کلیدهای تدبر در قرآن

فهرست کتاب

مقدمه‌ی مؤلف

مقدمه‌ی مؤلف

إن الحمد لله نحمده ونستعىنه ونستغفره ونعوذ بالله من شرور أنفسنا وسىئات أعمالنا. من ىهده الله فلامضل له، ومن ىضلل فلا هادي له وأشهد أن لا إله إلّا الله وحده لا شرىك له وأشهد أن محمداً عبده ورسوله– صلى الله علىه وعلى آله وصحبه وسلم تسلىماً يثىراً.

مهمترین وسیله‌ای که برای اصلاح خویشتن، تزکیه قلب، دوری از مشکلات و درمان آن‌ها وجود دارد، علم و دانش است که ابزار آن خواندن و نوشتن است. به همین علت می‌بینیم که خداوند متعال، آنگاه که هدایت مردم و راهنمایی آن‌ها را از تاریکی به سوی نور خواسته است، کتابی را برای آن‌ها نازل کرده است که آن را بخوانند. و در اوّلین سوره‌ای که از این قرآن نازل کرده با کلمه بسیار بزرگی که کلید اصلاح تمامی انسان‌ها در زمان‌ها و مکان‌های مختلف است، شروع کرده است: یعنی کلمه إقرأ (بخوان) پس کسی که خواهان پیروزی، پاکی و درستی است، راهی جز پیروی از دو وحی قرآن و سنّت ندارد که باید آن‌ها را بخواندو حفظ کند و آموزش دهد.

رجوع کردن به کتابی که خوانده شود و فهمیده شود و اجرا شود، همان راه علمی تغییر و پیشرفت است.

اگر در احوال گذشتگان صالح خود، از زمان پیامبر گرفته تا زمان معاصر تأمل کنیم وجه مشترکی را میان آن‌ها می‌بینیم که آن خواندن قرآن، به خصوص در نمازهای شب است. و کاری که تمامی آن‌ها بر آن اجماع و توافق‌نظر داشتند و هیچگاه در انجام آن سستی به خرج نمی‌دادند همان خواندن حزب به حزب روزانه قرآن بود. از عمربن خطابسروایت شده که پیامبر جفرمود: «کسی که یک حزب از قرآن یا مقداری از آن را فراموش کرد که بخواند و خوابش برد سپس آن را بین نماز صبح و ظهر خواند ثواب قرائت شبانه قرآن برای وی نوشته می‌شود» [۱].

این آز و طمعی بود که بر عدم ترک قرآن در میان آن صالحان وجود داشت، هرچند موانعی راه را سدّ می‌کرد و یا عارضه‌ای بر آن‌ها وارد می‌شد، اما همچنان بر حال خود باقی بودند چون آن‌ها یقین داشتند که این قرآن غذای قلب آن‌ها است و بدون آن زنده نمی‌مانند. آن‌ها قبل از غذای جسم به غذای قلب و روح می‌پرداختند. و هنگامی که قرآن نمی‌خواندند، احساس کمبود می‌کردند. برعکس انسان‌هایی هستند که جز احساس گرسنگی، تشنگی، بیماری و درد جسمانی، احساس دیگری ندارند و از درد، گرسنگی و تشنگی قلب خود غافلند.

در حقیقت خواندن قرآن در نمازهای شبانه محکمترین وسیله جهت بقای توحید و ایمان و شادابی و طراوت قلب است.

خواندن قرآن از هر عمل صالح دیگری مثل روزه، صدقه، جهاد، نیکی و صله رحم ممتاز و جدا ست. زمانی که خداوند متعال خواست تبلیغ دین و دعوت را بر عهده پیامبر جبگذارد (که امری واقعاً سنگین بود) وظیفه‌ای را بر دوش وی گذاشت و آن خواندن قرآن بود.

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡمُزَّمِّلُ ١ قُمِ ٱلَّيۡلَ إِلَّا قَلِيلٗا ٢ نِّصۡفَهُۥٓ أَوِ ٱنقُصۡ مِنۡهُ قَلِيلًا ٣ أَوۡ زِدۡ عَلَيۡهِ وَرَتِّلِ ٱلۡقُرۡءَانَ تَرۡتِيلًا ٤ إِنَّا سَنُلۡقِي عَلَيۡكَ قَوۡلٗا ثَقِيلًا ٥ إِنَّ نَاشِئَةَ ٱلَّيۡلِ هِيَ أَشَدُّ وَطۡ‍ٔٗا وَأَقۡوَمُ قِيلًا ٦ إِنَّ لَكَ فِي ٱلنَّهَارِ سَبۡحٗا طَوِيلٗا ٧[المزمل: ۱-٧].

«ای جامه به خود پیچیده، شب جز اندکی (از آن) بیدار بمان، نیمی از شب یا کمی از نیمه بکاه، یا بر نیمه آن بیفزا (تا به دوسوم شب می‌رسد) و قرآن را خوب بخوان، ما سخن سنگینی را بر تو نازل خواهیم کرد، عبادت شبانه مؤثرتر و ماندگارتر و اقوال آن درست‌تر و پابرجاتر است،تو در روز تلاش فراوان و طولانی داری».

در این زمان سخن گفتن از پیروزی، خوشبختی و پیشرفت خیلی زیاد است و کتاب‌های بسیاری در این مورد تألیف شده است که هر کدام در نوشته‌ها یا برنامه‌هایشان ادعا می‌کنند که نوشته یا برنامه آن‌ها داروی شفابخش یا درمانی سودمند و کاراست و کتاب آن‌ها تنها کتابی است که بی‌نیاز و کامل است. ولی در حقیقت تنها کتابی که می‌توان این وصف را در مورد آن به کار برد، قرآن کریم است.

و برای درمان این مشکل – یعنی رویگردانی مردم از قرآن کریم و روی آوردن بعضی از آن‌ها به تألیف کتاب‌هایی در مورد خوشبختی و پیروزی – مبحثی جهت روشن کردن حقایق و توضیح نکته‌های لطیف و ترسیم راه درست و صحیح که در کتاب‌های آن‌ها نیست، آورده می‌شود، تا شخص مسلمان در زندگیش از آن پیروی کند.

هرگاه که آدمی قلبش به قران تعلق پیدا کرد، اطمینان می‌یابد که پیروزی و سعادت و نجات وی در خواندن و تدبر آن است و این شروع‌ رهایی او درمسیر پله‌های پیروزی و رستگاری در دنیا و آخرت است. این کتاب از وسایل کاربردی صحبت می‌کند که (با کمک خداوند) بتوان از آن‌ها بهره برد و این همان قواعدی است که پیشینیان صالح ما در مورد قرآن به کار برده‌اند. که به علت غفلت از بیشتر آن‌ها یا قسمتی از آن‌ها به صورت بی‌تأثیر و بی‌سود درآمده‌اند.

کسی که از این قواعد بهره گیرد، به اذن خداوند متعال در می‌یابد که معانی قرآن به سوی او سرازیر می‌شوند تا جایی که زمان زیادی سپری می‌شود ولی او هنوز از یک آیه تجاوز نکرده است و این به علت فراوانی معانی است که بر وی گشوده شده است و این جریان بر طبق روایت‌های زیاد و مشهور برای پیشینیان ما پیش آمده است.

سهل بن عبدالله تستری/می‌گوید: «اگر به هر یک از بندگان خداوند به ازای هر حرف از قرآن هزار فهم داده شود، هرگز به نهایت آنچه که خداوند در کلامش قرار داده است نمی‌رسد، چون که قرآن کلام خداست و کلام خدا صفت وی است و همچنان که می‌دانید خداوند متعال نهایتی ندارد بنابراین کلامش نیز بی‌نهایت است... ولی هر کس به اندازه فهم خود از قرآن می‌فهمد وکلام خداوند غیر مخلوق است و فهم هیچ انسان فهمیده‌ای به نهایت فهم وی نمی‌رسد [۲].» و این کلام درستی است، و تجربه و واقعیت شاهد آن است. بنابراین فهم و ادراک انسان‌ها از آیات قرآن کریم و جاری کردن آن در امور زندگیشان متفاوت است. همچنین گاهی فهم بعضی از آیات و تأثیرپذیری از آن‌ها برای شخص گشوده می‌شود. ولی در زمانی دیگر در مقابل همان آیه توقف می‌کند و می‌گوید؛ روزی روزگاری از این آیه تأثیر پذیرفتم، پس آن تأثیر کجاست؟ و آن فهم کجا رفته است؟ فهم قرآن و اندیشیدن در مورد آن موهبتی است که خداوند بخشنده متعال به کسی که در طلب آن فهم، صداقت داشته و با جدیّت و کوشش اسباب فهم آن را پیموده، عطا می‌کند. ولی کسی که بر تکیه‌گاهش تکیه داده و به شهوات دنیایی مشغول است و خواستار فهم قرآن است، چقدر ازفهم آن دور است، هرچند که این آرزو را از خداوند بخواهد.

اساس این کتاب مجموعه‌ای از نظریات و فرضیات قرار داده شده برای حل مشکل نیست، بلکه گام‌های عملی است که نیاز به تمرین و تکرار دارد تا آموزنده بتواند به نتیجه و ثمره آن برسد. ثابت البنانی می‌گوید: «بیست سال در برابر قرآن طاقت آوردم سپس بیست سال از آن بهره‌مند شدم.» و آنچه که ثابت البنانی گفته حقیقت دارد. پس مقابل در بایست تا در به رویت باز شود . اگر عظمت آنچه را که می‌خواهی درک کنی وقتی که در به رویت باز شد وارد دنیایی می‌شوی که کلمات قادر به وصف آن نیستند و عبارات از تصور حقیقت آن عاجزند. ولی اگر عجله کردی واز وارد شدن منصرف شدی، روحت را از گنجی عظیم بی‌نصیب کرده‌ای و فرصتی را از دست داده‌ای که در باقیمانده عمرت به ان دسترسی پیدا نمی‌کنی.

من می‌خواستم یک کتاب تفسیر تربیتی بنویسم که مضمون آن ایمان را قوی و خشوع و تواضع را زیاد کند. بدون اینکه از مسیر منحرف شوم. ولی هنگامی که با برادر ارجمند دکتر ابراهیم بن سعید دَوسری در مورد روش این تفسیر صحبت کردم و مرحله نظریه کتاب را تمام کردم، بعد از نوشتن قسمت تطبیقی کتاب، برایم روشن شد که من در صورتی که این کتاب را بنویسم، یا کتاب دیگری را در این زمینه بنویسم، هرگز به مطلوب خود نمی‌رسم. و در این مورد درست این است که هر انسانی بدون هیچ واسطه‌ای که آن را از مقصود دور کند از سرچشمه اصلی بهره‌مند شود و از منابع به طور مستقیم، بیاشامد [۳]. روشن شد آنچه که من دنبال آن بودم همان روش و قواعد فهم قرآن کریم به طور مستقیم و بهره‌مندی و تأثیرپذیری از آن‌ها بود. پس در احوال پیشینیان (رحمهم الله) تأمل کردم، و راه و روش آن‌ها در تعامل با قرآن مطالعه نمودم و آن را با حال خود و حال آن‌ها مقایسه نمودم بنابراین اساس این کتاب و محتوای آن و بیان آن روش است. و خداوند متعال توفیق دهندهو هدایت کننده به راه راست است.

[۱] صحیح مسلم ج ۱ / ص ۵۱۵. صحی ابن حبان، ج ۶ / ص ۳۶٩ – صحیح ابن خزیمه، ج ۲ / ص ۱٩۵ – سنن النسائی الکبری، ج ۱ / ص ۴۵۸ و ... . [۲] مقدمۀ تفسیر بزرگ واحدی (رساله دکتری)، ص ۴۳ – ۱. [۳] این در مورد تزکیه قلب‌ها و تربیت آدم‌ها می‌باشد، اما جوانب دیگر قرآن مثل احکام نیاز به تفصیل و توضیح همراه قرائت دارد.