه بیکاری و زمینه ساز فرصتهای شغلی در جوامع اسلامی است. بنابراین بیکاری هرگز در اسلام وجود ندارد. و این یک واقعیت و حقیقت انکار ناپذیر است، به شرطی که در تطبیق شریعت کوتاهی نکنند، اما اگر تطبیق شریعت را نادیده بگیرند، درآن صورت توازن زندگی شان برهم خورده و نابسامانیها رونما میگردد، امن و امان از جامعه رخت خواهد بست و در زندگی مردم کمبود مشکلات و احتیاجات پدید خواهد آمد و خوف و هراس بیسابقه اذهانشان را مغشوش ساخته و بحرانهایی ایجاد خواهد شد. یگانه علاج سودمند برای معضل بیکاری، تطبیق و عملی نمودن شریعت اسلام است. اما بقیه تلاشها و مساعی در راستای حل مشکل بیکاری، تلاشهای بینتیجه، زیان بار و مایوس کننده میباشند.
لازم است این سوال را مطرح کنیم که: چرا بیکاری جوامع اسلامی را تهدید میکند؟!
تنها دلیل بیکاری در جوامع اسلامی -اگر وجود داشته باشد- همانا خلل در تطبیق شریعت و یا بیرون کردن برنامههای نظام اجتماعی آن از زندگی است. این موضوع را باید به دقت بررسی کرد و در پی بحث و اصلاح آن برآمد. چون اگر به موقع متوجه نشویم و شتابان از تهدیدها و پیامدهای آن عبور نموده و تدابیری پیشگیرانه اتخاذ ننماییم، عواقب وخیمی دامنگیر ما خواهد شد. پس ایجاب میکند که با نفس مبارزه نموده و حال خود را اصلاح کنیم و از شر بیکاری و پیامدهای مخرب آن خود و جامعه را برهانیم و آرامش روحی و انسجام حیات عزتمند در جامعه را دریابیم، در غیر آن شاهد دگرگونیهای غیر مترقبه شده و به مصایب فروخواهیم رفت.