مسأله دوم: رابطه دوست داشتن قرآن با تدبر
به طور واضح و آشکار، هرگاه قلب چیزی را دوست داشته باشد،به آن وابسته میشود و بدان تعلق پیدا میکند، از آن شاد میگردد واز غیر آن میبرد، و قلب هنگامی که قرآن را دوست داشته باشد از قرائت آن لذّت میبرد و فهم و هوشش را بر خواندن آن جمع میکند. و بدین ترتیب تدبر و فهم عمیق حاصل میشود. و برعکس وقتی که عشق به قرآن وجود نداشته باشد، روی آوردن قلب به سوی آن مشکل و پیروی کردن از آن دشوار است، به طوری که جز با تلاش و کوشش حاصل نمیشود. پس به دست آوردن عشق قرآن از مفیدترین اسباب برای کسب قویترین و بالاترین درجه تدبر است.
واقعیت شاهد درستی آن چیزی است که ذکر کردم، پس ما میبینیم وقتی که دانشجویی اشتیاق و میل و عشق زیادی به درسهایش دارد، با سرعت زیادی آنچه را که گفته شده است درک میکند و میفهمد، و تکالیف و چیزهایی را که از او خواسته شده، در وقت کوتاهی انجام میدهد. در حالی که دانشجوی دیگری آنچه را که گفته شده جز با تکرار و مرور در نمییابد و میبیند که بیشتر وقتش سپری شده، در حالی که او چیزی از تکالیفش را انجام نداده است.